وصال با تاخیر

یک ساعت بعد از پرواز ما چنان برف بی سابقه ای در تهران آمد که در حدود ۱۵ سال پیش سابقه نداشت و تمام پرواز ها کنسل شدند…

0

برای بار چندم زیارت هام کنسل میشد…دوبار بهم خوردن سفر مشهد و یک بار کربلا تو یک سال به نظرم طبیعی نبود، دیگه وقتی اسم سفر مشهد دوباره ای به بهانه دوره های سالانه ضمن خدمت همسرم پیش اومد نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت اگه این بارم بهم می‌خورد چی؟ یعنی تا لحظه آخر در خوف و رجا بودم تا روز آخر هم هر کسی بهم میگفت التماس دعا و یاد ما باش با حالت کنایه آمیزی میگفتم اگه رفتنی شدم چشم!

یهو جور شده بود که باهواپیما بریم و با قطار برگردیم….بهمن ماه بود و هوا سرد. 

 وقتی رسیدیم فرودگاه مهرآباد پرواز نیم ساعت تاخیر داشت، یه کم لب و لوچه مون تغییر کرد ولی جز صبر چاره ای نداشتیم …بالاخره سوار هواپیما شدیم و حرکت …

یک ساعت بعد از پرواز ما چنان برف بی سابقه ای در تهران آمد که در حدود ۱۵ سال پیش سابقه نداشت و تمام پرواز ها کنسل شدند، مدارس و ادارات تعطیل و بعضی از جاده ها بسته !

وقتی به مشهد رسیدیم و این اتفاقات رو کنار هم گذاشتم احساس کردم دست مهربان امام الرئوف من را از بین کورانی از برف بیرون کشید و پروازم داد تا مشهد الرضا، انگار سنگینی چند بار بهم خوردن وعده دیدار در لحظه سبک شد و منِ نالایق به وصال رسیدم و احساس می‌کردم یک زیارت برفی اختصاصی برایم تدارک دیده شده…

و تازه حکمت بازگشت با قطار برایم مبرهن شد که پرواز های مشهد به تهران هم بعد از سه روز کنسل شدند ولی برنامه ما تغییر نکرد!

یک دلم از کم صبری خودم گرفته بود که ناراحت نیامدن بودم ولی یک دلم میگفت تا اینطور لبریز از نیاز نشدی طلبیده نشدی… هر چه بود دو راهی جذابی بود، درونم را به تفکر واداشته بود… تفکر و تاملی بر اعمال….

سردبیر نوشت /انتهای متن/

درج نظر