سیاست ورزی به سبک خالهزنکی!
اگر خیلی سادهانگارانه نکاه کنیم، انتخابات است و شر و شورش، ولی همهکسانی که در رأس برنامهریزیهای سیاسی و فرهنگی این انتخابات هستند باید بدانند که بیاخلاقی سیاسی و فضای های مسموم ایجادشده با پایان یافتن این انتخابات و انتخابات دیگر پایان نمیپذیرد و دیری نپاید که این فضای مسموم فضای غالب جامعه شود؛ فضایی که بهترین توصیف برایش فضای خاله زنکی است!
شهر و کشور، این روزها حال و هوای دیگری دارد، هرروز که میگذرد ما به موعد یک انتخابات دیگر نزدیک میشویم.
البته این شور و این بازار گرم انتخاباتی مختص به این دوره، دورههای قبل و دورههای قبلترش نیست تا بوده در این مرزوبوم هر وقت حرف، حرف انتخاب و انتخابات بوده است با خودش هیجانهای گسترده و التهابات فراوان را به همراه داشته است با این تفاوت که هرسال و هر دوره ابزارها و امکانات بیشتری به کمک این دوران ملتهب میآید تا هر کس از خود، حزب و یا کاندیدای موردعلاقهاش حمایت کند.
روزگاری تبلیغات دیواری بود و رسانههای مختلف نوشتاری و دیداری، سالها گذشت، هنوز یادم هست آنوقتی که سوت شروع تبلیغات انتخاباتی صدای زنگ پیامکها را هم به همراه داشت و حالا این روزها علاوه بر تبلیغات دیواری رسانهها و روزنامهها، شبکههای اجتماعی با امکانات گستردهشان هم آمدهاند تا نقشی در این بازار شلوغ انتخاباتی داشته باشند.
نمیدانم شاید هم خیلی ربطی نداشته باشد اما این کثرت امکانات مان باعث شده است که این روزها تلاش احزاب و گروهها و شخصیتهای سیاسی در عرضاندام و بیان قابلیتهایشان ثمرات دردناک و نامیمون داشته باشند و تبلیغات انتخاباتی بیشتر از یک تبلیغ، بهگونهای خالهزنکبازیهای سیاسی تبدیلشود. یک کانال و روزنامه از حسن یکی میگوید و در نکوهش دیگری حرف می زند.، هستند آدمها و گروهها و احزابی که برای اثبات خودشان دست بر روی نقطهضعفهای طرف مقابل میگذارند و آن را روزی هزار بار فریاد میکنند و درواقع بهجای تبلیغ برای خودشان و بیان برنامهها و اهداف شان بر روی کمبودها و کاستیهای رقیب تمرکز میکنند، از رقیب کاریکاتور پخش میکنند و حتی در شئون خصوصی و شخصی اش دخالت میکنند، از رقیب بد می گویند، بدیهایی که در بسیاری از مواقع واقعیت و حقیقت ندارد.
اینگونه میشود که اخلاق از فضای سیاسی کشورمان بیرون میرود، اینگونه که مردم، جوانان و حتی مسئولین و متصدیان در ردهها پایینتر و جاهای دیگر میپندارند که میتوان با بیاخلاقی سیاسی و ایجاد فضای های مخرب و مسموم جامعه را اداره کنند و گاهی مسائل و وقایع را به سود خود با پایان برسانند
اگر خیلی سادهانگارانه نکاه کنیم، انتخابات است و شر و شورش ولی همهکسانی در رأس برنامهریزیهای سیاسی و فرهنگی این انتخاب هستند باید بدانند که این بیاخلاقی و این فضای مسموم با پایان یافتن این انتخابات و انتخابات دیگر پایان نمیپذیرد و دیری نپاید که این فضا، فضای غالب جامعه شود و این به خاطر این است که فرزندان و مردمان سرزمین مان بهجای آنکه از سیاستمدارانشان سیاست ورزیهای خردمندانه را بیاموزند، بیاخلاقی را آموختهاند، همهکسانی که این روزها نامی از آنها در این انتخابات است باید بدانند که نباید انتخابات را وسیله کرد که بهواسطه آن ماهی خویش از این دریا بگیرند، باید حواس شان باشد که شیفته خدمت باشند و نه تشنه قدرت. هر چه مردم به دین، آیین و منش کسانی درمیآیند که در جامعه قدرتی در دست دارند و مسئولیتی پذیرفتهاند.
/انتهای متن/