مسئولیت پذیری به جوانان نیاموخته ایم!
سهولت دسترسی به جامعه ی اطلاعاتی نوین و در اختیار بودن امکانات، روز به روز بر آگاهی های جوانان در زمینههای مختلف افزوده و اثرات خوبی هم در بخش های مختلف داشته است. اما به نظر می رسد این هجمه ی فناوری و امکانات چون بدون آموزش و مدیریت درست در اختیار جوان امروز قرار گرفته، او را در پاره ای موارد نسبت به مسائل حیاتی و مهم دچار غفلت و حتی بی مسئولیتی ساخته است و شخصیتش را از یکپارچگی و پایداری به تنوع طلبی و گسستگی کشانده است. از جمله ی این آسیب ها نگاه سطحی، بدون عمق و ناپایدار به مقوله ی ازدواج و در نتیجه ساده انگاری نسبت به مقوله ی با اهمیتی چون طلاق است.
متأسفانه جوان امروز نه تنها پدیده طلاق را عملی قبیح نمی داند بلکه آن را ساده ترین راه حل برای رهایی از مشکلات و حتی رسیدن به آرامش دانسته و برایش جشن هم می گیرد!
به دلیل اهمیت موضوع طلاق و افزایش آن در سالهای اخیر، به دخت به سراغ سرهنگ علیرضا حمیدی فر، از کارشناسان و افراد آگاه و خبره در زمینه ی طلاق زوجین رفته، که پیش از این در قالب تشریح فعالیت های مرکز مشاوره و مددکاری ناجا با ایشان آشنا شدیم.
بخش دوم این گفتگو را باهم می خوانیم:
جناب سرهنگ، به نظر شما الگوی همسریابی جوانان نسل دیروز با امروز چه فرقی کرده است؟
انتخاب همسر در هر جامعه ای یک مسأله ی فرهنگی تلقی میشود. این انتخاب در سال های قبل براساس سنت ها بود. یعنی یک آقا با یک خانم بر طبق شیوه های مرسوم سنتی ازدواج می کردند و علی رغم اختلافاتی که ممکن بود داشته باشند تا جای ممکن به زندگی شان ادامه می دادند و مسائل خود را مدیریت می کردند تا کانون خانواده از هم نپاشد. امروزه بین جوانان این نسل با زوجین نسل گذشته فرق مهمی ایجاد شده؛ دیگر جوان امروز برای انتخاب همسر به خانواده متکی نیست یا کمتر متکی است. جوان ها ادعا دارند که ما عاقل شدهایم و دوست داریم به شیوه خودمان ازدواج کنیم که شیوه های آن ها برای ازدواج بیشتر تحت تاثیر گروه همسالان و همالانشان است . مثلا مراجعه کننده ای داشتم که میگفت: ” من و دوستم سه سال است که با هم دوستیم و می خواهیم با هم ازدواج کنیم.” به او گفتم: “پس چرا ازدواج نمی کنید؟” گفت: “دوست من ١٧ سال هم با فرد دیگری رابطه دوستی داشته، با او هم ازدواج نکرده.” من هم به او گفتم:” پس تو هم ١٧ سالی منتظر بمان و بدان که اتفاق خاصی بین شما نخواهد افتاد!”
به طور کلی الگوی همسریابی جوانان تغییر کرده و چون پدر و مادر نگاه سنتی به ازدواج دارند، این الگو را نمی پذیرند و از همین جا اختلافات بین زوجین و خانوادهها شروع می شود.
مراجعه کننده ای داشتم که میگفت: ” من و دوستم سه سال است که با هم دوستیم و می خواهیم با هم ازدواج کنیم.” به او گفتم: “پس چرا ازدواج نمی کنید؟” گفت: “دوست من ١٧ سال هم با فرد دیگری رابطه دوستی داشته، با او هم ازدواج نکرده!”
