قطار سیاستگذاری در حوزه زنان چه وقت از ریل انقلاب اسلامی خارج شد؟
آیا سیاستگذاری دولت های مختلف در حوزه زنان در سال های پس از انقلاب کمکی به کسب هویت زنان در عرصه انقلاب اسلامی کرد یا آنها را به سمت و سویی دیگر برد؟ آیا سیاست های مبتنی برتفکرات توسعه گرا، لیبرال گرا و یا وظیفه گرای دولت های مختلف در این سال ها باعث بهتر شدن وضعیت اجتماعی زنان ایرانی شد؟ اولین زن فارغ التحصیل رشته دکتری سیاستگذاری فرهنگی درگفت و گوی با به دخت به این سوالات جواب داده است.
در جمهوری اسلامی همه دولت ها ادعا داشته اند که عَلم تحول خواهی زنان را بر دوش داشته اند و وضعیت اجتماعی زنان را بهبود بخشیده اند. اصلا تحول خواهی چه ملاک و معیاری دارد و آیا واقعا سه دولت هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد توانسته اند سوای ادعا و حرف در وضعیت اجتماعی زنان تحولی ایجاد کنند؟
در پاسخ به این پرسش ها سایت به دخت مصاحبه ای داشته با دکتر عاطفه خادمی تا نتایج تحقیق خود را با عنوان “تحلیل گفتمان های تحول خواه در وضعیت اجتماعی زنان بعد از انقلاب اسلامی با تاکید بر نهادهای سیاستگذار” با ما در میان بگذارد.
خانم دکتر خادمی قرار شد از نتایج تحقیق تان در مورد نحوه سیاستگذاری دولت ها در جمهوری اسلامی در حوزه زنان و میزان تغییر واقعی که در وضعیت اجتماعی آنها پیدا شد، برای ما بگویید.
- اتفاقی که افتاد این بود که من در رساله ام اول باید منبع و مرجعی را بعنوان مبنا قرار می دادم که شاخص و ملاک من را در تعریف تحول خواهی تعیین می کرد. من مبنا و ملاک را در مورد گفتمان انقلاب اسلامی در موضوع زنان گفتمان امام و رهبری قراردادم. بعد از این بود که به بررسی دولت ها ورود کردم. برای اولین بار بعد از جنگ در دوره ثبات نظام جمهوری اسلامی دولت آقای هاشمی روی کار آمد که در حیات خود حضرت امام هم بود. به تعبیر من قطار سیاستگذاری ها در حوزه زنان مثل خیلی حوزه های دیگر در همین زمان بود که از ریل انقلاب اسلامی خارج شد. درحالی که در زمان جنگ این قطار داشت بر ریل انقلاب اسلامی یعنی تفکرات ناب امام در موضوع زنان بخوبی حرکت می کرد. من با توجه به روش تحلیل گفتمان به قالب مشخصی در مورد این دولت رسیدم که نشان می داد دولت سازندگی در موضوع زنان یک گفتمان توسعه گرای نظارت محور را رقم زد. یعنی جهت گیری امور زنان در این دولت بر مدار توسعه بود و زنان و حضورشان باید بر همین محور توسعه تعریف می شد. اینکه آقای هاشمی مدعی شد که آموزش زنان را تقویت کرده است بخاطر شاخص های بانک جهانی درموضوع زن بود. یعنی مهم این بود که زن با آموزش بایستی به توسعه کمک کند و در خدمت توسعه باشد نه این که با آموزش در عرصه انقلاب اسلامی کسب هویت کند.
دولت سازندگی در موضوع زنان یک گفتمان توسعه گرای نظارت محور را رقم زد. یعنی جهت گیری امور زنان در این دولت بر مدار توسعه بود. نظارت محور بودن این دولت هم یعنی این که باید بر حد و حدود حضور زنان نظارت قوی مردانه اعمال می شد.
منظوراز نظارت محوردر اینجا دقیقا چه بود؟
- نظارت محور بودن این دولت هم یعنی این که باید بر حد و حدود حضور زنان نظارتی مردانه اعمال می شد. در دفتر امور زنان ریاست جمهوری هشت سال در سطح دفتر می ماند و رئیس این دفتر خانم شهلا حبیبی حکم ندارد و در حد سرپرست باقی می ماند. این روایت خود او بود در آخرین مصاحبه ای که در دوران مسئولیتش کرد. یعنی این نظارت مردانه بر امور زنان خیلی قوی بود. البته خانم حبیبی در مصاحبه های دیگر گفته بود که من نظرم این بود که قبل از این که دفتر امور زنان در دولت تعریف شود امور زنان در حد یک وزارتخانه در دولت باشد ولی نشد. کسی مثل اعظم طالقانی هم معتقد بود که برای امور زنان باید یک وزارتخانه تعریف شود و وزیرش هم او باشد. جالب است که بدانیم آقای هاشمی درکنار دفتر امور زنان دو دفتر دیگر هم در دولتش راه اندازی کرد ولی آن دو دفتر ارتقا پیدا کرد و دفتر امور زنان تا آخر یک دفتر ماند با سرپرستی که حکم نداشت. یک مساله من در این تحقیق این بود که در دولت آقای هاشمی درحوزه زنان متاسفانه داده زیادی در کتابخانه ملی نبود که اسناد دست اول حساب شود. برای همین ما مجبور شدیم از متون رسانه ای که اسناد دست چندم است استفاده کنیم. این متون هم گاه کامل نبود و درست در جایی که طبق اسناد رسانه ای قبلی من باید یک مطلب خاص را در آرشیو کتابخانه ملی می دیدم آن مطلب موجود نبود .
