پاسخگوی مرگ مادرم کیست؟
اینکه بیماری برای درمان راهی مرکز درمانی شود و فوت کند، امری غیرطبیعی نیست اما این که این فوت حاصل اشتباه یا سهل انگاری مسئولین و پزشکان آن مرکز باشد، امریست قابل پیگیری قانونی. به همین دلیل هم نورا به مشاور حقوقی مراجعه کرده است تا راه و رسم این پیگیری را بپرسد و عمل کند.
مرگ امری طبیعیست که در مواردی نمی توان جلوی آن را گرفت. ولی گاهی این مسئله بخاطر کوتاهی در امر معالجه بیمار، به نحوی رخ می دهد که بازماندگان مجبورند برای عدم نادیده گرفتن حق فرد فوت شده، پیگیری های خاصی را انجام دهند.مادر نورا بر اثر یک تشخیص و اقدام نابجا فوت کرده است و او الان به دنبال پیگیری قانونی این اتفاق است.
نورا دختری 32 ساله است که با مادرش زندگی می کرده و بخاطر یک مشکل پزشکی و مراجعه به بیمارستان او را از دست داده است. در مورد چندوچون این ماجرا خودش این طور تعریف می کند:
بعد از فوت پدرم سالها با مادرم با هم زندگی می کردیم. یک برادر و خواهر دیگر هم دارم که خواهرم ازدواج کرده و از خانه رفته و با فرزند و شوهرش در شهرستان زندگی می کند و تنها برادرم هم به دلیل فعالیت کاری و شغلی اش و اختلاف سلیقه با ما در سبک زندگی، خانه را ترک گفته وبه تنهایی زندگی می کند و چندان رابطه نزدیکی با ما ندارد.
من و مادرم سالهاست که باهم زندگی خوب و راحتی داشتیم؛ نه مشکلی با در و همسایه داشتیم و نه مساله ای در رابطه با اقوام مان. در واقع رابطه ما باهم بیشتر از یک رابطه مادر و دختری بود، دوستان نزدیک هم بودیم، از ناراحتی هم ناراحت و از شادی هم شاد می شدیم. مادرم همیشه سفارش می کرد که مبادا بخاطر تنهایی من، از ازدواج کردن و تشکیل زندگی شانه خالی کنی. ولی من راضی نمی شدم که مادرم را تنها بگذارم.
مادرم با این که از برادرم تا حدودی دلخور بود بخاطر این که از نظر مذهبی و فکری با ما فرق داشت، با این حال از هیچ کاری برای او دریغ نکرد. بعد از فوت پدرم، به او پول و امکانات داد که برای خود آپارتمان کوچکی بخرد و مستقل زندگی کند و مقداری هم سرمایه در حد توان مالی و مقدوراتش برای کسب و کار به او داد.
بعد هم برای محکم کاری خانه ای را که در آن زندگی می کردیم، به نام من کرد که اگر اتفاقی برایش افتاد، برادر و خواهرم نتوانند ادعایی داشته باشند.
