مطالبات دختران و زنان بابل از رئیس جمهور چیست؟
اینروزها گوش اکثر شهروندان و هم میهنانمان به دهان نامزدهای ریاستجمهوری است. به کلمهکلمهی مناظرهها و سفرهای شان حساس هستند و طبق این نظرسنجی، دقت زیادی دارند که ببینند در حرف کدام یک از این نامزدها، برابری اجتماعی زن و مرد، بیشتر حس میشود. برای تهیهی یک نظرسنجی بومی، به سراغ زنان و دخترانی از شهرستان بابل رفتیم تا دریابیم میزان اشتیاقشان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها چگونه است و چه مطالباتی از دولت جدید و اعضای شورای شهرشان دارند.
در شهر بابل وقتی با دخترها و زنان صحبت می کنیم، از منظرهای مختلفی به موضوع انتخابات و خواسته های شان از دولت جدید نگاه می کنند. همه این خواسته ها ممکن است از نظر ما معقول و قابل قبول نباشد، در عین حال ما سعی کردیم همه نظرات را منعکس کنیم.
آخرین سنگر دموکراسی در خاورمیانه
سیدهعاطفه میگوید:
ما قطعاً از شرايط موجود در مملكت رضايت نداريم اما مي دانيم راه درستشدنش از صندوق رأی مي گذرد. حتی بااینکه فعلا از بین کاندیداها کسی را اصلح نمیدانم. جایی خواندم که «با رأیدادن همه چیز حل نمیشود، اما با رأیندادن هیچ چیز حل نمیشود». وضعیت خاورمیانه را ببینیم. سوریه و عراق را، اصلا همین ترکیه و پاکستان را ببینیم. صندوق رأی در ایران، آخرین سنگر دموکراسی در خاورمیانه است. مانند سری قبل بین بد و بدتر، مجبور به انتخاب بد هستم تا بدتر را تحمل نکنم. فقط امیدوارم صداقت و نظارت در همهی مراحل انتخابات وجود داشته باشد. ایجاد اشتغال مهمترین انتظار و خواستهام است و بعد هم هر چه کمتر کردن اختلاف طبقاتی که بشدت این روزها گریبان جامعه را گرفته است و روزبهروز هم بیشتر میشود.
کارهای بهزمینمانده زیادی داریم
او اضافه می کند:
در حوزه زن و خانواده هم که کارهای بهزمینماندهی زیادی داریم. همه هم میدانیم که جامعه ایران، به شدت نظامی مردسالارانه است. اما توقعم این است که از نگاه مردسالارانه در برخی جبهههای قانونی و فرهنگی فاصله بگیرند. به موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان جامعه رسیدگی بیشتری داشته باشند و انجام کارهای فرهنگی را بیشتر با نگاه عاقلانه و درخور احترام به شأن والای زن، خصوصا تواناییها و استعدادهایشان دنبال کنند.
برگهی سفید خواهم انداخت
نغمه که انتخابهای تا بهحالش، کسانی از نامزدها بودهاند که رئیسجمهور شدهاند، میگوید: رأیدادن در ایران مانند هُلدادن یک ماشینِ خراب است که بعد از روشنشدن، گاز می دهد و می رود و ما باید پیاده مسیر خودمان را گز کنیم تا چهار سال بعد دوباره ببینیمش. برای همین من دیگر رأی نخواهم داد و یا اگر شرکت کنم، برگهی سفید خواهم انداخت. چون نمیتوانم فرد اصلح را اینبار انتخاب کنم. هیچکدامشان تابهحال به قولها و حرفهای شان عمل نکردهاند. رأی مردم هیچ فرقی ندارد، هر تصمیمی که خودشان بخواهند میگیرند و این واقعا این کار توهین به شعور مردم تلقی میشود.
اشتغال ، اوقات فراغت و ورزش
بهناز میگوید:
حتما در انتخابات شرکت خواهم کرد چون سهمی که در آیندهی کشور دارم را از این طریق میتوانم بهدست بیاورم. شرکت مردم در انتخابات، نشاندهندهی مهمبودن سرنوشت کشور برای آنان است و اینکه نظرشان را از این طریق میتوانند بیان کنند. اشتغال خیلی برایم در اولویت است و امید دارم که به اوقات فراغت و ورزش هم بیشتر رسیدگی کنند.
