این جنین نامشروع چه گناهی دارد…؟
سقط جنین در کشور ما به جز در مواردی خاص که جنبه درمانی دارد، امری غیرقانونی و ممنوع است. این در حالی است که بعضی صاحب نظران از جمله پزشکان متخصص معتقدند باید برای این قانون منع سقط جنین تبصره های بیشتری در نظر گرفت.
حق حیات یک انسان را چگونه از او بگیریم؟
با دکتر طاهره لباف متخصص زنان و زایمان در مورد این که چقدر می توان به قانون منع سقط جنین تبصره زد، گفت و گو کردیم. دکتر لباف در این زمینه معتقد است:
من فکر می کنم ما وقتی داریم در مورد سقط جنین صحبت می کنیم، باید حواس مان باشد که که داریم از یک موجود زنده و یک انسان حرف می زنیم که حق حیات دارد و حق حیات از اولیه ترین حقوق یک انسان است. آیا ما می توانیم به خاطر خطایی که مردی یا زنی مرتکب شده، برای زندگی این جنین تصمیم بگیریم و به این زندگی خاتمه بدهیم؟ این کودکی که حاصل یک خطاست، چه گناهی دارد که باید از حق حیات محروم شود؟
از زهرا مستجابی کارشناس ارشد مامایی در مورد پیامدهای پزشکی سقط جنین برای دختران جوانی که در بارداری اول هم هستند، سوال می کنیم، در این مورد می گوید:
در سه ماهه اول بارداری، اگر عمل سقط جنین به شکل اصولی وبهداشتی انجام شود، می تواند عارضه چندانی نداشته باشد. البته احتمال عوارضی مثل درد و خونریزی زیاد پس از سقط منتفی نیست که در آن صورت احتیاج به کورتاژ پیدا می شود که این کورتاژ می تواند به چسبندگی رحم و ناباروی و قرار گرفتن غیر طبیعی جفت در بارداری بعد منجر شود.
تعرض با رضایت دوطرفه فرق دارد
با یک استاد دانشگاه متخصص در آسیب شناسی اجتماعی هم در مورد این که بتوان مواردی را به سقط جنین مجاز از قبیل بارداری ناشی از تجاوزبه عنف افزود، گفت وگو کردیم. وی در این مورد اظهار کرد:
شاید به جهت عواقب روانی- اجتماعی که برای دختری که دچار این مشکل شده، پیدا می شود، این توصیه صورت گرفته است.
البته پیوند بین گفتمان اجتماعی و پزشکی و دینی دراینجا بحث مهمی است. این که در موارد خاص مثل خطر برای مادر یا معلولیت جنین این اجازه هست، بر اساس همین پیوند است. بر همین اساس هم بحث اجازه سقط بچه حاصل تجاوز مطرح می شود بدون این که خیلی بحث باز شود و قبح قضیه شکسته شود. البته از یک بعد اگر نگاه کنیم، حتی در جوامع غربی هم مخالفان سقط جنین می گویند اگر چه این یک بارداری ناخواسته بوده اما ما حق حیات را براحتی نمی توانیم از این جنین سلب کنیم .استدلال می شود که چرا باید زندگی را که یک موهبت است، نابود کرد و هست را به نیست تبدیل نمود؟
اما از لحاظ اجتماعی بچه ای که در اثر تعرض و تجاوز بوجود آمده، ماندنش زندگی مادر را نابود می کند. البته این شامل کسانی نمی شود که با رضایت خودشان رابطه داشته اند. این رضایت دوطرفه در رابطه ای که منجر به بارداری شده، به هر حال با قرائنی معلوم می شود. حتی قبل ازانقلاب هم در این گونه موارد که دختر و پسر با رضایت با هم رابطه داشتند، وقتی بچه ای از این رابطه بوجود می آمد، قانون مرد را مکلف می کرد که با آن دختر ازدواج کند تا این بچه دارای هویت رسمی شود. یعنی همان طور که بارداری ناخواسته بود، ازدواج ناخواسته ای هم صورت می گرفت، ولو این که مرد هم مایل به این ازدواج نبود و بعدا هم ممکن بود بخواهد این خانم را طلاق بدهد. در مورد یک رابطه که با رضایت طرفین اتفاق می افتد، مرد به هرحال باید مسئولیت بچه را بپذیرد. الان هم باید در صورت بروز چنین مسائلی قانون به مرد تکلیف کند که ازدواج کند تا بچه هویت داشته باشد. اما درمورد تجاوز به عنف مخصوصا در ماه های اول بارداری وضع فرق می کند و باید بتوان حق سقط را برای این دختری که این مشکل را پیدا کرده، محفوظ دانست. البته در نهایت علما هستند که با ید در این موضوع نظر بدهند.
آن اجازه باز و این محدودیت؟
الان ما می بینیم که در موسسه رویان بحث رحم های اجاره ای به عنوان یک کار مجاز برای بارداری کسانی که باردار نمی شوند، پذیرفته شده است. یعنی یک بچه دو مادر دارد: یک مادر بیولوژیک و یک مادر اجتماعی. در حالی که به لحاظ اخلاقی واجتماعی در این قضیه مشکلاتی هم هست. الان بحث رحم اجاره ای به عنوان یک راه برای رفع فقر مطرح شده است .از پنچ میلیون تا 30 میلیون نرخ این رحم های اجاره ای تغییر می کند بر حسب شرایط زنی که رحمش را اجاره می دهد. حتی بانک اسپرم وتخمک الان درست شده که معلوم نیست لقاح بین کدام تخمک و اسپرم واقع می شود. اینها از لحاظ اخلاقی و اجتماعی وتربیتی کارهای کارشناسی نشده ایست که می تواند عواقب بدی هم داشته باشد. یعنی در اینجا یک اجازه خیلی باز برای چنین کاری صادر شده بی توجه به بعضی عواقب آن و از طرف دیگر در موردی مثل این که یک دختر مورد تعرض قرارگرفته، اجازه خاتمه این بارداری نیست.
