فضای آبی شعرم نثار مقدمتان
ربیع ثانی اگر بهار شد به بهانه خلقت و تولد پدری است که والا فرزندش منجی تمامی آدمهای دنیاست، سهم ما از شادباش این میلاد بزرگ، شعری معطر از محمد بیابانی است.
هیچ میدانید که دومین بهار عربی را برای چه بهار نامیدند، ربیع ِثانی اگر بهار شد به بهانه خلقت تولد و پدری است که والا فرزندش منجی تمامی آدمهای دنیاست، هشتمین روز از دومین بهار، گلها بار دیگر عاشقانه شکفتند و شبنمها به بهانه آمدنش صورت گل را نوازش کردند.
یا صاحب الزمان! پدرتان پا بر روی چشمان زمین گذاشتند و آمدند تا جهان و زمین جای بهتری برای زندگی شوند.
سهم ما از شادباش این میلاد بزرگ، شعری معطر از محمد بیابانی است و بس، این ناچیز از ما بپذیرید.
پای غزل سویتان دوان شده است
حروف واژه عشقم ترانه خوان شده است
ردیف و قافیه هایم فقط به ذوق شماست
که اینچنین همه همرنگ آسمان شده است
زبان رو به سوی قبله مانده طبعم
به جان رسیده و انگار پرتوان شده است
فضای آبی شعرم نثار مقدمتان
بهار هم به قدوم شما جوان شده است
نَمی ز بارش حُسن شما و آل شما
کتاب شعر و غزلهای شاعران شده است
فضای شعر، پر از لطف بی کرانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
چه منتی به سر خلقت خدا داری
اگر به چشم زمین پای خویش بگذاری
سحاب رحمتی و پای آسمان خدا
کنار می کشد آن ساعتی که می باری
فرشتگان همه مبهوت جلوۀ رویت
چه دلربایی… عجب دلبری… چه دلداری…
تو آخرین گل یاسی که نقش هایت را
به کوچه باغ قدیمی شهر می کاری
پس از تو صبح مدینه دگر نخواهد دید
طلوع نسل خدا را زمان بیداری
لبان حضرت هادی پر از ترانه توست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست
محمد بیابانی
/انتهای متن/