با این پسر سنی مذهب می توانم ازدواج کنم؟
اختلاف فرهنگی در ازدواج بسیار مهم است و اگر از ابتدا به سنخیت فرهنگی توجه کافی نشود، می تواند زمینه ساز مشکلات مهمی در زندگی مشترک شود. زهره الان در دوراهی یک انتخاب است با این مشکل.
زهره دختری 20 ساله است که از خودش و خانواده اش این طور تعریف می کند:
در یک خانواده پنج نفره زندگی می کنم. به محض اینکه دبیرستان را تمام کردم، از آنجا که مثل اغلب دخترها و پسرها بعد از دوره دبیرستان هیچ گزینه دیگری غیر از دانشگاه رفتن نداشتم، در کنکور شرکت کردم و در رشته کارشناسی حسابداری قبول شدم. ولی چون لازم بود برای پرداخت شهریه دانشگاه درآمدی داشته باشم، در یک فروشگاه مشغول به کار شدم . بعد از یک سال کارم بهتر شد و درآمدش هم بیشتر. در این مدت با شهرام که در همان فروشگاه کار می کرد، آشنا شدم و بعد از مدتی به هم علاقه مند شدیم وهمدیگر را برای ادامه زندگی مناسب دیدیم. شهرام پسر خوب و نجیبی است. در کارش آدم صادق و درستی است، بسیار هم مهربان است. او به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم با سنجش تمام شرایط به پدر و مادرم اطلاع دادم. حالا بعد از چندین بار رفت و آمد خانوادگی و آشنایی پدر و مادرها با هم، آنها شرط و شروطی گذاشته اند که از نگرانی پدر و مادرها و نا آشنایی شان با فرهنگ و سبک زندگی یکدیگر ناشی می شود و شاید طبیعی هم باشد که خانواده ها تحقیق و بررسی بیشتری در خصوص شریک زندگی فرزندشان انجام دهند.
ما اصالتاً جنوبی هستیم ولی سالهاست که ساکن تهرانیم. من و خواهر و برادرم در تهران به دنیا آمده ایم و کلا با زادگاه پدر و مادرم خیلی آشنایی نداریم. از نظر اقتصادی متوسط هستیم، مثل خانواده شهرام. ولی از نظر فرهنگی آنها کرد هستند و اهل سنت و ما جنوبی هستیم و شیعه. این مسئله مشکل اول ماست و مشکل دوم اینکه ما تصمیم گرفتیم که پس ار چند سال که در تهران کار کردیم و پس انداز خوبی بدست آوردیم، به شهرستان برویم و یک مغازه بگیریم و مشکل مسکن مان هم حل است چون شهرام در آنجا خانه ای دارد که پدرش برایش خریده و راحت زندگی می کنیم. با این مسئله دوم پدرم مخالف است و می گوید شما نمی توانید دور از خانواده زندگی کنید و زندگی تان تامین نیست و فکر می کنند که زندگی در شهرستان برای ما خطرناک است و از امنیت کافی برخوردار نیستیم. از شما راهنمایی می خواهم که با پدر و مادرم مخصوصاً پدرم، چگونه رفتار کنم تا راضی شوند و از طرفی از ما ناراحت و دلخور نشوند؟ نمی خواهم زندگی ام را با ناراحتی پدر و مادرم شروع کنم. دوست دارم حتماً از صمیم قلب برای این ازدواج به من اجازه دهند.
از زهره سوال کردم: درس تان تمام شده؟
گفت: نه. چون هزینه داشت و می دانم که در آینده هم مدرکش به درد من نمی خورد، درس را رها کردم، شهرام نیز همین کار را کرد. چون خیلی از درآمد ما که قصد پس انداز آن را داریم، صرف گرفتن مدرک می شد که بعداً کاری هم برای مان نبود. ما قصد داریم خودمان آزاد کار کنیم که فکر کنم درآمدمان بهتر هم می شود به جای این که بخواهیم دو سال یا چهارسال یا بیشتر وقت و هزینه مان را تلف کنیم برای مدرکی که نیاز به آن نداریم.
پاسخ دکتر فرزانه اژدری:
در مورد مشکل اقامت شما در شهرستان بعد از ازدواج که باعث نگرانی پدر و مادرتان شده، باید گفت که شاید شما قدری تندروی کرده اید و با اعلام برنامه ای که شاید هنوز مقدماتش کاملا فراهم نیست و فقط یک فکر برای آینده است، آنها را ناراحت کرده اید. شما می توانستید این برنامه را در ابتدای کار مطرح نکنید. چون پدر و مادرتان همین دختر امروزشان در سن 20 سالگی را می بینند که شاید بدون هیچ تجربه زندگی و تنها در یک شهر غریب نتواند زندگی کند. در صورتی که احتمالا شما موقعی که می خواهید به شهرستان بروید برای ادامه زندگی یک خانم کامل تر و با تجربه تر هستید و احتمالا یکی دو فرزند هم خواهید داشت و مادری پخته و با تجربه خواهید بود، همان طور که خود پدر و مادرتان یک روز جوان بوده اند و الان پخته اند و دنیادیده. شما با مطرح کردن زودتر از موقع ایده های آینده تان، پیشاپیش آنها را نگران چیزی کرده اید که معلوم نیست محقق شود یا نه. شما می توانید به آنها اطمینان دهید که تا همه چیز آماده نباشد، سما لبه شهرستان نخواهید رفت و در کنار آنها خواهید ماند.
ولی در مورد مسئله اختلاف در مذهب این، هم یک مسئله فرهنگی است و هم ابعاد فقهی دارد که ممکن است علت مخالفت اصلی هر دو خانواده هم این دو جنبه باشد. چون اختلافات فرهنگی مساله مهمی است که می تواند مانع موافقت آنها با ازدواج شما شود. شاید از نظر آنها این ازدواج نوعی بدعت گذاری در ارزش های قومی و قبیله ای باشد و با فرهنگ و مذهب آنها همخوانی نداشته باشد. البته امروزه نسبت به گذشته این سخت گیری به خاطر اختلافات فرهنگی بر اثر اختلاط اقوام مختلف ایرانی با هم کمتر شده و ازدواج های زیادی هم بین آنها صورت گرفته و می گیرد. منتها طبیعتا باید این پذیرش برای هر خانواده ای هم با مقدماتی مثل پذیرش و رضایت بزرگان و رهبران قوم و گروه فامیلی و هم رهبران مذهبی صورت بگیرد. کلا ازدواج دختر اهل سنت با پسر شیعه مشکلی ندارد ولی مهم است که شما و هم نامزدتان راه حل این مسئله را مشخصا از دید مراجع و علمای دینی پیدا کنید.
البته اگر دفاتر ثبت ازدواج این ازدواج را صحیح بدانند و ثبت کنند، به لحاظ قانونی و حقوقی این ازدواج مشکلی ندارد. اما برای احتیاط در مسائل فرهنگی بهتر است که با بزرگترها و علما حتما مشورت لازم صورت بگیرد.
ان شاءالله با کمک و راهنمایی بزرگترها و علما بتوانید مشکلات خود را حل کنید و از راه صحیح و معقول به خواسته خود برسید.
/انتهای متن/