مردي از شرق برخاست ؛آسمان را ورق زد

در اولین دهه از بهمن سال 57 نوری از شرق آمد و آسمان این سرزمین را زیبا و پرنور و ستاره باران کرد . به بهانه سالروز طلوع این نور شعری زیبا از مرحوم قیصر امین پور را با هم می‌خوانیم.

0

وقتی شب است و تاریکی و همگی چشم بر آسمان‌اند و دیدار ماه و ستاره را تمنا می‌کنند ،آمدن یک خورشید می‌شود بزرگ‌ترین میهمانی .
 دیرزمانی پیش ایران ما همه‌شب و بود تاریکی، نوری از شرق آمد و آسمان را زیبا و پرنور و ستاره باران کرد و سرزمین ظلمت‌زده ایران با آمدن آفتاب بزرگ رهبری، شب‌های تیره‌وتار را پشت سر گذاشت و به‌روشنی و سپیدی و امید رسید. ما این روزها تولد این نور را جشن می‌گیریم و خواندن شعری از مرحوم قیصر امین پور زینت‌بخش شادی دل‌های مان است.

شب، شبي بيكران بود
دفتر آسمان پاره پاره
برگها زرد و تيره
فصل، فصل خزان بود
هر ستاره
حرف خط خورده اي تار
در دل صفحه آسمان بود
گر چه گاهي شهابي
مشقهاي شب آسمان را
زود خط مي زد و محو مي شد
باز در آن هوای مه آلود
پاك كن هايي از ابر تيره
خط خورشيد را پاك مي كرد
ناگهان نوري از شرق تابيد
خون خورشيد
آتشي در شفق زد
مردي از شرق برخاست
آسمان را ورق زد

/انتهای متن/

درج نظر