برای ازدواج فاصله سنی 30 سال زیاد است؟

مریم سادات برای مشورت در کاری مراجعه کرده بود که شاید زیاد جنبه ی حقوقی نداشت ولی با این مشورت می خواست مطمئن شود که کار درستی انجام می دهد و بعدا دچار مشکل نخواهد ش. خودش مسأله اش را این طور تعریف کرد:

50 سال سن دارم و هنوز ازدواج نکرده ام.  من فرزند کوچک تر خانواده بودم و بعد از ازدواج خواهران و برادرانم ماندم تا از پدر و مادرم که به من نیاز داشتند، مراقبت  کنم.

قبل از آن من از 14 سالگی با مادربزرگم  پیر و شکسته ام زندگی می کردم و برای او مثل پرستاربودم و خیلی هم از این کار لذت می بردم؛ طوری که حاضر نبودم از مادربزرگم ساعتی دور شوم حتی به بهانه خوش گذرانی های کودکانه خودم. کلا از این که احتیاجات دیگران را برطرف می کردم بسیار راضی و خوشحال بودم. بعد از فوت مادربزرگم که بسیار برایم ناراحت کننده بود،  پیش پدر و مادرم برگشتم.  زندگی عادی خودم را می کردم و ضمنا کم کم سنم بالا می رفت ولی چون خواهر و برادران بزرگتر داشتم که باید ازدواج می کردند، احساس نیاز به ازدواج و جدا شدن از خانه پدری را نداشتم. وقتی همه آنها رفتند، تازه احساس کردم که نیاز به مونس و همدم دارم. در عین حال پیش پدر و مادرم ماندم و تا زمانی که در قید حیات بودند با کمال میل و رضایت از آنها مراقبت کردم. تا اینکه دو سال پیش پدرم فوت کرد و سال گذشته هم نیز مادرم از دنیا رفت و من تنها ماندم. خواهران و برادرانم هر کدام سرگرم زندگی خود بودند و هیچ انتظاری از آنها نداشتم که به من برسند. من خودم تا قبل از این که پدر و مادرم از کار افتاده ، معلم بودم ولی بعد بخاطر نیاز آنها خودم را بازنشسته کردم تا بیشتر به آنها رسیدگی کنم. در این مدت خواستگارهای زیادی داشتم، بعضی ها همسن و همکار خودم بودند، بعضی ها حتی از خودم کوچکتر بودند که بخاطر شکست در زندگی اول به خواستگاری من می آمدند، چون می دانستند علاوه بر همسر، مادر مهربانی هم برای فرزندان شان خواهم بود ولی من علاقه ای به این نوع زندگی نداشتم.

تا این که چند ماه پیش  توسط یکی از دوستانم آقای عزیزی به من معرفی شد که از نظر فکری و عقیدتی و مذهبی خیلی به من نزدیک و اهل مسجد و عبادت و زیارت و سیاحت است. این آقا پسر و دخترانی دارند که همه ازدواج کرده اند و مشغول زندگی خود هستند و به ایشان رسیدگی می کنند و سر می زنند. همسر آقای عزیزی پنج سال پیش فوت کرده  و در حال حاضر نیاز به یک همنشین دارد که در مسافرت ها و زیارت ها در کنارش باشد و تنها نباشد و حوصله و تحمل زندگی با او را  داشته باشد. آقای عزیزی با من 30 سال اختلاف سنی دارد اما از بین همه کسانی که با به حال به من معرفی شده اند  بیشتر قبولش دارم. شاید به خاطر سابقه زندگی ام با افراد مسن با او راحت تر می توانم ارتباط برقرار کنم. در حال حاضر من از پدر و مادرم ارثیه ای دارم که هیچ نیاز مالی ندارم. آقای عزیزی هم فردی تحصیل کرده و دارای حقوق بازنشستگی است و هم با وجود سن بالا، سالم، ورزشکار و اهل گشت و گذار است و بسیار خوش اخلاق و مومن که من این شرایط اخلاقی را بسیار دوست دارم و می پسندم. از نظر مالی هم وضع خوبی دارند و علاوه بر آن فرزندان شان بسیار موقر و تحصیل کرده و از نظر مالی مستقل هستند. من برای این ازدواج مصمم هستم ولی یکی از مشاوران مرا دودل کرده و گفته بعداً پشیمان می شوی.

از وی سوال شد:

آیا از نظر زناشویی اگر مشکلی باشد برای شما قابل تحمل است؟  چون به هر حال ممکن است در سنی که این آقا هست، طبیعتا تمایلات جنسی نداشته باشد.

در پاسخ گفت: من  خواسته ام این موضوع را سوال کنم ولی برایم سخت است که بپرسم مخصوصا که می ترسم آن را توهین به خود بداند.

پاسخ دکتر فرزانه اژدری :

 ازدواج با فاصله سنی زیاد نه چیز تازه ایست و نه بعید. البته معمولا اینطور است که در ازدواج مرد نسبت به زن سن بالاتری  دارد. بعضی از خانم ها در ازدواج  فاصله سنی کم تر را بیشتر می پسندند ولی بعضی دیگر فاصله سنی زیاد حتی گاهی بالاتر از 10 یا 20 سال را ترجیح می دهند. منتها این فاصله سنی معمولا مربوط به سنین پایین تر است مثلا زن 20 ساله و مرد 50 ساله است و در این صورت مشکل زناشویی و فرزندآوری وجود ندارد. این تفاوت نظرها بیشتر به خاطر روحیات و خلقیات و سبک زندگی افراد است. در این بین دخترانی هم هستند که  با پسرانی کوچکتر از خود ازدواج می کنند و زندگی مشترک شان هم  موفق است. همانطور که برای خانم مورد نظر ما خواستگاری با 14 سال سن کمتر هم هست و اصرار هم برای ازدواج با این خانم دارد، ولی در این شکل ازدواج ممکن است ناهماهنگی های روحی و اخلاقی و مخصوصا مشکلاتی در مناسبات زناشویی ایجاد شود. در مورد مردان هم در مواردی دیده شده که مثلا بعد از فوت همسر با خانم هایی با اختلاف سنی زیاد ازدواج کنند. گاهی هم پسرانی که شرایط مالی مناسب برای ازدواج با همسن و سال ندارند ممکن است با خانم هایی متمکن بزرگتر از خود ازدواج کنند.

توصیه ما به این خانم برای این مورد ازدواجی که پیش آمده این است که شما لازم است در دو زمینه مطمئن شوید:

 اول میزان سلامت و  توانایی ایشان در مسایل زناشویی. برای این منظور می توانید این  سوال را از این آقا مطرح کنید که آیا شما در این سن نیاز به روابط زناشویی هم دارید یا نه و به نیاز طرف مقابل در این مورد می توانید جواب بدهید یا نه.

دوم اینکه با توجه به این که فرزندان شما می دانند که ازدواج من با شما موجب این می شود که من به نوعی در اموال شما شریک شوم و بعد از شما هم ارث ببرم، آیا با این ازدواج موافق هستند یا نه.

/انتهای متن/