بی مهری و بی خیالی هم حدی دارد

مشکلات مالی در زندگی خانوادگی مهم است ولی گاهی مشکلاتی که از بدرفتاری ها و بداخلاقی ها پیدا می شود بمراتب سخت تر وآزاردهنده تر است. چاره ای هم دارد این مشکلات. این بار مشاور حقوقی از چاره این مشکل می گوید:

0

نرگس خانم بعد از 13 سال زندگی مشترک و داشتن پسری 11 ساله برای چاره جویی برای مشکلاتی که در رابطه خود با همسرش دارد، به مشاور مراجعه کرده است. وقتی از زندگی مشترکش حرف می زند، که سال هاست از شروع آن می گذرد، آن را بسیار سرد و بی روح و توهین آمیز توصیف می کند. بعد از شنیدن صحبت هایش تا حدودی به او حق دادم که این قدرفشارهای روحی داشته باشد. نرگس خانم می گوید:

خودم  کارمند اداره بودم و تقی همسرم شغل آزاد داشت؛ شغلی که هرکس دیگر بود، می توانست با درآمد آن خانه و زندگی خوب و مرفهی را فراهم کند ولی تقی  اصلا عقل معاش نداشت. گاهی می شود که پول نان را هم از من می گیرد. در تمام این مدت زندگی مشترک مان هیچ وقت  برای من و بچه یک دست لباس نخریده و خرج تحصیل و مخارج مدرسه بچه، دوا و درمان و هزینه های شخصی من، همه با خودم بوده و انتظاری هم از او نداشتم چون همیشه می گفت ندارم. این در حالیست که کارگاه تولیدی و مغازه ای برای فروش محصولات خودش دارد. ولی مغازه و خانه اجاره ایست و نتوانسته در این سال ها با درآمدش چیزی بخرد. البته سرمایه کار و وسایل ساخت را دارد ولی همیشه بی پول است.

اینها همه اما مشکل اصلی من نیست. مشکل من بی تفاوتی و بی مهری و بی خیالی تقی است. بسیار خونسرد است و به من و بچه اصلا توجه ندارد. در عرض یک ماه شاید ما دو کلمه با هم صحبت کنیم و بچه ام همیشه ناراحت است و در خود فرو رفته و به نظر می رسد که آمادگی افسردگی را دارد. شوهرم دائم به من می گوید: “برو طلاق بگیر. برو! چقدر تو بیچاره ای. چرا این همه توهین را تحمل می کنی؟ برو از زندگی من بیرون.”

وقتی می گویم: “اینطور رفتار نکن، بعد از این همه سال که پسرمان دارد بزرگ می شود، چرا طلاق بگیرم؟” می گوید: “دنیای من با دنیای تو فرق دارد، نمی توانیم هکدیگر را درک کنیم”. خلاصه مرا خسته کرده از بس که حرف طلاق را می زند. گاهی می شود یک ماه پشت حرف را نمی گیرد و قضیه طلاق را مسکوت می گذارد و باز بعد از چند وقت بهانه گیری می کند و می گوید طلاقت می دهم. یک بار به من گفت: 20 میلیون تومان به تو می دهم و ماهی یک سکه، بیا طلاق توافقی بگیریم. ولی بعد باز یادش رفت و دو ماه حرفی نزد و چیزی نگفت. فکر می کنم بیشتر منتظر است من اقدامی کنم. من هم خسته شدم از این همه توهین و تحقیر.

 واقعیت این است که تقی هیچ چیزی ندارد غیر از ادعا. البته مرد سالمی است؛ نه اهل رفیق بازی و بیرون از خانه ماندن است، نه دست بزن دارد و نه اعتیاد. مشکلاتی که بعضی مردان دیگر دارند مثل تنوع طلبی و غیره تقی ندارد، ولی بسیار سرد و بی اعتنا به من و زندگی و فرزندمان است. به مادرش که گله کردم، او هم به من پرخاش کرد و گفت: خب چرا طلاق نمی گیری بروی؟ اینقدر پسرم را اذیت نکن و … بالاخره همه حق را به جانب او داد.

