شهاب حسينى كارگردان تئاتر خوبى هم هست؟
بیشتر از یک ماه است که تئاترشهر- سالن اصلی- محل اجرای تئاتریست با کارگردانی شهاب حسینی و با بازیگری خود او و علی نصیریان؛ تئاتری که شاید تماشاگر در آخر بخواهد به شهاب حسینی بگوید: ما تو را در سينما بيشتر از صحنه تئاتر دوست مي داريم، لطفا سر جاى خودت بمان و ماندگار شو.
از روز چهارشنبه ۳۱ خرداد تا سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ در سالن اصلی تئاتر شهر شاهد اجرای نمایشنامه ای بوده ایم از برد میرمن با کارگردانی و بازی شهاب حسینی.
بازیگران دیگر این تئاتر علی نصیریان، صالح میرزا آقایی، نیما رئیسی، مهدی بجستانی، پرویز بزرگی، شهرام ابراهیمی، میثاق زارع، غزاله نظر، ایلیا نصراللهی، پرند عین بیگی، تنی آواکیان، فاطمه عرب کرمانی، مهران هاشمی و فرنام حقیقتجو بوده اند.
تهیه کننده این اجرای تئاتر سهیلا امینی بوده است.
به نظر خیلی ها نمایشنامه “اعتراف” نشان می دهد که باید گفت :
شهاب حسينى! ما تو را در سينما بيشتر از صحنه تئاتر دوست مي داريم. لطفا سر جاى خودت بمان و ماندگار شو.
فیلم و تئاتر فروشنده را نبینید
قبل از هر چيز با توجه به پيش بينى هايي مبنى بر نوع كارگردانى و سطح بازيگرى استاد على نصيريان و شهاب حسينى که در حد بين المللى است، به هيچ وجه پيشنهاد نمي شود پیش از این تئاتر، فيلم فروشنده و قبل تر از آن تئاتر فروشنده را ببينيد. چرا كه در آن صورت ذهنيت هر بيننده اى اعم از عام و خاص را نسبت به اين دو هنرمند والا قدر پله ها جابجا مي شود.
پيشنهاد ويژه ما در دیدن این تئاتر، براى كسانيست كه فيلم و تئاتر فروشنده را نديده اند و صحنه هاى آن نمايش و فيلم را در پيشينه ذهنى خود ندارند.
رضایتی ندارند
با اين وجود بيننده كه ذاتا نمايش واقعى و نمايش مصنوعى را فرق می گذارد، بعد از برخاستن از صندلى خود و روشن شدن چراغ سالن رضايت چندانى از آنچه دیده ندارد. اين موضوع را بعد از بررسي هاي انجام شده در صفحه اينستاگرام و كامنت هايي در رابطه با تبليغ نمايش اعتراف در “صفحه اصلى شهاب حسيني ” به وضوح مي شود خواند.
حتى بيشتر و پيشتر از آن، بعد از اتمام نمايش در سالن اصلى تئاترشهر هنگام خروج تماشاچيان اكثرا صحبت ها در رابطه با عدم رضايت است.
اما مگر مي شود وزنه اصلى نمايش “استاد مسلم هنرعلى نصيريانِ بزرگ” را ناديده گرفت، تنها نقطه روشن و قوى صحنه در ميان تاريكى كلافه كننده این تئاتر كم زور،استاد نصيريان است که مي درخشد.
واژه “كم زور” و يا “كم جان” اصطلاحى است نه چندان عاميانه براى سنجيدن سريع يك نمايش که اين روزها در ميان تئاتري ها مصطلح شده است.
داستان نمایش
داستان نمايش حول محور جنايات و جرائم اجتماعى مي چرخد.
موضوع در ابتدا جالب توجه بنظر مي رسد اما كم كم بعد از 40-30 دقيقه كه از شروع مي گذرد، مخاطب از چند نكته كلافه و خسته و در نهايت مايوس مي شود.
نكته اول كه بسيار از جذابيت داستان مي كاهد، داستان هايي با شباهت و كم تفاوت است. هشت داستان روايت مي شود كه در انتهاى هر داستان عامل قتل و فرد قاتل با يك انگيزه دست به چنين كارى و صحنه ها تكرارشونده اند.
نكته دوم كه عامل جدايي مخاطب از صحنه شلوغ نمايش مي شود، بازي هاى مصنوعى با لحن نمايشى و یا در اصطلاح عامه “تئاترى” (که البته این اصطلاح اشتباه بکار می رود) است، شايد شهاب حسينى در بازيگرى حرف ها براى گفتن داشته باشد اما به قطع كارگردان تئاتر خوبى نيست.
