مدیریت از بیرون، مسخ انسان است
آیت الله حائری شیرازی معتقدند که کنترل کردن دائمی انسان ها از بیرون نوعی اهانت به آنهاست و باعث مسخ یک انسان می شود. پس باید کاری کنیم که انسان ها از درون خود را مدیریت کنند.
یک نکته مهم این است که فرزند که می آید، بسیاری اوقات هم مربی مادر می شود و هم مربی پدر، در عین اینکه ظاهرا پدر و مادر مربی فرزندند. خدای متعال فرزند را طوری قرار داده که حکم مرهم زخم پدر و مادر باشد خیلی ها این نکته را در فرزند متوجه نیستند که اوست که دارد پدر و مادر را مدیریت می کند.
خدایی که درخلقت فعال است، روشی مدیریتی می گذارد که انسان مات ومتحیر می شود. بچه ها که لج می کنند، دارند مدیریت می کنند که اراده شان را به پدر و مادر تحمیل کنند . وقتی پدر و مادر توجه شان را از او مضایقه می کنند و فقط در صورت داد زدن به او توجه می کنند، یعنی آموزش داد زدن به بچه . خیلی پدر ومادرها فقط وقتی فرزندشان کاربدی انجام می دهد، به او توجه می کنند، درحالی که باید برعکس باشد.
کار، برای شخصیت دادن است نه تنبیه
مادرِ ما برای بچه ها کار تعیین کرده بود و وقتی بی ادبی می کردند کارشان را از آنها می گرفت. خواهرهایم گریه می کردند که کارشان را بکنند مثلا جارو کردن و برنج پاک کردن و رخت شستن و … چون مادر ما کار را بر اساس شخصیت دادن به بچه به او می داد، نه به عنوان تنبیه. در مدرسه های ما، کارنوعی تنبیه است. مشق برای جریمه ی اشتباه است. در حالی که وقتی انسان مشقش را از روی اجبار نوشت بدخط می شود. اگر انسان کار را از روی عشق انجام دهد، ساخته می شود .
به حضور وغیاب اعتراض دارم
من به حضور وغیاب در کلاس ها اعتراض دارم . واقعا صرف حضور فیزیکی در کلاس به چه درد می خورد؛ این حضوری که در اصل عدم حضور است. اگر حضور و غیاب در سال های اولیه مدرسه برای ایجاد احساس مسئولیت باشد، خوب و ضروریست اما بعد از احیای احساس مسئولیت باید خود فرد خودش را حضور وغیاب کند و به خودش نمره بدهد. این طور خوب است. ازروی ترس حضور وغیاب در کلاس بودن، دون شان انسان است.
حافظه انسان هوشمند است
دراوایلی که بچه مدرسه می رود، چون هنوز بلوغ شخصیت ندارد، موقع امتحان ممتحن بالای سر اوست و این خوب است . بعد که بزرگ شد، باید کتاب را دم دستش گذاشت و بدون حضور معلم امتحان بدهد و تقلب نکند. بدون حضور و غیاب حاضر شود وبدون امتحان و نمره درس بخواند. این یک انسان سالم است. چون حافظه انسان هوشمند است. وقتی درس خواندن فقط برای نمره باشد، خیلی زود محفوظات را فراموش می کند و بی سواد بار می آید. بی سواد شدن و تن پرور بارآمدن بخاطر شدت و استمرار کنترل هاست. درتمام این موارد حضور و غیاب در ابتدای کار داروست ولی بعد باید برود. دکتر دارو را برای سرماخوردگی می دهد اینقدر که مدتی این دارو بیاید و برود خوب است. اما اگر دائما برای کنترل شرایط بدن دارو مصرف شود، این بد است چون دستگاه های داخلی را تعطیل می کند. وقتی کنترل و حضور وغیاب جزو زندگی شد، سم است. بچه را متقلب بار می آورد. اگر بچه این را اهانت به خود ببیند، باعث مسخ شدن اوست.
مدیریت از درون
وقتی کسی در ملا عام سیگار می کشد ادراکش را از او گرفته اند. او با این کار به اهل عالم می گوید که من معتادم. ادراک که از بین رفت، فرد مسخ می شود. باید دنبال این باشیم که کاری کنیم که این ادراک هایی که بخاطر روان شناس و جامعه شناس وانسان شناس نبودن ما از بین رفته، جبران شود. بباید راه هایی پیدا کنیم برای این که بخاطر نبود مدیریت انسانی ادراک های انسان ها را از آنها نگیریم.
باید کاری کنیم که انسان ها از درون خود را مدیریت کنند، مدیریت از بیرون مسخ انسان است.
ادامه دارد…
/انتهای متن/