چه توقعات زیادی دارند این جوانها!
روز جوان هم گذشت و این سوال همچنان بی پاسخ ماند که مسئولین و متولیان امور جوانان در جامعه ما برای جوان ها و مخصوصا دخترها چه فکری دارند، چه نقشه راهی، چه برنامه ای؟ برای جوان ها و از جمله دخترها همین تحصیل در نظام آموزشی بسیار کارآمد و بروزی که داریم! کافی نیست با یک مدرک؟ شغل ، ازدواج و نقش های جدی در امور جامعه و … هم لازم دارند؟ چه توقعاتی زیادی دارند این جوانها!
وقتی صحبت از جوان می شود، خیلی ها بسراغ چند مقوله دم دستی بیشتر نمی روند:
جوان کسی است که شادی می خواهد و تفریح و نشاط و سرگرمی.
دنبال آزادی است و راحتی و رفاه.
تغییر و چیزهای نو را دوست دارد.
این، همه چیزیست که در تعریف جوان و نیازها و مطالباتش می گویند و البته با سطحی ترین تعریف و تفسیرممکن از همین نیازها و مطالبات .
متفکرین بزرگ اما طوردیگری جوان و جوانی را تعریف می کنند.
ویل دورانت در کتاب “لذات فلسفه” می گوید: ارزش جوانی هنگامی معلوم می شود كه از دست برود . برای همین هم معتقد است که از نظر بیشتر مردم دوره زندگی واقعی انسان همان دوره جوانی است.
به گفته برتراند راسل این جوانانند که می توانند محیط خویش را تغییر دهند و شجاعانه در راه اهداف بزرگ گام بردارند.
« جواهر لعل نهرو» هم معتقد است دوران جوانی دوران از هم شكستن و درهم شكستن است و نیروهای جوان نقش ها را خیلی آسان تر از دیگران اجرا می كنند.
این همه یعنی که جوان بالقوه منبعی بزرگ از انرژی و توانایی است و این منبع البته با پرورش و آموزش است که می تواند به فعلیت درآید.
پس در کشوری مثل کشور ما که هنوز هم جمعیتی جوان دارد، جوانان سرمایه مهم و ذخیره باارزشی هستند که برای رشد و شکوفایی شان و هم برای پیشرفت رو به جلوی جامعه ، باید مقدمات و لوازم مناسب فراهم آید.
مشخصا دختران جوان ما منابع سرشارانرژی هستند که در پرتو پرورش و آموزش می توان این منبع سرشار را تبدیل به نیروی محرکه برای رشد خودشان و پیشرفت جامعه نمود؛ دخترانی که نه فقط باید خویشتن را بسازند که بواقع درقالب دختر، خواهر، همسر و مادر نقش پرورش دهنده و مکمل را هم برای پسران و مردان عهده دارند.
با این حال چگونه است که خیلی وقت ها که صحبت از جوان به میان می آید فقط بحث شادی و نشاط و سرگرمی اوست و این که راحت و مرفه و آزاد باشد و … و وقتی موضوع دختران مطرح می شود، تنها از این حرف می زنند که دختران باید مثل همان پسران باشند بی کم و کاست و برابر، همان پسرانی که نیاز و مساله ای جز شادی و سرگرمی و خوش بودن و … ندارند.
جوانها و امور زندگی شان از این حد جدی تر نمی شود! با این نگاه جوان ها و از جمله دخترها چه نیازی به پرورش استعداد و مهارت آموزی دارند؟ همین تحصیل در نظام آموزشی بسیار کارآمد و بروزی که داریم! برای شان کافی نیست با یک مدرک ؟ بعد دنبال شغل ، ازدواج و نقش جدی در امور جامعه و … اند؟ چه توقعاتی زیادی دارند این جوانها!
واقعیت این است که این نگاه به جوان و جوانی هم مثل خیلی چیزهای دیگر وارداتی است و به همین جهت هم مرغوب است و عالی! بی چون و چرا باید پذیرفته شود و بی کم و کاست هم پیاده باید گردد!
اگر یک وقت هم دفعتا و قاچاقی و از روی فضولی نیم نگاهی بیندازیم به مبدا این واردات یعنی آن جامعه هایی که این حکم ها را برای ما صادر کرده اند، می بینیم که برای خیلی از مردم و جوانان خودشان خبری از این نسخه ها نیست. دختران شان هم در واقع امر جور دیگری زندگی می کنند. البته منظورمان ستاره های سینما و مانکن و مدل های مد و … اینها نیست. اینها ویترین این جوامع پیشرفته است برای ما جهان سومی ها که نشان مان بدهند و دهان مان را آب بیندازند که پیشرفت و ترقی یعنی همین امور و شما هم باید بی بروبرگرد به این امور اهتمام کنید تا مثل ما در شمار ملل مترقی بحساب ! مخصوصا جوانان تان و دختران تان اصلا برای بودن و شدن و تغییر راهی جز این که ما می گوییم و نشان می دهیم، ندارند! پرواضح است که جوانان ما هم که بسیار شیفته پیشرفت و ترقی اند و خواستار نو بودن و تغییر، از این نسخه ها بسیار استقبال می کنند و سرشان را پایین می اندازند و به همین راه می روند.
