چرا قهرمان “منصور” باورکردنی است؟

قهرمان «منصور» با بازی درخشان محسن قصابیان میهن‌پرست و مسئولیت‌پذیر است؛ از منصب خود کیسه ندوخته و از اعتبار و سرمایه شخصی خود هم برای پیشبرد امور بهره می‌برد.

0

فیلم سینمایی «منصور» به تهیه‌کنندگی جلیل شعبانی و از تولیدات موسسه هنری رسانه‌ای اوج که از نوزدهم آبان امسال روی پرده رفته، نخستین تجربه کارگردانی سیاوش سرمدی در ساخت فیلم بلند است. سرمدی تا پیش از ساخت این فیلم، با تولید مستندهایی همچون «داوطلب مرگ»، «ادواردو آنیلی»، «هشتاد سال مقاومت»، «به دنبال حقیقت» و «تهران تقاطع سئول» به عنوان یک مستندساز خلاق جایگاه خود را در این عرصه محکم کرده بود.

حالا او در اولین تجربه سینمایی خود سراغ یکی از فرماندهان عالی‌رتبه و فقید ارتش رفته تا با نمایش برشی از زندگی او بر پرده سینما، یک قهرمان ملی را به مخاطب معرفی کند. «منصور» داستان زندگی شهید تیمسار منصور ستاری را روایت می‌کند که از سال 1365 تا زمان شهادتش در سال 1373  فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.

محور بودن  یک شخصیت واقعی در تاریخ معاصر همچون سایر آثار مشابه، کار را برای سازندگان این فیلم سخت کرده است. در سینمای ما چنین فیلم‌هایی زیاد ساخته نشدند و جسارت سرمدی در نخستین تجربه سینمایی‌اش در این قالب ستودنی است. او در این فیلم به سراغ شخصیتی رفته که شاید نامش به واسطه نامگذاری اماکن و خیابان‌ها به گوش مردم آشنا باشد اما کمتر کسی با زندگی و زمانه او  آشنایی دارد و حالا قرار است از دریچه دوربین سرمدی این آشنایی و همدلی شکل بگیرد.
هسته اصلی «منصور» و خط داستانی آن بر مبنای تلاش شهید ستاری برای تقویت توان و امکانات نیروی هوایی در بحبوحه جنگ تحمیلی است. او در شرایط جنگ و تحریم وقتی با کمبود هواپیما مواجه می‌شود پروژه تعمیر و ساخت هواپیمای جنگی را در نیروی هوایی را راه اندازی می‌کند و در این جریان با کارشکنی‌هایی مواجه می‌شود که خط داستانی «منصور» را شکل می‌دهند.
«منصور» قهرمان واقعی است، سوپرمن تخیلی نیست!

شخصیت‌پردازی و درک درست از تحلیل کاراکتر از نقاط قوت این فیلم است و باعث شده تا  سرمدی در خلق یک قهرمان کامیاب باشد. فیلمساز سعی کرده تا بی‌توجه به کلیشه «بیان پیام‌های گل‌درشت از زبان قهرمان همه چیزدان» شخصیت واقعی از شهید ستاری ارائه دهد. فردی که می‌تواند در عین اقتدار و گاه لجباز بودن، برای سربازانش همچون پدری دلسوز باشد. فرماندهی که نگران سلامتی و کیفیت غذای سربازان صفر است و در همان حال با افسری که در ساعت اداری سرکلاس اخلاق در نمازخانه نشسته به تندی برخورد می‌کند

قهرمان «منصور» با بازی درخشان محسن قصابیان میهن‌پرست و مسئولیت‌پذیر است؛ از منصب خود کیسه ندوخته و از اعتبار و سرمایه شخصی خود هم برای پیشبرد امور بهره می‌برد.

او در مواجهه با همسر، همکاران و مردم مهربان است اما در مقابل نماینده دادستانی و نمایندگان مجلس و دلالان که سنگ جلوی راهش می‌اندازند تند، قاطع و جدی است. حتی در یک سکانس نماینده دادستان را که  با اجرای حکمش در حال سنگ‌اندازی است تهدید می‌کند و نشان می‌دهد با کسی شوخی ندارد. اما در اغلب سکانس‌ها با همان قیافه خشک و رسمی، لحنی مهربانی دارد که با تکیه‌کلام «باباجان» بر دل می‌نشیند؛ او همان کسی است که در خانه همچون پسربچه‌‌ای معصوم عاشق ماکت ماشین و هواپیما است. به  همسرش «حمیده» (لیندا کیانی) احترام می‌گذارد و حتی می‌توان گفت از او حساب می‌برد، اما وقتی همسرش از او می‌خواهد سربازی را برای کاری بیرون بفرستد یا از او درخواست وام سنگین دارد به روشنی با او مخالفت می‌کند.

