وقتی دولت در صدر اتلاف انرژی باشد
بهراستی دولت به چه میزان در نهادینهسازی فرهنگ صرفهجویی در مصرف انرژی مؤثر بوده است، آیا دولتی که خودش کاری در راستای صرفهجویی و مصرف انرژی نمیکند میتواند از مردم بخواهد که صرفهجویی در مصرف انرژی را جدی بگیرند.
استاد مشغول درس دادن بود، دانشجویان برخلاف روزهای دیگر به درس گوش نمیدادند، یا از سر کلاس بیرون میرفتند و یا مشغول باد زدن خودشان با تکهای کاغذ بودند، کمکم استاد هم به جمع دانشجویان اضافه شد، گرمای آن روز صبح کلاس، کلاس را از رسمیت خارج کرده بود، ناگزیر یکی از دانشجویان، پنجره کلاس را با زحمت فراوان باز کرد، بعد از کلاس وقتی به همراه تعدادی از دانشجویان درخواست کم کردن درجه حرارت وسایل گرمایش دانشکده را کردیم، با یک جواب عجیبوغریب و غیرمنطقی مواجه شدیم، «دستورش باید از بالا بیاید»، یاد برنامه شب گذشته تلویزیون افتادم که در آنیک کارشناس از اداره گاز آمده بود به مردم میگفت: «در طول سال گاهی جبهههای هوای سرد وارد کشور ما میشود و خوب این طبیعی است که مردم به استفاده از وسایل گرمایشی روی بیاورند اما درخواست ما از مردم عزیز این است که بعد از خروج جبهه هوای سرد و افزایش دما، از وسایل گرمایشی با درجه پایینتر استفاده کنند تا افراد بیشتری در کشور بتوانند از نعمت داشتن گاز و خانهای گرم برخوردار شوند»
جملات آن کارشناس مثل برق از ذهنم گذشت، بهراستیکه مسئله تأملبرانگیزی بود چراکه این مسئله تنها مشکل آن روز ما در کلاس درس دانشگاه نبود، مشکلی بود که آقای همسر در اداره و پسرک شیطان من در مدرسه با آن مواجه است و این در حالی است که در سالهای اخیر، کمبود منابع بهعنوان یکی از موانع اصلی پیشرفت کشور بیانشده است و حتی رهبر انقلاب در دیدار خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۶ خرداد ۹۴، «صرفهجویی» را بهعنوان راهحل این مشکل به مسئولین یادآور شدند.
اما باوجود همه این حرفها و توصیهها و هدفگذاریها، همچنان صرفهجویی درزمینهی مصرف انرژی و آبدیده نمیشود و ورود به فصل سرما و افزایش مصرف گاز، تأمین تقاضای این حامل انرژی را با چالش مواجه میکند و همچنین با شروع فصل گرما و افزایش مصرف برق در کشور، صنعت برق در مرز خاموشی قرار میگیرد. درحالیکه صرفهجویی و جلوگیری از هدر رفت انرژی در کشور میتواند کسری تراز تولید و مصرف گاز و برق را بهآسانی جبران نماید اما بهجز حرف و شعار و وعده و بایدونباید کار دیگری برای ثمر رسیدن بهینهسازی مصرف انرژی صورت نگرفته است.
پرواضح است که در این زمینه، هم دولت و هم مردم نیازمند اصلاح رفتار مصرفی خود هستند.
اما وقتی دولت خود همراه دلسوزی درزمینهٔ صرفهجویی که از عوامل مهم و تأثیرگذار در رشد و بالندگی کشور است نیست و در این راستا دستی بر عمل ندارد و کاری نمیکند؛ آیا میتوان از مردم و جامعه انتظار همراهی و همدلی را داشت.
بهراستی دولت به چه میزان در نهادینهسازی فرهنگ صرفهجویی مؤثر است، آیا دولتی که خود در رفتار و منش و عمل کاری برای صرفهجویی و بهینهسازی مصرف انرژی نمیکند و اقدامات دستگاهها و ادارهجات و مدارس و دانشگاههایش درزمینهٔ صرفهجویی در مصرف انرژی باید با دستورالعمل و اجازه کتبی و بخشنامه باشد؛ میتواند از مردم بخواهد که صرفهجویی در مصرف انرژی را جدی بگیرند؟
همه آنچه گفته شد میتواند یک زنگ خطر بلند باشد تا مسئولین متوجه کند که صرفهجویی در مصرف انرژی جایی در فرهنگ و جامعه ما ندارد، یک هشدار است تا به آنها بگوید برای صرفهجویی در مصرف انرژی گاهی بد نیست که کاغذبازیها و بروکراسیهای اداری را کنار بگذاریم و به همه بگوییم در هر شرایط و موقعیت بهترین کار و اقدام را در جهت بهینهسازی و صرفهجویی در مصرف انرژی انجام بدهند، فکر میکنم اگر این رویه و این روش به کار گرفته شود مردم هم مسئولانهتر انرژی را برای سایر هموطنانشان و نسلهای آیندهشان ذخیره میکنند
باشد که خلأهای اجرایی ادارات و بخشهای دولتی و ضعف عملکرد افراد جامعه در برابر این مهم که آینده فرزندانمان را رقم میزند اصلاح گردد.
انرژیها کم هستند و پایانپذیر، بیشتر باید قدرشان را دانست.
/انتهای متن/