بارور شدن استعداد نقاشی کودکان حوصله می خواهد
در قسمت قبل در مورد کلیات کار آموزش نقاشی کودک با مدرس نقاشی کودکان، خانم شمسایی صحبت کردیم. این بار این گفت گو را با بحث در مورد سختی های کار ، درآمد و بر خورد با والدین با موضوع آموزش نقاشی کودکان ادامه می دهیم.
خانم شمسایی معتقد است برای اینکه کسی بتواند به کودکان آموزش نقاشی بدهد، تنها مهارت در نقاشی کافی نیست. آن فرد باید حداقل یک دوره پیش استادی کار با کودکان بگذراند و با استفاده از این مهارت به کودکان آموزش نقاشی بدهد.
البته هر کسی در مورد کودکان باید بعد از آموزش، خودش در کار با کودکان، تجربه به دست بیاورد و صرف حساب روی تجربیات دیگران راه حل مواجه شدن با کودکان نیست.
چرا که کودکان هر نسل با وجود تشابهات بسیار زیاد تفاوت های زیادی هم با یکدیگر دارند که حاصل تفاوت در جامعه و نوع تربیت زمان شان است ولی استفاده از تجربیات دیگران هم می تواند به نوبه ی خود مفید باشد.
کودکان زمان ما متوقع و راحت طلبند
یکی از مهم ترین تفاوت هایی که من در مواجه با شاگردان خودم تجربه کرده ام این است که کودکان امروز بسیار راحت طلب شده اند و نمی خواهند برای چیزی که قرار است به آن برسند سعی کنند، من به خاطر سالیان تدریسم و علاقه ی شخصی ام به نقاشی کودکان سالهای متفاوت را کنار هم می گذارم، می بینم علاقه ی به خلاقیت که صد البته به خاطر امکانات کم آن زمان بود، باعث می شد که کودکان آن زمان با شرایطی که داشتند، کنار بیایند و توانایی خلق و جایگزینی امکانات را داشته باشند.
متاسفانه در حال حاضر امکانات بچه ها در حد پیشرفت است و حتی یک نقطه را هم جا نمی اندازند درآنچه که می خواهند در اختیارشان قرار بگیرد و داشته باشند و همین باعث می شود که از کاری که انجام می دهند، همین توقع را داشته باشند و به خاطر حتی رنگ آمیزی اشتباه خودشان از معلم متوقع باشند!
من همیشه سعی می کنم راحت ترین راه ها را جلوی پایشان بگذارم تا حداقل در طراحی پیشرفت کنند ولی می بینم که هر چه بیشتر سعی می کنم توقع کودک بالاتر می رود و باز غر می زنند که این قسمتش را هم باز شما بکشید… متاسفانه کودکان این دوره جسارت ریسک کردن و تلاش برای آنچه که قرار است خلق کنند ندارند و ترجیح می دهند یک کار بی نقص ( هر چند مطعلق به خودشان نباشد) را به عنوان کار خودشان معرفی کنند.
با هوش اما…
بچه های این دوره مثل تمام دوران های قبلی باهوش هستند و حتی بیشتر، چرا که به خاطر امکانات و توانایی استفاده از آن ها ابعاد مختلفی از مغزشان را به کار گرفته اند و خب این بی تاثیر نبوده در افزایش هوشیاری کودکان، ولی متاسفانه راحت طلبی باعث شده است که در هر کلاسی که شرکت کنند فرقی نمی کند که موسیقی، نقاشی ، زبان و… باشد در هر کلاسی شرکت می کنند معلمین یک شکایت دارند و آن هم این است که چقدر بچه های این دوره لوس و راحت طلب هستند و حاضر نیستند برای چیزی که قرار است به آن برسند تلاش کنند.
من روز های اول تدریسم برایم خیلی مهم بود که معنای واقعی زندگی و جدیتی که در آینده قرار است با آن رو به رو شوند را به آنها بفهمانم و به آن ها بگویم که با این طرز رفتار نمی توانند به آرزو هایشان برسند ولی بعد به این نتیجه رسیدم که این وظیفه ی تنها معلم نیست که این را به کودک آموزش بدهد و اصلا اصل کار با خانواده است که ساختار شخصیت کودکان را درست و بر مبنای منطق و ادب بار بیاورد و من به عنوان یک معلم تنها می توانم با بچه ها مدارا کنم.
