استعداد و تلاش دخترا ن نخبه هدر می رود
المیرا اصغری تا کسب مدرک دکتری از دانشگاه صنعتی شریف فاصله ای ندارد. دانشجوی نخبه ای که بارها به دیدار مقام معظم رهبری رفته و حرف های گفتنی زیادی دارد. در این مصاحبه قرار است حرف های خودمانی از دنیای نخبه ها را از زبان المیرا بخوانید.
هنوز ۲۵ سالش را تمام نکرده است ولی در مقطع دکتری در بهترین دانشگاه کشور تحصیل می کند، دختری پر انرژی که دغدغه هایش در مورد نخبه ها کم نیست.
عضو بنیاد نخبگان است و اعتراضاتش را در بنیاد هم مطرح کرده که البته مورد توجه قرار نگرفته است.
در دیدار اخیر نخبگان با رهبری هم حضور داشته است.
خیلی گلایه ها دارد، دوست دارد به کشورش خدمت کند اما می گوید مسئولین بستری برای استفاده از دانش او فراهم نمی کنند، ادعا می کند این حرف تمام نخبه های کشور است و استعداد این قشر درحال هدر رفتن است.
از خودتان بگویید.
– المیرا اصغری هستم متولد 1370 و دانشجوی مقطع دکتری در رشته مهندسی مکانیکِ دانشگاه صنعتی شریف.
دوره کارشناسی و ارشد را هم در همین دانشگاه بودید؟
– بله.
تهرانی هستید؟
– نه مازندرانی ام، اما به خاطر تحصیلاتم هشت سال است که ساکن تهرانم.
مجردید؟
– بله.
خانم اصغری، شما چندسال است که به عنوان یک نخبه دانشجویی مطرح هستید و به حضور مقام معظم رهبری هم رفته اید. به نظر خودتان چه ویژگی هایی شما را به نخبگی رسانده است؟
– بنیاد نخبگان هرسال از بین دانشجویان، کسانی را که معدل و یا رتبه برتری دارند، به عنوان نخبه انتخاب می کند. البته من علاوه بر تحصیل، فعالیت هایی از قبیل شعر سرایی، داستان نویسی، مجریگری و برگزاری برنامه و اردوهای مختلف در دانشگاه هم دارم اما ملاک تشخیص بنیاد، وضعیت تحصیلی دانشجویان است.
نظرتان درباره وضعیت اجتماعی و علمی دختران کشورمان؟
– دخترخانم ها در کشور ما در این سال ها از نظرتحصیلی کاملا موفق بودندکه این جای خوشحالی دارد، ولی این تحصیلات بعضی اوقات مشکل ساز شده است؛ من بین خیلی ازاطرافیان و دوستانم حس کردم که بدون هیچ هدف خاصی، صرفا برای مدرک گرایی تحصیلات خود را تا مدارج بالا ادامه می دهند که این نوع سبک زندگی هم بین خانم ها و هم آقایان وجود دارد اما بیشتر میان خانم ها هست. آن ها تلاش می کنند خود را از لیسانس به ارشد و سپس به دکتری برسانند، بدون اینکه هیچ هدف مثبتی را دنبال کنند؛ این روند باعث می شود کم کم توقعات خودشان، خانواده و اطرافیان شان بالا برود.
مشخصا به نظر شما در این مورد چه اشکالی پیش می آید؟
– ببینید این دختران دارای تحصیلات بالا هستند در حالی که آقا پسرهایی که همسن و یا چندسال بزرگتر از آن ها هستند و قصد ازدواج با این ها را دارند، ممکن است این تحصیلات را نداشته باشند و یا اگر هم داشته باشند از لحاظ شرایط دیگری مانند مسکن، شغل و غیره تامین نباشند و قطعا یک خانم دکتر حاضر نمی شود به چنین مردی بله بگوید مگر در موارد نادر.