هنوز احترام و امنیت خانمها جا نیفتاده است
بهناز در مورد مطالبات حوزه زنان می گوید:
باتوجه به نقش زنان در جامعه، در محیطهای کاری و تحصیلی، توجه به امنیت و احترام اجتماعی آنان باید مورد نظر قرار بگیرد و نیز نابرابریهایی که در قانون فعلی بین خانمها و آقایان وجود دارد، حذف شود. هنوز احترام و امنیت خانمها جا نیفتاده است، مخصوصا در شهرهای کوچک.
کمبود نظارت و امنیت، گاهی آزادی عمل زنان را تحت تاثیر قرار میدهد و کم میکند. نابرابری برای خانمها همیشه وجود داشته و دارد، چه در مسائل قانونی و چه در مسائل اجتماعی. مثلا نیروی انتظامی و ارگانهای دولتی، زمانهای خلوتتر در سطح شهر امنیت لازم را ایجاد نمیکنند. حضور خیلی کمی دارند که اصلا کافی نیست. فضای شهری که شامل میدانهای اصلی و خیابانهای شلوغ نیست چون در آنمکانها، یک امنیت نسبی وجود دارد. بحث امنیت در کوچهها و محلات که محل اصلی زندگی مردم است، کنترل و نظارت خاصی نمیشود. از طرفی، به دلایل فرهنگی یا اجتماعی، خود افراد هم احترام لازم را برای بانوان درنظر نمیگیرند که نتیجهاش رفتوآمدی بهمراه دلهره و اضطراب است.
حتما رای خواهم داد
مهدیه میگوید:
اگر رأی ما خیلی از این شخصیت های سیاسی به جایی رسیده اند، نمی رسیدند. پس حضور ما مهم است، حتما رأی خواهم داد چون تصمیماتش روی زندگی ما اثر مستقیم میگذارد. اهمیت شرکت مردم در انتخابات خیلی زیاد است، اینکه رییسجمهور با چه تعداد رأی و چه درصد رأیی انتخاب شود، مهم است. هر چه حمایت بیشتری از طرف مردم داشته باشد، بهتر میتواند فعالیت کند. مهمترین انتظار و خواسته من و همسرم، کنترل تورم است، آن زمانی که شب را میخوابیدیم و صبح که بیدار میشدیم، میدیدیم قیمتها بالا رفته است، همه اذیت بودند. دولتِ حاضر در کنترل تورم موفق بوده است. ثبات قیمتی که الان در بازار وجود دارد، از نظر روانی و اقتصادی خیلی به نفع خانوادههاست. امیدوارم با همین فرمان کنترل تورم را ادامه دهند.
مسئولین باید به قولشان عمل کنند
راضیه میگوید:
بالاخره فرصتی پیش آمده است که بین بد و بدتر انتخاب نکنیم و بین خوب و بد تصمیم بگیریم. حتما رأی میدهم و امیدوارم مردم هم براساس قبیلهگرایی و حزبگرایی تصمیم نگیرند. به گفتهی رهبر، حتی شده برگهی سفید در صندوق بیندازیم، باید حضور داشته باشیم. حضور مردم نه تنها برای داخل کشور مهم است، بلکه در وجهه جهانی، هرچقدر حضور مردم پای صندوقهای رأی بیشتر باشد، نشانه این است که مردم برای کشورشان ارزش و اهمیت قائل هستند. مردم همیشه در همهی اوقات، وظیفه خودشان را انجام میدهند. اما از یک جایی به بعد، مسئولین باید به قولشان عمل کنند. الان تمام پروژهها یا در مدت طولانی در حال ساخت است یا زمانی هم که بهرهبرداری میشود، در مدتی کوتاه دوباره تخریب میشود که هم، زمان و هم سرمایهی هنگفتی به هدر میرود. آدم باید همیشه حقیقت را بگوید، حتی اگر مرتبط به زمان طاغوت باشد. کارهای خوبی در آن زمان در شهرمان شده بود، کارهایی که ما هنوز هم داریم ازشان استفاده میکنیم انند پل ورسک، پل محمدحسنخان، موزه بابل. اما الان چطور؟
یارانه جوابگوی زنان سرپرست خانواده نیست
راضیه ادامه می دهد:
از انتظارات دیگرم رسیدگی به زنان خانهدار است؛ زنان خانهداری که سرپرست خانواده به حساب میآیند و مجبور به کارگری در زمینهای کشاورزی و یا خانههای مردم هستند. اکثر زنان سرپرست خانوار از نظر سلامتی مشکلات زیادی دارند، یارانه اصلا کمککننده و جوابگوی هزینههایشان نیست. کاش درمورد بیمه و حقوق ماهانهشان، فکر جدی و سریعی صورت میگرفت.
