من صلاحیت و اهلیت حقوقی دارم
اقای کاشانی 45ساله است ولی خیلی کم سن وسال تر به نظر می رسد. مودب ،با اخلاق وباهوش است و خیلی منطقی ومستدل صحبت می کند و این همه توان و امتیاز در انسانی باقد حدود 120 سانتی متر جمع شده است. اما او شاکی است از جفاهایی که نه فقط غریبه ها بلکه افراد خانواده در حقش روا داشته اند.
آقای کاشانی د ر یکی از استان های نزدیک تهران ساکن است ولی خانواده اش در تهران زندگی می کنند. خیلی مودب ،با اخلاق وباهوش وذکاوت است طوری که نمی شد چیزی را از چشمش دور نگه داشت. بسیار مستدل ومنطقی صحبت می کند و این همه توان در انسانی باقد حدود 120 سانتی مترجمع شده است. در واقع او از هموطنان کوتاه قد اما بلند همت ماست. به خاطر همین مسئله نه از طرف مردم غریبه بلکه از ناحیه خانواده جفای زیادی دیده است. خودش می گوید:
من پسر بزرگ خانواده هستم اما نه تنها هیچ وقت حمایتی نشده ام بلکه در رسیدن به حقوق طبیعب خودم با موانعی از طرف مادر وبرادر وخواهرم روبرو شده ام. این مشکلات اگر از طرف غریبه ها برای من پیش می آمد، من اینقدر گله مند نبودم. چون دیدگاه مردم نسبت به ما متفاوت است. شاید دیگران به ما به چشم ادم های ناقص وعجیب وغریب نگاه کنند ولی خانواده چرا؟من دلم شکسته و بخاطر عدم توجه خانواده از زندگی عادی باز مانده ام .
بخاطر همین جفاها که خانواده در حقم کرده، می خواهم به عنوان یک نفر که از همه نظر صلاحیت و اهلیت قانونی دارد از مادر و خواهر وبرادرم شکایت کنم.
پرسیدم: چه چیزی شما را آنقدر اذیت وعصبانی کرده که به فکر شکایت از نزدیک ترین کسانت افتده ای؟ مگر کسی از مادرش شکایت می کند ! شاید تصور شما این طور است و آنها در واقع صلاح شما را در نظر دارند.
گفت: خیر شما سعی نکنید مرا منصرف کنید، من باید شکایت کنم. از وقتی پدرم فوت کرد این ها مرا نادیده گرفتند. علنا به من می گویند یک ریال ارث به تو نمی دهیم و مرا داری صلاحیت مالکیت بر دارایی و اموالم نمی دانند .این در حالی است که من برای رفع این شبهه خودم به در خواست شخصی از پزشگی قانونی گواهی سلامت جسمی و عقلی گرفته ام.از طرف دیگر بارها خواسته ام با دخترانی که مرا می شناختند واز اخلاق وروحیات من آگاهی داشته اند، ازدواج کنم وگاهی حتی پدر شان خود پیش قدم ازدواج من با دختران شان بوده اند ولی خانواده ام آنها را منصرف کرده اند و بدون دلیل رأی آنها را عوض کرده اند. حالا من تا این سن وسال علی رغم توانایی مالی نتوانستم زندگی مشترک تشکیل بدهم؛ منی که حتی می توانم صاحب اولاد شوم وزنگی گرم وبا صفایی داشته باشم.مادرم می داند که من از همه بچه هایش بیشتر به فکر او و سلامتی اش هستم و این من هستم که با کوچکترین بیماری سریعا او را به بهترین بیمارستانها می برم. من برای اینکه از دست خانواده ام در امان باشم رفتم در شهرستان و دامداری راه انداخته ام وزندگی می کنم. الان هم منتظرم ارثیه ام را به من بدهند تا به کارم رونق بدهم وازدواج کنم. اما نمی خواهند حق مرا بدهند. حالا فهمیده ام که تا از دست این ها شکایت نکنم دست از سر من بر نمی دارند.
پاسخ دکتر فرزانه اژدری:
به ایشان پیشنهاد شد در صورت عدم حل مشکلات با طریق مسالمت آمیز و وساطت فامیل و آشنایان به این ترتیب عمل کند:
- از شکایت علیه مادرتان صرف نظر کنید و حرمت او را نگه دارید. چون موقعیت ایشان با دیگران فرق دارد و نباید بین آشنایان واقوام وجهه مادرتان زیر سوال برود.
- از خواهر وبرادرتان می توانید شکایت کنید به شرط داشتن مدارک مستند ومستدل و محکمه پسند .
- برای دریافت سهم الارث خود باید ابتدا گواهی انحصار وراثت از دادگاه دریافت کنید تا اثبات شود شما جزو وراث هستید. برای این کار باید با شناسنامه وکارت ملی و گواهی فوت پدرتان به شورای حل اختلاف محل زندگی تان در تهران مراجعه کنید.
- بعد از دریافت گواهی انحصار وراثت می توانید درخواست سهم الارث خود را بدهید و اگر از ماترک تا به حال استفاده شده، اجرت المثل ایام تصرف خواهر و برادرتان را دریافت کنید. اجرت المثل همان اجاره است.
- اگر واقعا برادر وخواهرتان مانع ازدواج شما بوده اند، می توانید مستندا وبا دلایل واقعی و قابل ارائه به دادگاه شکایت کنید هم به عنوان اعاده حیثیت وهم برای رفع ممانعت از حق و رفع مزاحمت انها را در خواست بدهید.
- البته باز هم تاکید می کنم اول مسائل تان را به پا در میانی اقوام صالح و ریش سفید فامیل حل کنید و در صورت عدم موفقیت شکایت کنید.
/انتهای متن/