فضه شاهد خانگی عدالت اهل بیت
فضه خدمتکاری بود که خانه زهرای مرضیه(س) برایش مدرسه ای شد و او شاگرد ممتاز این مدرسه. از بازار برده ها تا حافظ قرآن و محرم اسرار اهل بیت شدن…
فضه درشرق آفریقا به دنیا آمد. گفته اند که او دختر یکی از ملوک حبشه بوده است. بعضی هم او را شاهزاده ای هندی دانسته اند که در اوایل هجرت پیامبر به مدینه آورده شد.
آن زمان هنوز فتوحات برای مسلمین صورت نگرفته بود و بردگان توسط تاجران برده به عربستان آورده می شدند وگاهی هم در جنگ های داخلی مسلمانان با مشرکین به اسارت در می آمدند.
این بردگان که معمولا تحت ستم اربابان خود بودند، چون وارد جامعه مسلمانان می شدند و مهربانی پیامبر را می دیدند و تعالیم اسلام را می شناختند، جذب پیامبر و اسلام می شدند. خیلی از آنها بعد از مسلمان شدن همراه اصحاب صفه روزگار می گذراندند. در آن دوران تازه مسلمانان در مدینه در سختی و مشقت زندگی می کردند وخانواده پیامبر نیز از این اوضاع مستثنی نبودند،
علی (ع) وزهرا(س) با رنج و سختی امور خانه را اداره می کردند تا آنجا که بسیاری اوقات رنگ زهرا از فرط خستگی پریده، دستانش پینه بسته و قوای بدنی اش بسیار ضعیف می شد.
بالاخره روزی همرا حضرت علی به خدمت پیامبر رفتند تا از ایشان کمک بخواهند ولی عزت نفس زهرا مانع از اظهار شکایت شد. در این هنگام حضرت علی از پیامبر خدمتکاری را برای زهرا(س) در خواست کرد. اشک از دیدگان پیامبر جاری شد وبه عوض خدمتکار، تسبیحاتی به دخترش تعلیم داد که به تسبیحات حضرت زهرا معروف شد. در واقع شرایط سخت مسلمانان اجازه نمی داد که پیامبر برای دخترش تسهیلات و مساعدتی در نظر بگیرد.
فضه در خانه زهرا
بعدها که بتدریج اوضاع مهاجران مسلمان به مدینه بهتر شد، پیامبر خدا از میان اسیران کنیزی برگزید و نامش را فضه نهاد و او را به خانه دخترش فرستاد.
با ورود فضه به خانه حضرت زهرا(س)ایشان کارها را بین خود و فضه تقسیم کرد. آوردن هیزم به عهده فضه بود. نقل شده روزی فضه دسته بزرگی هیزم را به دوش گرفته و به سختی می کشید. پیامبر در این حال او را دید و به او فرمود : می خواهی دعایی به تو تعلیم دهم تا در هنگام سختی کار کمکت باشد؟
فضه گفت: آری ای رسول خدا.
پس پیامبر این دعا را خواند:
یا واحد لیس کمثله احدا تمیت کل احد و انت علی عرشک واحد لا تاخذه سنه و لا نوم
ای یگانه که مانند تو کسی نیست می میرانی هر کسی را و تو بر عرش خود تنهایی و تو را خواب فرا نگیرد.
فضه خود می گوید: وقتی شروع به زمزمه این دعا کردم دستی به یاریم آمد که او نیز این دعا را می خواند. پس از آن پیوسته از این دعا مدد می گرفتم.
فضه بیش از چند سال پیامبر را درک نکرد ولی با اخلاصی که داشت از ایشان فضایل زیادی آموخت و شاگردی بر جسته شد، او از محضر زهرا(س)وعلی(ع)نیز درس ها آموخت. فضه از علی زهد و از زهرا عدل را فرا گرفت.
کیمیاگری ماهر
در خانه علی چیزی جز شمشیر، زره و آسیاب دیده نمی شد وچیز قابل توجهی به چشم نمی خورد. فضه که در دیارش بخاطر موقعیت خانوادگی علم کیمیاگری یاد گرفته بود خواست به علی و زهرا کمکی کرده باشد. پس قطعه ای مس برداشت و با اکسیری که همراه داشت آن را بصورت شمش طلا در آورد و پیش حضرت علی برد. ایشان وقتی به شمش طلا نگاه کرد، به فضه فرمود: اگر مس را آب می کردی، رنگش بهتر و قیمتش بیشتر می شد.
فضه با تعجب گفت: آقا مگر شما این کار را می شناسی؟
علی فرمود: این کودک هم بلد است.
آن وقت به حسن(ع) که کودکی بیش نبود اشاره کرد و او را صدا کرد و از او خواست برای فضه توضیح دهد. حسن (ع) نیز مانند پدر توضیحاتی بیان کرد.
آنگاه علی (ع)رو به فضه کردو فرمود: ما بالاتر از آن را می دانیم.
این سخن تعجب فضه را برانگیخت. تعجب او از این بود که چرا امام با آن سختی زندگی می کند و با داشتن علم کیمیا از آن کمکی برای بهبود زندگی اش نمی گیرد.
عدالت در همه چیز
از کارهایی که بعهده فضه بود آماده کردن غذا و بردنش به خارج از خانه بود برای امام علی که در بیرون خانه کار می کرد. فضه زندگی زاهدانه و ساده زیستی امام علی را از نزدیک می دید، فاطمه هم در امور خانه هرگز در حقش اجحاف و بی عدالتی نمی کرد. بانوی خانه به فضه هم چون خودش فرصت عبادت می داد و از مه امتیازاتی که خود داشت، فضه را هم بهره مند می کرد.
در آن زمان که حضرت زهرا و امام علی برای شفای حسنین سه روز روزه نذر کردند و در هر سه روز افطار را به فقیر و یتیم واسیر دادند، فضه هم در این امر همراه شان بود. او هم چون بقیه گرسنه بود و تشنه و این گرسنگی و تشنگی را برای خدا تحمل کرد. وقتی بالاخره ضعف بر آنها مستولی شد و مائده بهشتی برای شان آمد، فضه نیز از آن بهر ه مند گشت.
منابع:
بحار الانوار، ج 41، ص 273، ح 29.
بحار الانوار، ج 43، ص 86- 208 – 46.
ادامه دارد …
/انتهای متن/