اما اتفاقی که برای مادرم افتاد خیلی غیرمنتظره بود. درست است که 61 سال سن داشت ولی هنوز سرحال و کاری بود و بسیار روحیه خوبی داشت. البته گاهی معده اش درد می گرفت که من نگران شدم و برای همین هم چند بار به پزشک مراجعه کردیم و گفتند بیماری مهمی نیست و بیشترعصبی است. منتها یک شب مادرم معده درد گرفت که بعد از تهیه شربت های معمول و خوراندن به او، کمی بهتر شد. ولی من خودم برای اطمینان از اینکه مسئله خاصی نباشد، مادرم را به بیمارستان خصوصی که نزدیک منزل مان بود بردم تا اگر معاینات دقیق دیگری لازم است انجام شود. بعد از معاینه، نظر دادند که باید چند آزمایش انجام شود تا مشخص شود این درد از کجاست. برای انجام این کارها، مادرم را بستری کردند و نوار قلب و معاینات دیگر انجام دادند ولی قبل از اینکه جواب آزمایشات داده شود و اعلام کنند که چه اتفاقی برای مادرم افتاده، پیشنهاد کردند که بهتر است مادرتان را به بیمارستانی دیگر که مجهزتر است و زیر پوشش تامین اجتماعی است منتقل کنید. هرچه به آنها اصرار کردم که مادرم را جابجا نکنید، مشکل مالی برای درمانش نداریم، قبول نکردند و بعد از گرفتن امضا از من، بدون اینکه اطلاعات دقیقی از وضعیت مادرم به من بدهند، مادرم را با آمبولانس به بیمارستان دیگری منتقل کردند. به محض رسیدن به آن بیمارستان، پزشک متخصص او را معاینه کرد و گفت که مادرتان سکته کرده و نباید جابجا می شد. پس از بستری کردنش هم گفتند که سکته دیگری کرده و بیهوش شده است. بعد هم در کمال تعجب و بدون اینکه مرا در جریان قرار دهند که مشکل چیست و قبل از رسیدن جواب آزمایشات، مادرم در بیمارستان فوت کرد.
حالا من ماندم تنها در این خانه و یک وجدان معذب و یک دنیا سوال که:
چرا مادرم را بیشتر مراقبت نکردم؟
چرا اجازه دادم مادرم را جابجا کنند؟ پزشکی که بعد از انتقال مادرم را معاینه کرد، گفت که نباید این کار را می کردید. با یک معاینه اولیه، معلوم می شود که بیمار سکته کرده. چرا بیمارستان با سهل انگاری بیمار را جابجا کرد؟
چرا به من توضیح ندادند که مادرم چه مشکلی دارد؟
چرا صبر نکردند که لا اقل جواب آزمایشات آماده شود؟
چرا از من به اجبار امضا گرفتند و مسئولیت را از گردن خودشان خارج کردند؟ درآن موقع من که تنها فرد حاضر پیش مادرم و نگران حال او بودم، بر سر دوراهی پذیرش و عدم پذیرش خواسته آنها برای جابجایی او قرار داشتم و نه تخصصی داشتم و نه اطلاعی، فقط می ترسیدم اگر امضا نکنم به ضرر مادرم باشد.
حالا بعد از فوت مادرم یک سال است که پیگیر پرونده اوهستم. نه کمکی دارم و نه اطلاعات خاصی . تا اینجا هم که پیش رفتم، خود پزشکان و نظام پزشکی تعجب می کنند که چگونه حرفم پیش رفته است.
معلوم شده که پزشکی که مادرم را در بیمارستان اول معاینه کرده، خطا کرده و این محرز است.
من دنبال دریافت پولی از کسی نیستم. فقط می خواهم که از مادرم شرمنده نباشم که چرا براحتی از کنار مرگش گذشتم. مادرم ممکن بود با همین بیماری در منزل و با سکته از دنیا برود. ولی چرا باید در بیمارستان که پزشک او را معاینه کرده، با بی مسئولیتی و سهل انگاری در تشخیص باعث جابجایی و مرگ مادرم شوند؟
پاسخ دکتر فرزانه اژدری:
صاحب هر شغلی وظایف و مسئولیت هایی در قبال مردمی که به او مراجعه می کنند، دارد. منتها بعضی مشاغلی که بطور مستقیم با جان مردم در ارتباط است، مثل شعل پزشکی حساس تر است چون با کوچکترین خطا و کوتاهی جان انسانها به خطر می افتد، پس مسئولیت صاحب آن سنگین تر است. چون هر نوع سهل انگاری و قصوری ممکن است به مرگ انسانی منجر شود که در ان صورت طبیعتا بازماندگان براحتی از عامل مرگ عزیزشان نمی گذرند و در صدد پیگیری عامل یا عاملین برمی آیند.
