مفتون و فیروزه، روایت انقلابی ها در تئاتر
کتاب “مفتون و فیروزه” به برهه ای در تاریخ کشور ما پرداخته است که تا کنون خیلی مورد توجه نبوده است، یعنی دوران شکل گیری انقلاب اسلامی. این کتاب که با قلم شیوای سعید تشکری به رشته ی تحریر در آمده، سعی کرده است که ابهامات آن دوره را کنار بزند و حقیقت را به مخاطبش عرضه کند.
در میان کتاب هایی که در مورد برهه تاریخی انقلاب نوشته شده است، کتاب مفتون و فیروزه از ارزش ادبی خاصی برخوردار است . این کتاب که با لحنی محکم به روایت تاریخ ایران در آن دوره می پردازد، نا گفته های بسیاری را برای مخاطب خود در مورد آن دوران آشکار می کند.
داستان کتاب
“مفتون و فیروزه”، روایتگر قصه ی زندگی طیف خاصی از انقلابی های مشهد است. از این طیف بسیاری دیگر هم بودند که در شهرهای دیگر زندگی می کردند. وقتی شروع به خواندن رمان کنید، چون قبلا شنیده اید که قرار است رمانی درباره ی انقلاب بخوانید، احتمالاً تعجب خواهید کرد که بیشتر اتفاقات حول محور روابط میان هنرمندان می افتد.
برخلاف آنچه معمولاً می بینیم، در مفتون و فیروزه صرفاً با گروهی مبارز اسلحه به دست و سیاسیون اسلامی و توده ای طرف نیستیم، بلکه با چند دست اندرکار تئاتر که درگیر مبارزات انقلابی اند، به سبک، لحن و مرام خود مواجهیم.
رمانی تاریخی هنری
“مفتون و فیروزه” رمانی است دو جلدی که به تعبیر نویسنده، می توان آن را تاریخ خصوصی ملت ایران در قالب داستان و رمان پنداشت و جدای از آن می شود به سادگی و با اطمینان خاطر، عنوان داشت که این رمان و آنچه به عنوان سیر داستانی در آن یاد می شود، چیزی بیشتر از تاریخ خصوصی و شناسایی پرده ای مغفول و ناشناخته از تاریخ انقلاب است که برای نخستین بار از زاویه دید فعالان فرهنگی و نه سیاسی روایت می شود.
این نکته وجه ممیزه اصلی مفتون و فیروزه نسبت به رمان های هم سلک خودش است؛ قهرمانانش بر خلاف تمامی متون منتشر شده در حوزه تاریخ شفاهی و رمان تاریخی، نه تنها از جنس سیاسیون و مبارزان نیستند؛ بلکه آنها هدفمند و هوشمندانه بستر فعالیت های جدی فرهنگی و هنرهای دراماتیک را برای مبارزات خود انتخاب کرده اند.
مفتون و فیروزه از این منظر، تاریخ شکل گیری و جهت یابی جریان روشنفکری دینی در بستر هنر تئاتر در ایران است؛ که در مقابله آشکار با هنر بی مغز و آوانگارد غرب زده دورانش، به دنبال چیزی بیشتر از هنر برای هنر است و به همین خاطر مانیفست فعالیت فرهنگی مفتون و فیروزه را می توان نخستین مانیفست فرهنگی مبارزات منجر به پیروزی انقلاب و نخستین جرقه های پیوند میان جریان هنر و اندیشه ناب دینی در تاریخ ایران دانست که امروز تبدیل به جریانی کاملاً مستقل و ریشه دار شده است.
حال و هوای کتاب
مفتون و فیروزه کتابی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. می توان گفت که به طورکلی در فضای ادبیات داستانی حال حاضر کشور، اصولاً هیچ اثر ۱۱۰۰ صفحه ای را نمی شود نادیده انگاشت. در شرایطی که مؤلفین به هر دلیل حوصله ی نوشتن آثاری حجیم تر از 300-200 صفحه را ندارند و ترجیح می دهند هر چیزی را به موجزترین شکل ممکن (اگر بتوان میان این خلاصه نگری و ایجاز نسبتی برقرار کرد) بیان کنند. در هیاهوی این مجلدهای نحیف بسیار زیادند مفاهیمی که ناگفته باقی می مانند و محکوم به شنیده نشدن.
گنجاندن دقیق و کامل روایت «انقلاب اسلامی» در فضای هنری را در این کتاب می توان به فال نیک گرفت. مفتون و فیروزه با ما از تئاتری حرف می زند که هنرش تنها برای هنر نیست و تعهد هم در آن از جایگاه ویژه و انکارناپذیر و حتی سرنوشت سازی برخوردار است؛ همان تعهدی که دمیدنش را رهبری انقلاب اسلامی امام خمینی لازمه ی هنر به ذات خود می داند.
در این کتاب می بینیم که در بحبوحه ی انقلاب، به غیر از کسانی که در زندان ها و مسجدها مبارزه می کردند، هنرمندانی هم بودند که روی صحنه ی تئاتر از متون کلاسیک مفاهیم مقاومت را بیرون می کشیدند و نقشی از ایستادگی در مقابل طاغوت را به نمایش می گذاشتند.
