قرآن را سرسری نخوانید
بیشترین بدبختی مسلمانان از همین جا است که قرآن را از شکل یک برنامه جامع زندگی خارج ساخنه و تنها به الفاظ آن قناعت کرده اند.
زینب اسکندری/
برخورد گروهی از مسلمانان با قرآن، برخورد با یک مشت اوراد نامفهوم است، تنها به تلاوت سرسری می پردازند و در نهایت فقط به تجوید و مخارج حروف و زیبایی صوت، اهمیت می دهند و در آن تدبر نمی کنند.
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿٢٤/محمد﴾
آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمیکنند یا بر دل هاشان خود قفلها (ی جهل و نفاق) زدهاند.
«افقال» جمع «قفل» در اصل از ماده ی « قفول» به معنی بازگشت کردن یا «قفیل» به معنی اشیای خشک است و از آن جا که وقتی در را ببندند و بر آن قفل بزنند، هرکس بیاید از آن جا باز می گردد و همانند موجود خشک، چیزی در آن نفوذ نمی کند، این کلمه به این ابزار مخصوص گفته شده است.
قرآن کتاب اندیشه و عمل است
آیات مختلف قرآن این حقیقت را فاش می گوید که این کتاب بزرگ آسمانی تنها برای تلاوت نیست، بلکه هدف نهایی آن «ذکر» (یادآوری)، «تدبر» (بررسی عواقب و نتایج کار)، «انذار»، «خارج کردن انسان ها از ظلمات به نور» و «شفا و رحمت و هدایت» است.
در آیه 50 سوره ی انبیاء می فرماید:
«و هذا ذکر مبارک انزلناه
« این یادآوری پر برکتی است که ما نازل کرده ایم.»
در آیه 29 سوره ی ص می خوانیم:
« کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبرو آیاته»
«این کتاب پر برکتی است که بر تو نازل کرده ایم تا در آیاتش تدبیر کنند.»
در آیه 19 سوره ی انعام داریم:
« و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ»
این قرآن به من وحی شده است تا شما و تمام کسانی را که این پیام به آن ها می رسد به وسیاه ی آن انذار کنم.»
در آیه 1 سوره ابراهیم می فرماید:
« کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور»
« این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را به وسیله ی آن از ظلمت ها به سوی نور خارج سازی.»
در آیه 82 سوره ی اسراء آمده:
« و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین»
« آیاتی از قرآن نازل می کنیم که مایه ی شفاء و رحمت برای مومنان است.»
به این ترتیب باید قرآن در متن زندگی مسلمانان قرار گیرد و آن را اسوه ی خویش قرار دهند، دستوراتش را مو به مو اجرا کنند و تمام خطوط زندگی خویش را با آن هماهنگ سازند اما متاسفانه برخورد گروهی از مسلمانان با قرآن، برخورد با یک مشت اوراد نامفهوم است، تنها به تلاوت سرسری می پردازند و در نهایت فقط به تجوید و مخارج حروف و زیبایی صوت، اهمیت می دهند و بیشترین بدبختی مسلمانان از همین جا است که قرآن را از شکل یک برنامه جامع زندگی خارج ساخنه و تنها به الفاظ آن قناعت کرده اند. قابل توجه این که در آیات مورد بحث با صراحت می گوبد: این منافقان بیمار دل در قرآن تدبیر نکردند که به این روز سیاه افتادند.
«تدبر» از ماده ی «دبر» به معنی بررسی نتایج و عواقب چیزی است، به عکس «تفکر» که بیشتر به بررسی علل و اسباب چیزی گفته می شود و به کار بردن هر دو تعبیر، در قرآن مجید پر معنی است. اما نباید فراموش کرد که بهره گیری از قرآن نیاز به یک نوع خودسازی دارد، هرچند خود قرآن نیز به خودسازی کمک می کند زیرا اگر بر دل ها قفل باشد، قفل هایی از هوا و هوس، کبر و غرور، لجاجت و تعصب، اجازه ی ورود نور حق به آن نمی دهد. در آیات مورد بحث به همین امر نیز اشاره شده است.
و چه زیبا می گوید امیر مومنان علی (ع) در خطبه ای که پیرامون صفات پرهیزکاران فرموده اند:
« آن ها شب هنگام بر پا ایستاده و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند و جان خود را با آن محزون می سازند، داروی درد خود را از آن می گیرند، هرگاه به آیه ای رسند که در آن تشویق است با علاقه ی فراوان به آن روی می آورند و چشم جانشان با شوق بسیار در آن خیره می شود و آن را همواره نصب العین خود می سازند و هرگاه به ایه ای رسند که در آن بیم و انذار است، گوش های دل خود را برای شنیدنش با کرده ، فکر می کنند، صدای نالهی آتش سوزان دوزخ و به هم خوردن زبانه هایش در گوش جانشان طنین انداز است.»
برگرفته از تفسیر نمونه /انتهای متن/