ازدواج، رسانه ملی و سحر خانم و مادر شوهرش
آیا پسندیده است که رسانه ملی به جای روشهای درست و عاقلانه و هدفمند، به روش خاله خان باجی ها به ترویج ازدواج و عشق و وصل دوستی بپردازد؟ شما این شیوه را می پسندید؟ این یعنی این که رسانه ملی مثلا خیلی اهمیت داده به مسئله ازدواج ؟
اوضاع احوال جامعه ما در حال حاضر آنچنان هم خوب و مطلوب خواستنی نیست و نه تنها از خدا، بلکه امروزِ روز دیگر از چشم هیچ کسی پنهان نیست که این جامعه و حال روزش نیاز به توجه، پرداختن و رسیدگی دارد، اما در میان این مشکلات، مسائلی هستند که اوضاعواحوالشان وخیم تر است و نیاز به توجهات اورژانسی دارند، همین مسئله ازدواج، برای خودش مسئله مهمی شده است.
همینالان اگر در یک دورهمی کوچک چند نفره باشیم و از همه نظر بپرسیم، رأی همه بر این است که این مریض بدحال را زودتر از همه به درمانش بپردازیم؛ و این مسئولین رسانهها و نهادهای فرهنگی هستند که باید بیشتر به حال زار ازدواج و تشکیل خانواده و حفظ کیان خانواده رسیدگی کنند.
البته اینکه باید جامعه و مسئولین و رسانهها به حال وخیم ازدواج و سبک زنگی بپردازند درست، اما آیا به نظر شما درست است که برای زیاد پرداختن به این مسئله، دست به دامن روشهای نادرست و شیوههای نامطلوب شویم؟
آیا درست است که برای ترویج عشق، محبت ، وصل و دوستی، نمونه هایی نادرست بیاوریم و روشهایی ناپسند را انتخاب کنیم؟
آیا درست است که به جای کارشناسان و متخصصان، نا بلدان و خاله خان باجی ها را به رسانه ملی بکشانیم؟
جریان سحر خانم و مادر شوهرش در برنامه “وقتشه” این روزها خیلی زیاد، در فضای مجازی مطرح شده است ، اینکه مادر شوهر سحر خانم چه میگوید و منظور و مطلوبش از گل سرسبد چیست، جای پرداختنهای بسیار دارد که نشان دهنده این است که برای حل مسئله ازدواج علاوه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی، روی تفکر و پندارهای مردم جامعه مان هم درباره ازدواج و بنا نهادن یک خانواده و یک زندگی باید کارکرد.
اما آنچه بیشازپیش جای حرف و سخن دارد، شیوه پرداختن رسانه ملی به این بیمار درحال احتضار ازدواج است، اینکه که بهرغم همه توصیهها و گوشزدهای کارشناسانه برای همسان گزینی و تناسب در زندگی و ازدواج ، مثالهای نقض بیاوریم، کارساز و کارگشا نیست، از طرفی نهتنها من شاید همه ما اذعان داشته باشیم که هیچ عروسی از اینکه مادر شوهرش در رسانه ملی اینگونه درباره او حرف بزند خوشش نمیآید و در زندگی و خانه ای که این روال باشد، احساس خوشبختی نمی کند و این یعنی که رسانه ما با همه کارشناسانش نمیدانند و نفهمیدهاند که عمق زندگی و احساس خوشبختی از طول آن مهمتر و مؤثرتر است؛
این یعنی رسانه برای پرداختن به مسئلهای مهم و ضروری در جامعه از روشهایی نه چندان مطلوب و نمونه هایی نه چندان مناسب استفاده کرده است.
این یعنی که رسانه ما به سمت سویی می رود که به جای عمیق تر شدن و پر بار شدن، سرسری و تفننی برای مسائل مهم جامعه برنامه سازی می کند .
این روزها داد خیلی ها از رسانه ملی بابت این نوع نگاه ها به مسائل مهم جامعه به هواست.
شاید بهتر باشد رسانه ملی گوش شنوای بیشتری برای این دادها داشته باشد.
/انتهای متن/