در کتاب مفتون و فیروزه می بینیم که «انقلاب اسلامی ایران» بزرگ تر از آن چیزی بود که فکر می کردیم، وسیع ترو عمیق تر. این قصه ی بلند را سعید تشکری به شکلی خوشایند نوشته است. به واسطه ی قرابت شخصی اش با تئاتر، تشکری همه چیز را تصویری چیده است. انگار صفحات پرده ی سینما هستند و خوانندگان. تماشاگران مبهوت و ماتی که دارند ده سال تکاپوی فراموش شده ترین انقلابی های یکی از شهرهای مهم کشورشان را می بینند.
فصل های کوتاه و ضرب آهنگ تند
یکی از اولین ویژگی هایی که در این اثر برجستگی خود را به رخ می کشد، ضرب آهنگ نسبتاً تند آن است. فصل های کوتاه و جمله های کوتاه تر. ریتمی که به درستی منطبق است بر فضای حاکم و رسالتی که نویسنده برای خود قائل بوده؛ وزیدن بر ایستادگی های یک شهر در برابر ظلم، مثل نسیمی که نه مثل طوفان دچار خلاصه نگری و اجمال است، و نه چون هوایی ساکن، مبتلا به رخوت و انفعال. این انفعال را در خیلی از آثار تاریخی ایران می بینیم؛ کرختیِ فزاینده ای که گویی تبدیل به یک نوع ژست روشنفکرانه شده و اغلب از آن با نام «بی طرفی» یاد و دفاع می کنند. اما سعید تشکری انگار آن هیاهوی عاشقانه ی دهه ی 50 را از قاب دیگری تماشا می کند. چرا که در خط به خط کتاب می توان جبهه و طرفِ او را لمس کرد و وابستگیِ هنوزش را به آرمان های زیبا و محترم کسانی رصد کرد که جان و جوانیِ خود را به پای دفاع از جوهره ی آزادگی گذاشتند.
آقا سید علی در داستان
مفتون و فیروزه را نه می توان اثری صرفاً داستانی خواند، نه می شود کتابی پژوهشی دانست که حاصل مطالعات تخصصی پدیدآورنده اش است. این قصه گراییِ توأم با واقعیت، اعتماد به نفس بسیار با ارزشی به خواننده می دهد که می تواند با اتکا به آن خود را بسیار آسان در اختیار جریان کلمات قرار دهد.
این توسلِ هوشمندانه به واقعیات را می توان با حضور شخصیت «آقا سید علی» در کتاب باور کرد. آقا سید علی که همان رهبری کنونی انقلاب است، در کتاب در کسوت روحانی مبارزی ظاهر می شود که آمد و رفتش مایه ی دلگرمی شخصیت هاست و ارجاعات نویسنده به نشانه های بارز وی، هم به صورت مفتون ها و فیروزه های کتاب لبخند می آورد، و هم مخاطبِ درگیر شده با این قصه ی واقعی را بر سرِ ذوق.
نظر منتقدین
محمد ابراهیمیان در مورد کتاب مفتون و فیروزه گفت:
” نوشتن رمانهای تاریخی کار دشواری است. با مطالعه «مفتون و فیروزه» جا خوردم، زیرا به حدی آدرسها دقیق بود که باورش دشوار بود. نوشتن رمان درباره مقاطع تاریخی بزرگ مانند انقلاب اسلامی دشوار است و زمانی که این رمان را میخواندم دیدم چه اندازه رمانهای نانوشته وجود دارد. قصد ندارم بگویم که با خواندن این رمان یاد چه آثاری از ادبیات غرب افتادم زیرا هر شخصیت در رمانش اثر میگذارد.”
وی در ادامه گفته:
“هیچ کس نمیتواند نقش گروهها را در انقلاب نفی کند. در فرودگاه مهرآباد و لحظه استقبال از امام همه طیفها حضور داشتند و اگر انشقاقی در مبارزین ایجاد شد، به خاطر استعمار بود. میان روشنفکران و سایر گروهها هیچ دعوایی وجود نداشت.”
عبدالرضا فریدزاده دیگر منتقد کتاب در مورد مفتون و فیروزه می گوید:
“کمبود ادبیات و هنر انقلاب که «مفتون و فیروزه» گوشه ای از آن را پر می کند، مشهود است و باید به این عرصه بیش از پیش توجه کرد. همه می دانیم که هنر انقلاب فرصت نفس کشیدن پیدا نکرد زیرا بعد از انقلاب جنگ شروع شد و همه چیز تحت الشعاع آن قرار گرفت.”
وی افزود:
” شرایط و زمان انقلاب در رمان به خوبی دیده شده و شخصیت پردازیها تا اندازه ای که نویسنده مجال پیدا کرده کامل است. به گونه ای که شخصیتهای داخل رمان در بیرون از رمان قابل دسترس است. شخصیتهای رمان قابلیت تعمیم دارند، محیط اتفاق قوچان و مشهد است اما من به عنوان یک مخاطب که در زمان انقلاب فعالیت کردهام با محیط و رفتار شخصیتهای رمان ارتباط برقرار کردم.”
/انتهای متن/