تحقیق ذهن کودک را بارور می کند
در تدریس نقاشی به کودکان یکی از عواملی که باعث رشد می شود، تحقیق است ( البته نه تحقیقی که پدر و مادرها به جای بچه ها انجام می دهند!) متاسفانه ما جسارت تحقیق کردن را به کودکان مان نمی آموزیم. برای مثال کودکان خود را به پارک ببریم و بگذاریم که به مورچه ها یا هر موجود دیگری نگاه کنند و یافته های خود را بکشند یا بیایند و بگویند . این نوع تحقیق نه تنها خلاقیت بچه ها را بالا می برد، بلکه باعث بیشتر شدن حس اعتماد به نفس در کودکان ما می شود حسی که اغلب جای خود را به تکبر و توهم داده است.
البته استفاده از شعر و داستان کوتاه هم برای بالا بردن خلاقیت بچه ها و ایده دادن به آنها کمک بسیاری می کند.
وضعیت مالی
من از درآمد خودم رضایت دارم و معتقدم اگر کسی برای کارش ارزش قائل باشد و تلاش کند، می تواند تا حدودی به وجه مالی خوب هم در آن کار برسد، ولی خب زحمت بعضی کارها خیلی زیاد است و در مقایسه با درآمدش سختی بسیار زیادی دارد.
برای مثال در کار تدریس نقاشی به کودکان هر ساعتی که شما باید صرف سر و کله زدن با بچه بکنید حالا یا این سرو کله زدن به خاطر یادگیری باشد ویا به خاطر هر دلیل دیگری، انرژی که از شما می گیرد قابل مقایسه با هیچ کار دفتری دیگری نیست…
من خودم به خاطر علاقه ام وارد این شغل شدم وگرنه اگر تنها صرف درآمد برایم مهم بود باید کارهای دیگری انتخاب می کردم که نمی گویم حقوق بالاتر، ولی حداقل زحمت کمتری داشت.
الگوهای نامناسب
کنار آمدن با کودکان جدید کار راحتی نیست، دلیلش هم مشخص است، کودکان جدید به خاطر نوع تربیت و حجم دریافت اطلاعات وسیعی که مناسب سنشان نیست اخلاقیات و روحیات خاصی پیدا کرده اند و به خاطر همین هم آن احترامی را که نسل ما برای آموزگار قائل بود را به هیچ وجه برای معلمین خود قائل نیستند .
من شاگردی داشتم که هر بار که با من صحبت می کرد من عینا رفتار شخصیت های سریال های ماهواره ای را در گفتار و رفتارش می دیدم، هر بار که به خاطر نوع رفتارش از او سوال می کردم با افتخار جواب می داد که من مثل بزرگترها حرف می زنم و به خیال خودش تقلید کورکورانه از شخصیت هایی که هیچ ربطی با فرهنگ جامعه اش ندارند کار درستی است و بزرگی می آورد.
فشار خانواده ها
متاسفانه بیشتر خانواده هایی که کودکانشان را برای آموزش می آورند از همان اول تاکید دارند که بچه ی ما خیلی خاص است و نبوغ فوق العاده ای دارد!
من هم عادت کرده ام که اول گوش دهم و اجازه دهم زمان این خاص بودن و استعداد را نشان بدهد، البته این نگاه غیر منطقی و توهمی نسبت به استعداد کودکان از طرف خانواده ها باعث فشار بر روی بچه ها هم می شود، چرا که این بچه ها مدام مجبورند به معلم خود اصرار کنند تا کار بهتری ارائه دهند و خانواده های خود را راضی کنند.
به نظر من اینکه کودکان دیگر هیچ شباهتی به کودکان معصوم گذشته ندارند یکی از مهم ترین علت هایش همین باشد که پدر و مادرها هم مثل نسل قبل خود نیستند. البته من تمام روش های والدین قدیمی را هم تائید نمی کنم، اینکه خیلی از استعدادهای کودکان در گذشته نادیده گرفته می شد اصلا خوب نبود منتها این شدت نگاه و فشار والدین به کودکان هم برای متفاوت بودن و خاص نشان دادن کودکانشان برای چشم و هم چشمی، منصفانه نیست.
من کودکانی را می شناسم که روزانه به غیر از کلاس های مدرسه دو الی سه کلاس فوق برنامه می روند و شب دیگر نای نفس کشیدن هم ندارند و والدین این کودکان فکر می کنند با وارد کردن این فشار ها می توانند به استفاده از استعدادهای این کودکان کمک کنند.
نتیجه ی این همه فشار هم اغلب معلوم است کودک تمام این فشار ها را پس می زند و از این کلاس ها متنفر می شود.
حرف آخر
کلاس نقاشی کودکان محیطی است برای بارور شدن استعداد و خلاقیت کودک. اگر والدین با صبر و حوصله برخورد کنند این کلاس ها می تواند خیلی بیشتر از صرف یک هنر به کودکانشان بیاموزد و مکانی شود که بچه ها با عشق به سمتش بیایند.
قسمت اول
برایم آموزش نقاشی به کودکان لذت بخش است
/انتهای متن/