بانو بهآرامی وصيت ميكند امشب
بی دلیل نیست که دلم میلرزد و اشکم جاری است، این روزها، روز رفتن مادر است، مادری که با رفتنش هستی به عزایی ماندگار نشست و ما در این هنگامه غمانگیز سینهمان را فاطمی میکنیم و مثنوی غزلی از سارا جلوداریان را با بوی مادرانه یاس میخوانیم.
در میان ما آدمها زیادند آدمهایی که بهقولمعروف داغدیدهاند و زهر تلخ داغ را چشیدهاند، وقتی داغدار میشوی، آهی جانسوز در گوشهای از دلت مینشیند، غم میبارد و غم میبارد و غم، وقتی داغ میبینی انگار وجودت ماتم کدهای میشود و چشمانت میزبان حلقههای بیشمار اشک است، همه ما آدمها داغ بسیار دیدهایم اما همه میدانیم که طعم تلخ داغ بیمادری چه قدر جانکاه است، این روزها همه ما داغدار نبودن مادری هستیم که سایه آرامبخش مادریاش به گستره تمامی هستی بود این روزها بیدلیل نیست که دلم میلرزد و اشکم جاری است، این روزها، روز رفتن مادر است، مادری که با رفتنش هستی به عزایی ماندگار نشست و ما در این هنگامه غمانگیز سینهمان را فاطمی میکنیم و مثنوی غزلی از سارا جلوداریان[1] را با بوی مادرانه یاس میخوانیم.
سخت است در پيمانه كردن، روح دريا را
بيبال و پر بودن وليكن آسمانها را …
سخت است اما چارهاي جز دل سپردن نيست
تشريح بايد كرد، عمق ماجراها را
آتش به جان نخلهاي تشنه ميافتد
وقتي كه سر در چاه ميبينند مولا را
وقتي شبانه ميبَرَد بر شانههاي خويش
تنهاي تنها، پيكر معصوم زهرا را
وقتي كه ما بين در و ديوار ميكوبند
ياس سپيدِ شاخههاي سبزِ طوبي را
وقتي زمين مرده در لفافه ميپيچد
شب زنده دار خلوت رنج مسیحا را
امشب چراغ محفل سادات، خاموش است
حتي فلك با كوكبانش، خانه بردوش است
امشب جهان در ماتم عظما گرفتار است
در سينة عشّاق، زخم هجرت يار است
امشب طنين هَلْ اَتي در عرش ميپيچد
سوز غريب كربلا در عرش ميپيچد
امشب عروج ديگري پرواز ميگيرد
مصحف به شكل ديگري اعجاز ميگيرد
بانو ميان بستري تبدار، افتاده
پهلو شكسته، خسته و بيمار، افتاده
بانو به فكر چيست؟ فرداي يتيمانش!
بانو نظر دارد به سيماي يتيمانش!
سر روي دامان كه بگذارند، طفلانش!
يا دل به آغوش كه بسپارند، طفلانش!
امشب مدينه، سرزمين ابنملجمهاست
قربانيِ شمشيرِ كين ابن ملجمهاست
امشب مدينه، سرزمين نهروانيهاست
شام غريبان تمام آسمانيهاست
اين قوم، قرآن را فراز نيزهها كردند
با سالهاي غربت مولا، چه ها كردند
بيعت نكرده، حق مولا را لگد كردند
افسوس! بد كردند، بد كردند، بد كردند
بانو به آرامي وصيت ميكند امشب
با چهرهاي نمناك، نيت ميكند امشب
آب و نمك، مهرية درياترين بانوست
درياترين محدودة روي زمين، بانوست
مولا چه خواهد كرد، بعد از رفتن بانو
پيچيده در محرابها، عطر تن بانو
يا قرةٌ عَيْنِ النَّبى، بِنْتَ حَبيبِ الله
اِنّا تَوَسَّلنا بِكِ، بِنْتَ نَجيبِالله
آه اي بقيعِ بينشان! ديدار نزديك است
ما را بخوان، ما را بخوان! ديدار نزديك است
1- سارا جلوداریان متولد سال 1358 درکاشان است. او دانش امو خته مهندسی کشاورزی و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد دانشگاه علوم تحقیقات تهران استعناوینی از قبیل رتبه اول جشنواره خوارزمی/ برگزیده کنگره بین المللی شعر نبوی، برگزیده شب شعر ” خورشید ولایت” و… در کارنامه فعالیت های وی دیده می شود. همچنین از آثار منتشر شده وی می توان به: خاطرات مشترک/ هر جادی به منزل مجنون نمی رسد/ نی زار گواه است / اشاره کرد.
/انتهای متن/