هنر سرمدی آنجاست که  شهید ستاری را با تمام خصوصیات اخلاقی و رفتاری‌اش به گونه‌ای نمایش داده که قهرمانی خیالی نیست، بلکه شخصیتی ملموس و زمینی است. فیلمساز سعی نکرده تا ستاری را یک سوپرمن معرفی کند؛ بنابراین راوی ناکامی‌ها و ضعف‌های او نیز هست. همین هم موجب می‌شود تا مخاطب با او همدل شود. حتی سماجت او در پیگیری امور با وجود مخالفت‌ها نیز به کمک روایت منطقی داستان آمده است.

نکته مثبت دیگر این فیلم پرهیز از شعاردادن است؛ با اینکه موضوع خودباوری شاید محوری‌ترین موضوع این فیلم است و همین می‌توانست این فیلم را به شعارزدگی دچار کند اما منصور از این دام رسته تا شاهد دیالوگ‌های شعاری یا دادن بیانیه سیاسی در این فیلم نباشیم.

درخشش  از صحنه اجرا تا پرده نقره‌ای

محسن قصابیان در نقش اصلی فیلم، درخشیده است. قصابیان بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون است که در سال‌های اخیر با کارگردانی فیلم سینمایی «نیوکاسل» اسمش بر سر زبان‌ها افتاد. او در دهه هفتاد تجربه اجرای چند برنامه تلویزیونی از جمله مسابقه تلاش را نیز در کارنامه خود دارد. با این حال او سبقه ای درخشان در بازیگری، کارگردانی و داوری جشنواره‌های تئاتر دارد که نام او را به عنوان یک هنرمند شناخته شده تئاتر مطرح کرده است.

قصابیان با وجود حضور در 95 درصد از مدت زمان فیلم،  مخاطب را از تماشای خود خسته و دلزده نمی‌کند. در حالی که این حجم از حضور یک بازیگر در یک فیلم می‌توانست به پاشنه آشیل این فیلم بدل شود اما قصابیان آن را به نقطه قوت فیلم بدل کرده است. او به اندازه بازی می‌کند و بازی‌اش به باورپذیری این نقش کمک می‌کند. بازی رئالیستی او، ریتم لحن و حرکات بدن او بدون اغراق متناسب با شخصیت اصلی فیلم تعریف شده است. در مجموع قصابیان با گریمی تقریبا سنگین در نقش یک فرمانده ارتش خوب ظاهر شده است و احساسات شهید ستاری از غم، تردید، عصبانیت و شادی و تنش‌های روحی او را به خوبی به بیننده منتقل می‌کند.

پایانی که می‌توانست شیک‌تر باشد

شاید مهم‌ترین نقطه منفی فیلم منصور، پایان‌بندی آن باشد. ما در این فیلم شهید ستاری را در اغلب سکانس‌ها فردی محکم و خوش لباس، شیک و آراسته می‌بینیم، فردی که کت و شلوار می‌پوشد و دستمال گردن می‌بندد، اما پایان فیلم زیبنده چنین قهرمانی نیست. قهرمان فیلم در سکانس نهایی با لباس بیمارستان، سست و ناتوان نشسته بر ویلچر در تصویری مخالف آنچه از ابتدای فیلم به نمایش درآمده ظاهر می‌شود و تصویر نهایی که از یک قهرمان ملی بر ذهن مخاطب نقش می‌بندد با تصویری که در طول فیلم دیده متفاوت است.

پایان‌بندی فیلم به گونه‌ای است که گویی فیلمساز به ناگهان تصمیم به پایان آن گرفته است و در جایی که مخاطب انتظار ندارد فیلم تمام می‌شود. درست در جایی که هنوز مخاطب منتظر ادامه قصه است، داستان به پایان می‌رسد. در حالی که وقتی قرار است این فیلم روایتگر زندگی یک قهرمان ملی باشد می‌توانست این سکانس را در میانه داستان بنشاند تا فیلم با قهرمانی ایستاده و همانقدر جذاب و محکم که از ابتدای فیلم به تصویر کشیده شده به پایان برسد.

منبع: فارس /انتهای متن/

درج نظر