در کل معتقدم تحصیلات طولانی دخترخانم ها توازن اجتماعی را بهم زده و یکی از دلایل آمارهای تکان دهنده بالا رفتن سن ازدواج است.
خود شما تا به حال به ازدواج فکر کرده اید؟
– بله. من از 22سالگی به موضوع ازدواج هم فکر می کنم، البته خانواده من در این مورد بسیار سخت گیر هستند.(می خندد)
اگر یک روز ازدواج کردید، دوست دارید چند فرزند داشته باشید؟
– به دلیل اینکه خانواده ما اصلا علاقه زیادی به بچه دارند، من هم مانند آن ها به بچه خیلی علاقه مندم. الان به نظر من با توجه به بحث خطر کاهش جمعیت و تاکید مقام معظم رهبری، باید به موضوع فرزندآوری نگاه کرد. من خودم فکر می کنم هم برای بچه ها بهتر است در یک خانواده پرجمعیت رشد کنند و هم به مصلحت جامعه است که تعداد بچه ها در یک خانواده کم نباشد. البته منکر سختی های آن در ابعاد اقتصادی هم نیستم.
گفتید که فعالیت غیر درسی هم در دانشگاه دارید؟
– بله، دوسال درهیئت منتظران موعود که منسوب به خوابگاه دانشگاه بود، به عنوان دبیر فعالیت می کردم و در دوره لیسانس هم در انجمن های مستقل و تشکل ها فعالیت داشتم.
اهل ورزش هم هستید؟
– به طور مداوم خیر ولی کوهنوردی، شنا و پیلاتس را انجام می دهم.
تاکنون اشعار یا داستان های تان در نشریه یا سایتی منتشرشده؟
– خیر، به خاطر حجم درس ها نتوانستم وقت زیادی به این نوع کارها اختصاص بدهم. البته در دوران دبیرستان و راهنمایی در این زمینه رتبه های کشوری هم کسب کردم.
خواهر یا برادر هم دارید؟
– بله یک خواهر متاهل بزرگتر از خودم و یک خواهر کوچکتر از خودم دارم.
به عنوان یک فرد نخبه، چه توقعی از مسئولین دارید؟
– دانشگاه صنعتی شریف، هم نخبه پرور است و هم سکوی پرتابی برای نخبگان. کلا فضای دانشگاه این طور بوده که اکثر دانشجوها در پی پذیرش گرفتن برای دانشگاه های خارجی بودند، این برای دانشجویانی که در داخل کشور می مانند خیلی سخت است. تصمیم گیری برای ماندن یا رفتن دشوار است. ما به خاطر تعلقات مذهبی و تفکرات مان دوست نداریم با خارجی ها کار کنیم چون فکر می کنیم که ممکن است پروژه هایی که ارائه می کنیم بخشی از پروژه ای باشد که قرار است بر سر سوریه و یا کشورهای مسلمان منفجر شود.
به همین دلایل در وطن ماندیم و فکر کردیم که قرار است خیلی در کشور تاثیرگذار باشیم اما امثال من وقتی به مقاطع بالاتر تحصیلی می رویم ، دچار حس سرخوردگی می شویم که چرا با وجود تمام هزینه هایی که برای تحصیل، مسکن و امکانات ما نخبگان می شود و با وجود این همه جایزه که می گیریم و اساتیدی که برای ما وقت می گذارند، خروجی خوبی نداریم؟
برای این دغدغه خودتان هم قدمی برداشته اید؟
– با یک سری از دوستان دغدغه مندم، بخش های از کشور را که به وجود ما نیاز داشتند، شناسایی کردیم تا پروژه بگیریم، اما نشد. ما تمام تلاش مان را کردیم اما بعضی جاها غیرقابل نفوذ بود و ما نمی توانستیم با این امکانات و موقعیتی که داشتیم پروژه ها را در دست بگیریم. ما دوست داریم که خدمت کنیم و به درد جامعه بخوریم، آن چیزی را که ازدست مان بر می آید انجام دهیم، چیزی که برایش آماده شدیم و درس خواندیم. مقاله یا پایان نامه های مان در گوشه ای خاک می خورد، اگر معتبر نباشد باعث می شود رتبه ی ایران و دانشمندان ایرانی پایین بیاید، اما اگر معتبر باشد هم کشور ما هیچ وقت از آن ها استفاده نمی کند، فقط آمریکا، کانادا و یا کشورهای غربی پیشرفته هستند که به حدی رسیده اند که از این ها استفاده کرده و تکنولوژی خودشان را پیشرفته تر می کنند.