نكته بعدى انتخاب بازيگران است كه شايد مي بايست با دقت و سختگيرى بيشترى انجام مي گرفت.استاد على نصيريان در ميان بازيگران كم فروغ تئاتر(با احترام قلبى به تمام بازيگران پر تلاش و گمنام تئاتر) انتخاب جسورانه ايست.
از شهاب حسينى انتظار ها مي رود، بازيگرى كه با گرفتن جايزه بين المللي نخل طلايي كن ثابت كرد سطح بازي اش استاندارد و در حد عاليست، اما اين بار مخاطب با بازى متوسط و حتى به راى تماشاچى متوقع و منتظر، ضعيفى از وى روبرو می شود.
نكته بعدى انتخاب دكور و گردش صحنه هاست ، كه از ابتداى شروع نمايش، گويي مشت خود را باز كرده و “رو” بازى مي كند و اين امر دليل قطعى شكست داستان نمايش است. تمامى داستان ها كه روايت مي شوند در دكورى از قبل و بدون پرده بردارى آماده نمايش است، براى مخاطبى كه تئاتر بين است اين نكته جديدى نيست اما اين سطح از واضح گويي بسيار از جذابيت نمایش مي كاهد. دكور دچار اشتباهاتيست كه تنها كلمه” دچار” مي تواند تعريف واضحى از اشتباهات پيش آمده در صحنه را ارائه دهد.پرسپكتيو هايي كه از كادر بيرون زده است، ناموزونى روايت خط داستانى كه در دكور پلكانى بيشتر مشهود مي گردد، عامل جداكننده چشم بيننده از صحنه مي شود.
نكته بعدى كه از تمام جذابيت نمايشنامه كه موضوع جالبى براى روايت در دل خود پنهان نگاه مي دارد ، کم می کند، بازى خام و بي تمرين بازيگران است(به جز استاد نصيريان که استاد است)
قطعات موسيقى و افكت ها بسيار بيرون زدگى دارد. شايد شهاب حسيني در مقام كارگردان مي بايست سختگيرى بيشترى نسبت به انتخاب موسيقى به خرج مي داد كه نداده است.
سيستم صوتى كه مبناى سينمايى دارد، كمتر در سالن هاى نمايشى ايران جاى دارد و بيشتر در قدرت صوت و حنجره بازيگران بايد اين توانايى را جستجو كرد، اما در اين نمايش با نازل ترين كيفيت به مخاطب ارائه مي شود، صداها بم و مبهم به گوش مي رسد و سيستم صوتى و ميكروفون هاى قوى و با كيفيت كه در سطح قشر آشنا با صحنه است، بكار نرفته است. صداى نفس زدن ها اغراق شده و كاملا در مديوم سينما و مناسب با برداشته اي كادر بندى شده و كلوزآپ(بسته) پرده سينماست و از جذابيت و زنده بودن صحنه شريف تئاتر كاسته است.
مديوم تئاتر تفاوت هاى اساسى با سينما دارد و اين تفاوت هاى ظريف و اساسى را شهاب حسينى با سينما كه بلد آن است، ادغام شده به تماشاچى عرضه مي كند.
و اما… پيرنگ [1] داستان: پلات اصلى داستان اعتراف هايى است در كليسا نزد پدر روحانى كه قهرمان داستان قتل هايي را شرح مي دهد كه با يك انگيزه انجام شده است و در آخر دليل اين رفتار خشونت آميز بيان مي شود و تنها نقطه گيرا و پر ضرب داستان دقيقا در همين دقايق پايانى شكل مي گيرد که به شدت مايوس كننده هم هست و در همان دقايق كه بالاخره مخاطب پس از دو ساعت كلافگى و بد ريتمى ،كمى جذب داستان مي شود گويي آب سردى بر پيكره احساس بيننده ريخته مي شود و این ضرب آخر، مانند یک پتكِ، تخريب گر مي شود.
و در نهايت سالن با تشويق هايي از براى هنر والاي على نصيريان و جذابيت هاى مثال زدنى شهاب حسيني در عرصه سينما ، شور و شعف خاصى مي گيرد، اما در پس احساس و افكار مخاطب بعد از ديدن اين نمايش چه مي گذرد؟
[1] [1] پيرنگ داستان: اصطلاحی است در نمایشنامه نویسی به معنای طرح اصلی قصه .
/انتهای متن/