حق حیات را از هیچ موجود زنده ای نمی شود گرفت
نظردکتر فرزانه اژدری حقوقدان را هم در باره حق سقط جنین برای مواردی که باردای بر اثر تجاوز به عنف اتفاق افتاده است، پرسیدیم. وی به عنوان یک مخالف در این مورد گفت:
هرموجود زنده ای اعم از گیاه، حیوان یا انسان حقوقی دارد و اگر باشعور باشد در ازای این حقوق متقابلا تکلیفی هم بر عهده دارد و اگر ذی شعور نباشد، اما تکلیفی ندارد اما حقوقش بر سر جای خودش هست و برای موجود عاقل و با شعور رعایت این حق لازم است.
آیا از نظر ما یک گربه و سگ حق حیات دارد ولی جنین چون دیده نمی شود، حق حیات ندارد؟ آیا براحتی می توان حکم داد که این بچه چون براثر یک رابطه نامشروع بوجود آمده، از بین برود؟ آیا این حرکتی منطقی و اخلاقی است ؟ اگر من یک آدم عاقلم، می توانم چنین حکمی را بدهم و چنین کاری را انجام دهم؟
حق حیات این بچه برگردن مادر است
ببینید ما آدمها به عنوان موجودات باشعور و عاقل برای گیاه و حیوان زنده هم حق زندگی کردن قائلیم. در این صورت چطور می توانیم برای موجودی زنده که بخاطر خطای دیگران بوجود آمده است، این حق را قائل نباشیم و دنبال از بین بردنش باشیم؟ به نظر من فرق هم نمی کند که این موجود چند روزه باشد یا چند ماهه، فتوای بعضی از فقها برای حرمت از بین بردن آن حتی از چند روزگی جنین است و نه فقط بعد از چهار ماهگی.
حق زنده ماندن یک حق است که باید به آن حق احترام گذاشت. وقتی به هر دلیلی یک بارداری ناخواسته پیش می آید، حق حیات این بچه بر گردن مادر است، حتی اگر مرد نخواهد. مادر مخصوصا در این مورد وظیفه حفظ حیات این بچه را برعهده داردو نمی تواند این موجود زنده را ازبین ببرد. وقتی یک بچه به این ترتیب به وجود آمد، هم مادر و هم جامعه در قبال حفظ حیات این بچه مسئولند. در اینجا قانون به مادر حق داده که اگر پدر قبول نکرد که برای بچه اش شناسنامه به نام خودش بگیرد، مادر راسا می تواند برای بچه به اسم خودش شناسنامه بگیرد. بعدا هم این مادر اگر خواست با این بچه زندگی کند، او را نگه می دارد وگرنه می تواند او را به سازمان های حمایتی بسپارد و آنها موظفند که از این داری کنند.
به نظر من حکم سقط جنین دادن برای بچه ای که حاصل رابطه نامشروع است، پاک کردن صورت مساله است در حالی که ما باید مساله را حل کنیم.
من مواردی را سراغ دارم که به تشخیص پزشک معالج جنین دچار نقایصی بوده که به مادر توصیه شده که او را سقط کند اما مادر راضی به این کار نشده است. قبل از به دنیا آمدن هم به او توصیه شده که بچه را به خاطر مشکلات مادرزادیش در خیابان رها کند که باز هم مادر به این کار رضایت نمی دهد. بعدا همین بچه با کمک و زحمت مادر هم به لحاظ عملی و حرکتی و هم به لحاظ ذهنی و عقلی به حدی از رشد رسید که هم تحصیل کرد، هم ازدواج کرد و هم صاحب شغل شد و در همه این ها هم موفق بود. آیا مادر حق داشت حق حیات و حق همه این توفیقات را از این بچه سلب کند؟
موجب اشاعه بی قید وبندی نمی شود؟
عطیه سادات یاسینی کارشناس قرآنی و محقق در حوزه تاریخ تشیع در این مورد می گوید:
اگر مبنای احکام فقهی ما قرآن باشد، ما در هیچ جای قرآن اشاره ای نداریم به این که بتوان جنین را به صرف این که ناخواسته است و حاصل گناه دیگران، از بین برد. یعنی از لحاظ شرعی دست ما باز نیست که به قانون منع سقط جنین به جز همان مواردی که معلولیت قطعی جنین یا خطرجانی مسلم برای مادر است، تبصره دیگری بزنیم. این تبصره هم مربوط به قبل از چهار ماهگی بارداریست.
اما سوای مسائل شرعی باید دید که به لحاظ اجتماعی آیا داشتن چنین تبصره هایی چه پیامدهایی دارد؟ آیا بنوعی موجب اشاعه بی قید و بندی نمی شود؟ آیا مجوزی برای رابطه های بی دروپیکر نمی شود و آیا این مجوز به نفع حفظ خانواده و اخلاقیات در جامعه ماست؟ آیا این قدم گذاشتن در راهی نیست که خیلی کشورهای غربی با کلی دعوا و مناقشه به عنوان یک حق برای زنان به آن راه رفتند و امروز با بن بست ها و گرفتاری های زیادی روبرو شدند؟
سوال دیگر من این است که آیا راهی برای احراز این که کسی با اختیار یا زور وارد یک رابطه منجر به بارداری شده، وجود دارد که ما چنین تبصره هایی برای قانون منع سقط جنین بزنیم ؟
/انتهای متن/