منتهی الامال، زندگی نامه ی مستند حضرت زهرا(س)
زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا(س) گزیده ی منتهی الامال، نوشته ی شیخ عباس قمی، یکی از مستند ترین و ارزشمند ترین کتاب هایی است که تا به حال در مورد زندگی حضرت زهرا(س) نوشته شده است. این کتاب سه فصل اصلی دارد شامل روایاتی است در مورد ولادت، زندگی و شهادت حضرت زهرا(س).
تا به حال در مورد زندگی نامه ی حضرت فاطمه زهرا (س) کتاب های زیادی به رشته ی تحریر در آمده است ولی کتاب گزیده ی منتهی الامال به خاطر سند های فراوان و نویسنده ای که عمری را عاشقانه صرف خدمت به خاندان رسول خدا کرده است، از اهمیت و محبوبیت فراوانی برخوردار است.
فصل اوّل : در بیان ولادت با سعادت حضرت فاطمه علیهاالسّلام
شـیـخ طـوسى در “مصباح ” واکثر عُلما ذکر کرده اند که ولادت آن حضرت در روز بیستم مـاه جـُمـادى الا خـره بـوده وگـفـتـه انـد کـه در روز جـمـعـه سـال دوّم از بـعـثـت بـوده و بـعـضـى سـال پـنـجم از بعثت گفته اند.
کیفیّت حمل خدیجه به آن حضرت چنان بود که روزى حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه وآله وسلّم در ابطح نشسته بود با امیرالمؤ منین علیه السـّلام وعـمـار بـن یـاسـر و مـنـذر بـن ضـحـضـاح وحـمـزه وعـباس وابوبکر وعمر، ناگاه جـبـرئیـل نـازل شد با صورت اصلى خود وبالهاى خود را گشود تا مشرق ومغرب را پر کـرد ونـدا کـرد.
آن حـضرت را که اى محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم خداوند على اعلا ترا سـلام مـى رسـانـد وامـر مى نماید که چهل شبانه روز از خدیجه دورى اختیار کنى ؛ پس آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه نرفت وروزها روزه مى داشت و شبها تا صباح عبادت مى کـرد وعـمـار را بـه سـوى خـدیـجـه فرستاد وگفت :
“او را بگوکه اى خدیجه نیامدن من به سـوى تـواز کراهت وعداوت نیست ولیکن پروردگار من چنین امر کرده است که تقدیرات خود را جـارى سـازد و گـمـان مبر در حق خود جز نیکى و به درستى که حق تعالى به تو مباهات مـى کـنـد. تو باید هر شب در خانه خود را ببندى و در رخـتـخواب خود بخوابى ومن در خانه فاطمه بنت اسد مى باشم تا مدّت وعده الهى منقضى گـردد.
بعد از این چهل شب پیامبر به نزد همسر بزرگوارش خدیجه (س) بر می گردد و حضرت خدیجه(س) حامل بزرگترین هدیه ی الهی یعنی فاطمه (س) می شود…
فـــصـــل دوّم : در بــیـان بـرخـى اسـامـى والقـاب شـریـفـه حضرت فاطمه (ع ) وبرخى ازفضائل آن جناب
حضرت صادق علیه السـّلام به یکی از یارانش به نام یونس فـرمـوده کـه فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام را نـُه نـام اسـت نـزد حـق تـعـالى : فـاطـمه عـلیـهـاالسـّلام ، صـدیـقـه ، مـُبارکه ، طاهره ، زکیّه ، راضیه ، مرضیّه ، مُحدّثه وزهراء. پس حضرت فرمود که آیا مى دانى که چیست تفسیر فاطمه ؟
یونس گفت : نه نمی دانم، خبر ده مرا از مـعـنـى آن اى سـیّد من ؛ حضرت فرمود:
“فُطِمَتْ مِنَ الشَّر؛ یعنى بریده شده است از بدیها “
پـس حـضـرت فـرمـود کـه اگـر امـیرالمؤمنین علیه السّلام تزویج نمى نمود او را، کفوى ونـظـیـرى نـبـود او را بـر روى زمـیـن تـا روز قـیـامـت نـه آدم ونـه آنـهـا کـه بـعـد از او بودند.
عـلامـه مـجـلسـى رحـمـه اللّه در ذیـل تـرجـمـه ایـن حدیث فرموده که “صدیقه ” به معنى مـعـصـومـه اسـت ، و”مـبـارکـه” یـعـنـى صـاحـب بـرکـت در عـلم وفـضـل وکمالات و معجزات واولاد کرام و”طاهره” یعنى پاکیزه از صفات نقص و”زکیّه” یـعـنـى نـمـوّ کـنـنـده در کـمـالات وخیرات و”راضیه” یعنى راضى به قضاى حق تعالى و”مرضیه” یعنى پسندیده خدا ودوستان خدا و”محدّثه” یعنى مَلَک با اوسخن مى گفت و “زهـراء” یـعـنى نورانى به نور صُورى ومعنوى .