چه نکته مهمی در این دوره در حوزه زنان توجه شما را جلب کرد؟
- در کل ما در دوره آقای هاشمی تناقضات مهمی در حوزه زنان از شخص ایشان سراغ گرفتیم. مثلا در موضوع حجاب در اوایل دهه هفتاد دراظهارنظری که کرده گفته که باید زنان بی حجاب را در گونی انداخت و به دریا ریخت . مدتی بعد در نماز جمعه موضوع کت و دامن را بعنوان حجاب کامل مطرح کرد. یا این که نسخه صیغه وتعدد زوجات را برای حل مشکلات زنان دریک برهه می پیچد که با اعتراض محافل و رسانه های زنان مواجه می شود . ما در زمان دولت آقای هاشمی شاهد بودیم که واردات اقلامی مثل لوازم لوکس و تجملی و لوازم آرایش بشدت افزایش پیدا کرد. آقای هاشمی به عنوان فردی محاسبه گر در حوزه زنان هم با محاسبه عمل می کرد. همان وقت فائزه هاشمی در روزنامه خودش یعنی روزنامه زن درمصاحبه ای گفته بود پدرم در کارهایی که در حوزه زنان می کردم، هوای من را داشت و در کل موافق این کارها بود با این حال به من می گفت حرف خودت را بزن ولی این حرفها را تیتراول نکن.
در کل ما در دوره آقای هاشمی تناقضات مهمی در حوزه زنان از شخص ایشان سراغ گرفتیم. مثلا در موضوع حجاب در اوایل دهه هفتاد دراظهارنظری که کرده گفته که باید زنان بی حجاب را در گونی انداخت و به دریا ریخت! مدتی بعد در نماز جمعه موضوع کت و دامن را بعنوان حجاب کامل مطرح کرد.
در مورد دولت آقای خاتمی در حوزه زنان به چه نتایجی رسیدید؟
- در دوره آقای خاتمی گفتمان لیبرال گرای مشارکت محور در امور زنان حاکم بود. مشارکت محوری که فقط در سطوح میانی برای زنان تعریف می شود و آنها را در حد پیاده نظام می بیند. در اصل تفکر لیبرالی هم بر آقای خاتمی و هم بر خانم شجاعی در اموز زنان حاکم بود. در این دوره برخلاف دوره آقای هاشمی ما متون دست اول زیادی برای بررسی داشتیم. متن های مورد بررسی ما کاملا گویای این نوع تفکر بود. در ظاهر دغدغه آقای خاتمی پیوند میان اسلام و مدرنیته در حوزه زنان بود ولی در این حوزه گاهی هم بصراحت و قاطعیت نظرش این بوده که اسلام باید تکلیفش را با موضوع زن معلوم کند. در واقع مطالبه اش این بود. و البته خانم شجاعی هم هیچ وقت نتوانست برای روشن شدن تکلیف اسلام با موضوع زن کاری بکند. موضوع وزارت زن در دولت خاتمی هم مصداق روشن نگاه واقعی آنها به جایگاه زن بود.
در ظاهر دغدغه آقای خاتمی پیوند میان اسلام و مدرنیته در حوزه زنان بود ولی در این حوزه گاهی هم بصراحت و قاطعیت نظرش این بوده که اسلام باید تکلیفش را با موضوع زن معلوم کند. البته خانم شجاعی هم هیچ وقت نتوانست برای روشن شدن تکلیف اسلام با موضوع زن کاری کند.
از جایگاه زنان در دولت احمدی نژاد بگویید. در این مورد در تحقیق تان به چه نکته ای رسیدید؟
- دولت احمدی نژاد را باید در موضوع زنان دولت توده گرای وظیفه محور دانست که البته دچار نوعی التقاط هم در موضوع زن بود. وظیفه محور یعنی تاکید بر غلبه بحث خانواده و وظایف خانوادگی برای نقش های زنان . برای زن بعنوان سوژه مستقل اصالتی قائل نبودند . نگاه توده گرا و بنوعی پوپولیستی هم داشت. از طرفی بحث التقاط هم در این دولت مطرح بود. یعنی هم تاکید بر حضور زنان در ورزشگاه ها داشت هم نقش خانوادگی زنان را پررنگ می کرد. در موضوع زنان این دولت با علما هم درگیری زیادی داشت و این خودش از مصادیق التقاط بوده است.
دولت احمدی نژاد را باید در موضوع زنان دولت توده گرای وظیفه محور دانست که البته دچار نوعی التقاط هم در موضوع زن بود. وظیفه محور یعنی تاکید بر غلبه بحث خانواده و وظایف خانوادگی برای نقش های زنان . برای زن بعنوان سوژه مستقل اصالتی قائل نبودند . نگاه توده گرا و بنوعی پوپولیستی هم داشت.
بجز دولت ها شما در مورد عملکرد نهادهای دیکر مثل مجلس شورای اسلامی و شورایعالی انقلاب فرهنگی در حوزه زنان هم بررسی داشتید؟
ادامه دارد…
/انتهای متن/