انتظار مهم دیگرم هم رسیدگی به خانمهای کمسواد و بیسواد خانهدار است. مثلا برگزاری کلاس های آموزشی برایشان. در اطرافم، خیلی از خانمها در مهارت ارتباط با همسر و تربیت فرزندشان مشکل دارند و چون خانهدار هستند و آنطور که باید در جامعه حضور ندارند، به پیشرفتی که موازی رشد شخصیتی و علمی فرزندان شان در جامعه باشد نمیرسند.
بدون پارتی، نمی توانم کار بگیرم
سحر میگوید:
حتما در انتخابات شرکت میکنم به این خاطر که شخصی که احساس میکنم اوضاع را میتواند از این بدتر نکند، یا بهبود ببخشد، انتخاب شود. حضور ما خیلی مهم است چون حداقل نمیگذارد فردیکه به هیچعنوان شایستگی ندارد انتخاب شود. از انتظارات مهمم این است که بیکاری جوانان تحصیلکرده را جدی بگیرند و تجمع امکانات را از پایتخت به نقاط دیگر کشور انتقال دهند. منظورم بیشتر بچههای علوم انسانی هستند. مثلا من علوم اجتماعی گرایش به مردمشناسی را میخوانم که از الان دغدغهام این است که با مدرک لیسانسم نمیتوانم جایی مشغول به کار شوم. یا باید خودم با کار تجربی و تحقیق مشغول به کار شوم یا کتاب چاپ کنم یا اگر بخواهم به استخدام دولت دربیایم، باید دکترا بگیرم تا به استادی دانشگاه برسم. درصورتی که برای رشتهی من در شهرداری و وزارتخانهها جای کار وجود دارد که بدون پارتی محقق نمیشود.
آنقدر آزادی پوشش نداریم که با خیال راحت تردد کنیم
سحر که مانتویی کوتاه پوشیده و موهای رنگ شده اش هم کاملا از شالش بیرون است، می گوید:
آزادی پوشش زنان هم برای من خیلی برایم مهم است. برای من که در یک شهر کوچک زندگی میکنم، اصلا خوشایند نیست که گشت ارشاد یخاطر لباسم مرا بگیرد و از من تعهد بگیرد. آنقدر آزادی در پوشش نداریم که با خیال راحت در سطح شهرمان قدم بزنیم.
تنها خواستهام برقراری عدالت است
صوفیا میگوید:
تمایلی به شرکت ندارم. اگر هم شرکت کنم، رأی سفید میدهم. تنها خواستهام هم برقراری عدالت است؛ عدالت به نظر من یعنی هر شخصی در هر شغلی که مشغول است، بتواند به خوبی به حقش برسد. مثلا چرا یک سری افراد باید هر ماه حقوق ثابتشان را بگیرند اما همسر من بعنوان محیطبان هر دو سه ماه یک بار آنهم بعد از کلی پیگیری و تماس میگیرد؟ چرا فردی ماهی چند میلیون میگیرد و حقوق دیگری به 900 تومان هم نرسد؟ چرا آدمها با پارتی مشغول به کار میشوند؟ چرا یک غنی هر روز غنیتر میشود و یک فقیر، هر روز فقیرتر؟ یک مطالبه من هم این است که آگاهی مردم نسبت به یک سری مسائل بیشتر شود. و همین طور برای من مهم است که آزادی بیان در جامعه وجود داشته باشد.
/انتهای متن/