الان من نمی دانم چه کار کنم. چند سوال دارم:

  1. اگر درخواست طلاق کنم، با وجود این که دلیل قانع کننده ای هم ندارم، چقدر طول می کشد که کار تمام شود؟
  2. اگر مهریه را درخواست کنم هزینه دادرسی را چطور بدهم؟
  3. اگر از خانه اش بروم یا طلاقم بدهد، نمی توانم به خانه مادرم برگردم چون سه خواهر و برادر سن بالا و ازدواج نکرده دارم. برای زندگی کجا بروم؟
  4. اگر طلاق توافقی بگیرم چه بلایی بر سرم می آید؟
  5. تکلیف بچه ام چه می شود؟ بهتر است با من باشد یا با پدرش؟

پاسخ دکتر فرزانه اژدری :

به نرگس خانم توصیه شد که :

در حد مقدور سعی کنید زندگی تان را حفظ کنید. با توصیفی که شما از همسرتان کردید، مرد شما قابل اصلاح است. شاید اگر کمی دیگر صبوری کنید و با او بسازید، او از رفتارهای خود پشیمان شود. شوهر شما مرد سالمی است، فقط کج خلق، عصبانی و تندخوست، ولی ظاهرا سکوتش بیشتر از هرچیز شما را آزار می دهد. برای این که مطمئن شوید که راهی برای سازش و اصلاح امور در زندگی مشترک تان هست یا نه، پیشنهادها می کنیم:

  1. قبل از هر اقدامی، بهتر است به مشاور مراجعه کنید و کمک بگیرید برای این که خودتان را از این تنش های شدید روحی که دارید نجات دهید. شما از بی خیالی و خونسردی شوهرتان ناراحت شده اید و روح تان آزرده شده است.
  2. شوهرتان را هم سعی کنید تا حد مقدور برای مراجعه به مشاور و روان شناس متقاعد کنید اما اگر در این مورد موفق نشدید، با مشاور در مورد نحوه برخورد صحیح با او صحبت کنید. شاید راه مناسبی به شما نشان دهد برای این که او هم خود را اصلاح کند و به حسن سلوکی برسد که وظیفه اش در زندگی مشترک است.
  3. به هر حال شما به هیچ وجه اقدام به دادن دادخواست طلاق نکنید، چون باید از حقوق مالی خود صرف نظر کنید تا بتوانید شقاق و تنفر خود را از شوهرتان اثبات کرده و در حالت عسر و حرج مطلقه شوید. بنابراین اول دادخواست دریافت مهریه بدهید و درضمن همین دادخواست، درخواست صدور قرار اعسار از پرداخت هزینه دادرسی بدهید که فرمی به شما داده می شود که چهار شاهد برای اثبات عدم توانایی پرداخت هزینه دادرسی آن را تایید و امضا نمایند و در دادگاه بتوانند شهادت دهند.(درخواست اعسار را باید مستقل بدهید) ولی صدور قرار تامین مبلغ مهریه و نیز دریافت خسارات دادرسی را در دادخواست مهریه درج کنید که دادگاه این مبالغ و هزینه دادرسی را از همسرتان می گیرد و برای تامین مبلغ، امکانات مالی او از قبیل دستگاه هایی که در مغازه دارد و اتومبیل را توقیف می کند. شاید با این فشارها او یا متنبه شود برای ادامه زندگی یا این که خود پیش قدم برای طلاق توافقی شود.
  4. اگر اصرار بر طلاق دارید، در صورت پیشنهاد زوج برای طلاق توافقی، بهترین و کوتاه ترین راه همین است، به شرط آنکه شما شرایط و توافقات را بپذیرید و به ضرر شما نباشد و بتوانید با آن بخشی از هزینه های زندگی آینده تان را تامین بکنید.(مثلا هزینه مسکن)
  5. در مورد جهیزیه باید توجه کنید که قبل از اجرای صیغه طلاق جهیزیه مسترد گردد و از خانه برده شود.
  6. در مورد فرزند مشترک، می توانید حضانتش را قبول یا رد کنید. در هر صورت برای طرفی که فرزند نزدش نیست حق ملاقات معین خواهد شد و این شرایط و هر شرط دیگر در دفتر طلاق که دفتری رسمی است ثبت خواهد شد و چون سند رسمی است، قابل استناد برای الزام طرفین به وظایف مشخص شده است.

/انتهای متن/

درج نظر