فصل سوّم : در تاریخ وفات آن مجلّله و وصیّت هاى آن حضرت
بدان که در روز وفات آن حضرت اختلاف بسیار است واظهر نزد احقر آن است که وفات آن حـضـرت در سـوم جـُمـادى الا خـره واقع شده چنانکه مختار جمعى از بزرگان علماء است واز بـراى مـن شـواهـدى است بر این مطلب که جاى ذکرش نیست.
پس بقاى آن حـضـرت بـعد از پدر بزرگوار خود، نود وپنج روز بوده . واگرچه در روایت معتبر وارد شـده اسـت کـه مـدت مـکـث آن مخدّره بعد از پدر خود در دنیا هفتاد وپنج روز بوده لکن توان وجـهـى بـراى آن ذکـر کـرد بـه بـیـانـى کـه مـقـام ذکـرش در ایـنـجا نیست ولکن خوب است عـمـل شـود بـه هـر دوطـریـق در اقـامـه مـصـیـبـت وعـزاى آن حـضـرت چـنـانـکـه فـعـلاً مـعـمـول اسـت.
سلمان از بانو می آموزد
حضرت سلمان رضى اللّه عنه نقل کرده است که به خاطر مشکل تب به فاطمه (ع) مراجعه نمودم و ایشان به من دعای نور را یاد دادند و فرمودند:
” اگر مى خواهى در دنیا هرگز ترا تب نگیرد مداومت کن بر آن ، وآن دعا این است:
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم
بـِسـْمِ اللّهِ النُّورِ بـِسـْمِ اللّهِ نـُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ الذَّى هُوَ مُدَبِّرُ الاُمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ اَنـْزَلَ النُّورَعـَلَى الطُّورِ فـى کـِت ابٍ مـَسـْطـُورٍ فـى رَقٍّ مـَنـْشـُورٍ بـِقـَدَرٍ مـَقـْدُورٍ عـَل ى نـَبـِی مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلىَ السَّراءِ وَالضَّرا ء مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَل ى سَیِّدِن ا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.”
سـلمـان گـفـت: چـون از حضرت فاطمه علیهاالسّلام آموختم آن را به خدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مکه ومدینه که مبتلابه تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند به اذن خداى تعالى .
و دیگر نماز استغاثه به آن مخدّره (صلوات اللّه علیها) است که روایت شده هرگاه ترا حاجتى باشد به سوى حق تعالى وسینه ات از آن تنگ شده باشد پـس دورکـعـت نـمـاز بـکـن وچـون سلام نماز گفتى سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسّلام بخوان پس به سجده برو و صد مرتبه بگویی:
“یا مَولا تیا فاطِمَهُ اَغـیثینى” ، پس جانب راست را بر زمین گذار وهمین را صد مرتبه بگو، پس به سجده بـرو وهـمـیـن را صد مرتبه بگو، پس جانب چپ را بر زمین گذار وصد مرتبه بگو، پس باز به سجده برووصد وده مرتبه بگو وحاجت خود را یاد کن ، به درستى که خداوند بر مى آورد آن را ان شاء اللّه تعالى.
چادر نورانى ومسلمان شدن هشتاد یهودى
ابن شهر آشوب وقطب راوندى روایت کرده اند که روزى حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام مـحـتـاج بـه قرض شد وچادر حضرت فاطمه علیهاالسّلام را به نزد مرد یهودى که نامش زیـد بود، رهن گذاشت وآن چادر از پشم بود وقدرى از جوبه قرض گرفت . پس یهودى آن چـادر را بـه خـانـه بـرد ودر حجره گذاشت ، چون شب شد زن یهودى به آن حجره درآمد نـورى از آن چـادر ساطع دید که تمام حجره را روشن کرده بود. چون زن آن حالت غریب را مـشـاهـده کـرد بـه نـزد شـوهـر خـود رفـت وآنـچـه دیـده بـود نـقـل کـرد، پـس یـهـودى از اسـتـمـاع آن حـالت در تـعـجب شد وفراموش کرده بود که چادر حـضـرت فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام در آن خـانـه اسـت. بـه سـرعـت شـتـافـت وداخل آن حجره شد که دید شعاع چادر آن خورشید فلک عِصْمت است که مانند بَدْر مُنیر خانه را روشـن کـرده اسـت ، یـهودى از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شد پس یهودى و زنش به خانه خویشان خود دویدند وهشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند واز برکت شعاع چادر فاطمه علیهاالسّلام همگى به نور اسلام منوّر گردیدند.
/انتهای متن/