در اینجا باید به نورا خانم یاد آور شویم چیزی که باید در شکایت از یک پزشک در این گونه موارد در نظر گرفته شود، این موارد است:
- یکی از دلایل اثبات خطای پزشکی در مرگ بیمار، گواهی پزشکی قانونی است که باید قبل از صدور جواز دفن و بعد از صدور گواهی فوت، با درخواست همراه متوفی، جنازه به پزشکی قانونی رفته و بعد از کالبد شکافی، دلیل مرگ بیمار را مشخص کرده و به مراجع قانونی تسلیم نمایند. پس مرجع اول برای پیگیری در این زمینه می تواند پزشکی قانونی باشد.
- شکایت از پزشک به دو علت می تواند باشد: یکی تخلف های انتظامی پزشک که بیشترشامل موارد غیر پزشکی می شود و مهمترین موارد آن عبارتند از: عدم تلاش ممکن برای معالجه و نجات بیمار و سهل انگاری در انجام وظایف محوله و قانونی یک پزشک، رعایت نکردن موازین علمی و تخصصی و شرعی و قانونی، عدم حفظ اسرار بیمار و نوع بیماری، جذب بیمار از طریق تبلیغات و دادن تعهدات خارج از توان و موازین علمی و قانونی به مردم.
دوم جرائم ناشی از اعمال پزشکی که در این نوع جرائم، باید ابتدا ثابت شود که مجرم یک پزشک بوده و کاری که انجام داده یا تخلفی که صورت گرفته مربوط به کار پزشکی و درمان بوده است. ارتکاب قتل عمد، صدمات بدنی و قتل ترحم آمیز و سقط جنین از مهمترین عناوین مجرمانه یک پزشک است که ناشی از اعمال پزشکی محسوب می شود.
- باید دانست که به دلیل نوع کار تخصصی پزشک، خطای محض در پزشکی راه ندارد. چون خطای محض از کسی که تخصص و اطلاعی ندارد سر می زند یعنی کسی که بدون قصد مجرمانه و با وسایل غیر مرتبط و غیر کشنده باعث مرگ فردی و یا صدمه دیدن کسی می شود. در خطای پزشکی به دلیل آگاهی از مسئولیت، و علم و تخصص پزشک، کار درمان صورت می گیرد و فوت بیمار می تواند به دلیل اشتباه پزشک یا کوتاهی در امر درمان پیش آید. این خطای پزشکی است نه خطای محض. فرق این دو نوع خطا یعنی خطای محض و خطای پزشکی این است که خطای محض موجب ضمان و دیه نمی شود ولی در خطای پزشکی چون شبه عمد محسوب می شود، نهایتا دیه به وراث فرد فوت شده تعلق می گیرد. پزشکی قانونی در این موارد می تواند در رابطه با قصور و تخلفات پزشکی، در هر سطحی که باشد، وارد عمل شده و دلایل قصور پزشکی را مشخص کند و از دادگاه در خواست مجازات پزشک را کند.
- دومین جایی که می توانید شکایت از پزشک را مطرح کنید، شورای حل اختلاف (ویژه امور بهداشت و درمان) است که رسیدگی و حل و فصل اختلافات اعضای جامعه پزشکی با یکدیگر و با اشخاص حقیقی و حقوقی را تا سقف مبلغ 20 میلیون تومان بررسی می کند.
- سومین مرجع رسیدگی به تخلفات پزشکی، که افراد می توانند برای شکایت از پزشک به آن رجوع نمایند، سازمان نظام پزشکی است که به تخلفات پزشکی و اداری و انتظامی پزشکان رسیدگی می کند و نتیجه آن برخورد با پزشک متخلف، از توبیخ تا لغو پروانه طبابت به شکل دائمی است.
بنابراین شما می توانید برای اثبات خطای پزشکی در هر سطحی که اتفاق بیفتد، از هر کدام یا همه موارد فوق برای اثبات عدم دقت کافی در درمان مادرتان، که منجر به فوت ایشان شده، استفاده کنید.
/انتهای متن/