من حرفهایم را در جلسه بنیاد نخبگان هم گفته ام که مسئولین کاری کنند، و بستری را فراهم کنند که بچه هایی که ماندند و بچه هایی که رفتند و برگشتند تا خدمت کنند، شناسایی شوند؛ مسائل کشور اولویت بندی شود. به طورمثال ما در تولید نوعی ماشین مشکل داریم، برای حل این باید یک تیم نخبه جذب کنند و بگویند شما بروید روی این مسئله کارکنید. البته سازمان هایی مانند سپاه جذب نخبه دارند اما فقط برای پسران. دختران این همه درس می خوانند و دوست دارند به پیشرفت صنعت کمک کنند حتی گاهی راضی می شوند که رایگان کار کنند اما جذب نمی شوند. متاسفانه این استعدادها دارد هرز می رود و ما درآخر فقط قرار است یک استاد باشیم و این سیکل معکوس هربار تکرار می شود و دانشجوهایی که ما در آینده به آن ها درس می دهیم هم همین طور خواهند شد. کاری که ما نخبه ها اکنون می توانیم برای کشور انجام دهیم، همان کارهای روتینی است که افرادی با استعداد و تلاش کمتر هم می توانند انجام دهند. ما وقتی مدرک دکتری می گیریم نباید شغلی داشته باشیم که با مدرک لیسانس هم می توانستیم پیداکنیم.
از دیدارتان با رهبری بگویید؟
– من علاقه ویژه ای به ایشان دارم و حضور در کنار ایشان واقعا خیلی حس خوبی به من می دهد. با اینکه چندین بار به دیدارشان رفته ام بازهم هر مرتبه که می خواهم بروم ذوق و شوق خاصی دارم اما متاسفانه ما نتوانستیم از نزدیک با آقا صحبت کنیم.
رمز موفقیت خودتان را در چه می دانید؟
– لطف خداوند، حمایت پدر و مادر به خصوص مادر دلسوزم و انگیزه و توانایی خودم.
بزرگترین افتخارتان در زندگی ؟
– دوستدار اهل بیت بودن
نظرتان درمورد کتاب و مطالعه؟
– کتاب را دوست دارم اما متاسفانه نسل ما خیلی با کتاب فاصله گرفته است. به نظرم اینترنت، فضای مجازی و تک بعدی شدن انسان ها در این قضیه دخالت دارد.
اهل آشپزی وخانه داری هم هستید؟
– بله، آشپزی را دوست دارم ولی با خانه داری زیاد رابطه خوبی ندارم.
برای دختران همسن خودتان که دوست دارند نخبه شوند، توصیه ای دارید؟
– من به آنها می گویم هر استعداد و توانایی که دارید فقط به دنبال همان بروید. یکی از مشکلات ما این است که همه را به رشته ریاضی و یا تجربی سوق دادیم، همه حتما باید پزشک یا مهندس شوند، جامعه به همه نوع شغلی نیازدارد، اقشار مختلف مردم باید به دنبال علاقه و توانایی های خود بروند، من خودم اگر روزی فرزند دار شدم، او را آزاد می گذارم تا هر رشته ای که دوست دارد ادامه دهد، هنر، موسیقی، طلبگی یا هرچیز دیگر.
/انتهای متن/