وقتی این طور شد، معلوم است که جوانان مان نیازهای شان خلاصه می شود در درس خواندن و مدرک گرفتن و الکی خوش بودن و … دختران هم فقط به دست پسرها نگاه کنند و از روی آنها بنویسند و این رمز رستگاری شان و است و بس!
همین که دنبال این باشند که مثل ستاره های آسمان کشور، یعنی سلبریتی های هنرپیشه و خواننده و ورزشکار و … بشوند، کافی است. همین که در گوشی های همراه شان صبح تا شب چت کنند و پست بگذراند و لایک نمایند، عالی است. همین که دختران بجد در پی باز کردن در ورزشگاه های فوتبال باشند که به تماشای بازی های پرهیجان باشگاهی و … بروند، کارمهمی است که از نان شب واجب تر است و خودشان و مسئولین امور زنان و متولیان فرهنگی مان تا رسیدن به این مهم نباید از پای بنشینند!
بقیه چیزهایی هم که بزرگان تاریخ علم و اندیشه در مورد جایگاه خطیر جوانان گفته اند، نباید جدی گرفت! اینکه نیروی جسمانی جوان، استعداد و توان ذهنی اش، همت و عزم و اراده اش در اوج است و آماده کارهای بزرگ و سازندگی های اساسی است، حرفی بیش نیست!
پس پرورش و آموزش جوانان و آماده و مجهز کردن شان برای عهده داری نقش های اساسی در جامعه، تربیت اخلاقی، مهارتی، تقویت ایمان و تقوای جوانان، آموزش نقش های اختصاصی فردی، خانوادگی و اجتماعی پسران و دختران متناسب با اندیشه، عواطف و توان عملی شان دیگر منتفی است.
این حرف که زنان با یک دست گهواره فرزندشان را تکان می دهند و با دست دیگر، دنیا را، که دیگر قدیمی شده است. دختران با یک دست باید آرایش کنند و لباس چسبان و تنگ و کوتاه شان را بپوشند و با دست دیگر دنیای مجازی را به عکس و تصویر و … خود بیارایند. همین !
پس همان بهترکه بجای این که در حل مسائل و مشکلات جامعه از جوانان مدد بگیریم، یکسره وانمود کنیم که اصلا همین جوانان و نیازهای شان مشکل و مساله ماست! ازکنار این مشکل و مساله هم کمی بی اعتنا بگذریم و کمی هم راه حل های برگرفته از نسخه های آن طرف آبی برای شان پیدا کنیم و نهایتا خودشان را به این نتیجه مشعشع برسانیم که اینجا دیگر جای زندگی نیست! چون به جوان بهایی نمی دهند، به زندگی و امور جدی جوانان هم همین طور. کار و شغلی هم که نیست، امکان ازدواجی هم که فراهم نیست، مسئولیت و وظیفه ای هم که ندارند. پس بار باید بست و رفت به آن طرف ها که همه چیز مهیاست! کاری هم نداریم که واقعا مهیاست یا نه . همین که این فکر و باور را در ذهن و دل جوان راه دهیم، کافی است. طوری هم نیست که به قیمتی زیاد برود و ببیند آن طرف هم خبری نیست!
خلاصه این که مسئولین و متولیان امور در کشورگویا بنا ندارند کاری جدی و مفید برای جوانان بکنند، و بطریق اولی برای دختران هم کاری مناسب وضع و حال و موقعیت شان قرار نیست، انجام گیرد. بیشترهمان سرگرمی و وقت گذرانی و خوش بودن و … جوانان مدنظر است و بس. البته نمی بینیم و نمی شنویم با همین نگاه هم کاری برای آنها بشود که سرگرمی و وقت گذرانی مفید و سالم حساب شود، نه برای کل جوانان و نه مخصوصا برای دختران. این در حالی است که در متون دینی ما هم کم نیست توصیه ها در باب جایگاه جوان و اهمیت جوانها :
پيامبر (ص) می فرماید:
شما را به نيكى با جوانان سفارش مىكنم، چرا كه آنان، دلهاى رقيقترى دارند، بهراستى كه خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگيخت، جوانان با من هم پيمان شدند و پيران با من به مخالفت برخاستند. آن گاه اين آيه را خواندند: «و عمر آنانبه درازا كشيد و دل هايشان سخت گرديد». (سفینه البحار، جلد2، ص176)
از امام علی (ع) نقل شده است:
شايسته ترين چيزهايى كه جوانان بايد آنها را بياموزند، چيزهايى هستند كه در بزرگسالى به آنها نياز دارند. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج20، ص333)
امام صادق(ع) هم فرموده است:
جوانان را درياب، زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى مى آورند. (کافی، جلد8، ص93)
چرا مسئولان و متولیان امور جوانان در کشور نه اعتنایی به حرف و نظر عقلای عالم دارند در باب جایگاه جوان و جوانی و نه توجهی به نقطه نظر بزرگان دین؟
این بی فکری، بی عملی و بی برنامگی برای جوانان تا کِی و کجا باید گریبان جوانان جامعه مان را بگیرد و نیرو و استعداد و جوانی شان را هدر دهد؟
ایکاش حداقل در روزی مثل روز جوان که منتسب است به بهترین جوان حضرت علی اکبر(ع)، کسی از مسئولین بر عهده خود ببیند که جوابی به این سوال ها بدهد.
/انتهای متن/