هرکاری برای برگرداندن همسرم انجام داده ام
دوام زندگی مشترک در گروی خواست دوطرفه برای ادامه آن است. هر کدام از طرفین با هردلیلی، چه منطقی یا غیر منطقی و موجه یا ناموجه، نخواهند در زندگی مشترک بمانند، اجبار و تحمیلی برای ادامه آن است.
سینا همراه یکی از اقوامش آمده است. همین فامیل شان می گوید که سینا 18 سال است که با مهناز ازدواج کرده و شغل و موقعیت کاری خوب و وضعیت مالی مناسبی دارد. دو فرزندشان هردو دبیرستانی اند و به قول معروف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را برای زن و بچه هایش فراهم می کند. نه اهل دوست و رفیق بازی است و نه اهل دود و دم. از مهربانی اش همه بچه ها و بزرگ ترهای فامیل تعریف می کنند.
اما خود سینا این طور تعریف می کند از زندگی اش و گله مندی هایش:
بعد از 18 سال همسرم خانه را ترک کرده و رفته. من و بچه ها را تنها گذاشته. حدود یک سال است که دست تنها خانه و زندگی را اداره می کنم. هم باید سرکار بروم و هم به امور بچه ها رسیدگی کنم. هرچه به مهناز می گویم چرا رفته ای؟ چه می خواستی که نداشتی؟ پاسخ منطقی نمی دهد. فقط می گوید:
“تو را دوست ندارم. از اول هم زندگی با تو را دوست نداشته ام و فقط تحمل کرده ام.”
مهناز مهریه اش را که 400 سکه بود اجرا گذاشته و خانه ای را که علاوه بر خانه مسکونی مان داشتم،ا در ازای بخشی از مهریه اش گرفته و ماهی یک سکه هم قرار شده که پرداخت کنم. با این همه حالا رفته دوباره بقیه مهریه اش را اجرا گذاشته تا با توقیف منزل مسکونی ام یک جا آن را دریافت کند. هرچه با او صحبت می کنم که به خانه برگردد، قبول نمی کند.
الان مهناز قصد دارد با گرفتن بقیه مهریه اش یک جا، بچه ها را هم پیش خودش ببرد و مرا از دیدن فرزندانم محروم کند.
من اگر از بچه هایم جدا شوم می میرم. همه زندگی و انگیره من برای کار و فعالیت فرزندانم هستند.
دلم نمی خواهد به بچه هایم و آرامش زندگی آنها لطمه ای وارد شود ولی می دانم که با بچه ها صحبت می کند و آنها را آماده کرده که مرا ترک کنند و با او زندگی کنند.
از سینا سوال شد:
چرا در این یک سال همانطور که ایشان اقدام قانونی کردند برای دریافت مهریه، شما اقدام قانونی برای بازگرداندن ایشان نکردید؟
پاسخ داد:
نمی خواستم با شکایت از او حالت لج و لجبازی پیش بیاید. می خواستم با محبت کردن و مهربانی به او بفهمانم که او را دوست دارم و با خواهش و تمنا او را به زندگی برگردانم.
پاسخ دکتر فرزانه اژدری :
به این آقا برای حل مشکلات شان این موارد را تذکر دادیم:
- شما می توانستید و می توانید به دادگاه دادخواست تمکین بدهید تا همسرتان به صورت قانونی و قطعی به بازگشت به خانه فراخوانده شود و در صورت عدم پذیرش حکم تمکین، نفقه ایشان قطع می شود. در غیر این صورت در مدتی که خانه را ترک کرده، مستحق دریافت نفقه است.
- در مورد مهریه، اینطور که شما گفتید، همسرتان یک بار دادخواست دریافت مهریه داده و حکم و اجرائیه هم صادر شده و از اموال شما مقداری دریافت کرده است و بقیه اش را هم دارد با قسط بندی ماهانه دریافت می کند. بنابراین با وجودی که یک بار حکم در مورد مهریه صادر شده، همسر شما بعد از آن در هیچ دادگاهی با همین موضوع مهریه، نمی تواند دادخواستی بدهد. زیرا این موضوع الان عنوان “اعتبار امر مختومه” پیدا کرده است. یعنی وقتی یک بار حکم در موضوعی صادر شود، به اعتبار حکم قاضی هیچ دادگاه دیگری نمی تواند در همین موضوع حکم صادر کند.
- برفرض اینکه همسرتان بتواند دادخواست با موضوع مالی بدهد که به توقیف اموال منجر شود، خانه مسکونی که فرد در آن اقامت دارد، جزو مستثنیات دِین است و نمی توانند آن را برای تامین مبلغ مهریه معرفی و توقیف کنند و به فروش برسانند.
- فرزندان شما هردو بزرگ هستند و از حضانت خارج. در صورت جدایی و طلاق، آنها هرجا را برای زندگی می توانند انتخاب کرده و در آنجا زندگی کنند. نه شما و نه همسرتان نمی توانید آنها را اجبار به پذیرش امری در این مورد نمایید.
- درحال حاضر مهریه همسرتان به اقساط پرداخت می شود. اگر در پرداخت این اقساط وقفه ای پیدا شود، همسر شما می تواند از دادگاه تقاضای دریافت یک جای مهریه را از اجرای احکام در درخواست بدهد. ضمن این که درصورتی که دارایی نقدی یا مال منقول یا غیر منقول غیر از مستثنیات دِین از شما سراغ داشته باشند، می توانند به دادگاه اطلاع دهند و دریافت به اقساط را لغو کنند و مال یا اموال شما را جهت دریافت “دفعة الواحدة” مبلغ مهریه معرفی نمایند.
/انتهای متن/