تا چه حدی مفهوم ازدواج، خانواده و مسئولیت پذیری برای جوانان امروزی روشن است؟
ببینید زیر یک سقف رفتن دو نفر با روابط دوستانه و تعارفاتی که قبل ازدواج با هم داشته اند، خیلی متفاوت است. چون افراد پس از ازدواج خود را به طور واقعی ابراز می کنند و در کوران زندگی که مسائل جدی تر مثل شغل، مشکلات مالی، فرزندآوری و.. مطرح می شود، توانایی ایستادن و حل مشکلات را ندارند. یعنی در واقع برای زندگی مشترک مسئولیت پذیر نشده اند، بنابراین راه حل را در جدایی می بینند. البته این بی مسئولیتی و سستی جوانان در مسیر زندگی مشترک را کاملا به گردن خود آن ها نمی اندازیم بخشی از این بی مسئولیتی را خانواده ها و ازجمله پدر و مادر دامن زده اند، وقتی یک پدر و مادری برای فرزند خود منزل ، ماشین و همه ی امکانات را تهیه می کند، فرزندش احساس مسئولیتی برای نگهداری از دارایی هایش نخواهد داشت چون خودش برای آن ها تلاشی نکرده است و این هم میتواند مبنایی برای شروع اختلافات و نهایتا طلاق باشد. بنابراین در بحث عدم مسئولیت پذیری جوانان و طلاق یک طرف را مقصر نمی دانیم چون یک بخشی خود افراد به دلیل نداشتن مهارت ها مقصرند یک بخشی خود پدر و مادر که فرزند را برای ازدواج آماده نمی کنند، متاسفانه پدر و مادر امروز توان آماده کردن فرزندان برای ازدواج را ندارند.
عامل دیگر در افزایش بی مسئولیتی و طلاق، جامعه است، از همه ی بخش ها گرفته یعنی از مشاغل خرد تا دانشگاه و غیره. برای مثال کسی که امروز از دانشگاه خارج می شود نمی داند که صد هزار تومان را چگونه باید هزینه بهینه کند، بنابراین کسی که هزینه کردن را نمی داند و علم اقتصاد را هنوز فرا نگرفته چطور می تواند اقتصاد یک خانواده را مدیریت کند. از طرفی همسرش هم همین مشکل را دارد و حمایتهای بی جای مالی والدین هم از طرف دیگر باعث می شود که جوان خود برای زندگیش تلاش نکند و عدم پشتکار ومسئولیت پذیری منجر به شروع اختلافات بزرگ و کوچک و رسیدن به اتفاق تلخی چون طلاق می شود. مثلا در مراکز مشاوره زن و شوهری را می بینیم که با داشتن پنج فرزند هنوز از کوچکترین مسائل زندگی نا آگاهند یا خانم تحصیلکرده ای که مسائل زناشویی را هنوز به خوبی نمی داند. در اینجا غیر از خود افراد، خانواده و نهادهای مسئول اجتماعی مقصرند.
زیر یک سقف رفتن دو نفر با روابط دوستانه و تعارفاتی که قبل ازدواج با هم داشته اند، خیلی متفاوت است. چون افراد پس از ازدواج خود را به طور واقعی ابراز می کنند و در کوران زندگی که مسائل جدی تر مطرح می شود، توانایی ایستادن و حل مشکلات را ندارند، پس راه حل را در جدایی می بینند.
چه عاملی نقش والدین را در تربیت و آماده سازی جوانان برای ازدواج دچار تزلزل کرده است؟
رشد و استفاده ی گسترده جوانان امروز از فناوری نوین یکی از عوامل ایجاد اختلاف نسلی بین پدر و مادرهای گذشته و جوانان نسل امروز است و والدین به دلیل عدم توانایی در استفاده از این مهارت های ارتباطی و تکنولوژی های امروزی اعتماد به نفس خود را در برابر نسل امروز از دست می دهند چون فکر می کنند جوان از خودشان آگاهتر است، در حالی که در گذشته اختلاف بین سطح فرزندان و والدین اینقدر نبود؛ همه از یک وسیله استفاده می کردند، یک رسانه ی تلویزیون بود و جوان و پیر همه پای آن می نشستند اما امروز آن پدر پای همین تلویزیون است و این جوان هر لحظه می تواند پای یک رسانه نشسته باشد و از جاهای مختلف اطلاعات دریافت کند. بنابراین وقتی این پدر می بیند که فرزندش موبایل به دست دائما در حال تبادل اطلاعات و رسانه های گوناگون است، طبیعتا یک احساس نقصان در خود خواهد کرد و خواهد گفت این بچه عاقل تر و آگاه تر از ماست، خودش می تواند انتخاب کند، اما نباید فراموش کنیم که این انتخاب به خاطر مقتضیات دوران جوانی همراه احساسات است.
در نتیجه از یک طرف نا آگاهی و عدم اعتماد به نفس والدین و واپس کشیدن آن ها برای دخالت و ورود در دنیای جوانان امروز، از طرفی دیگر عقل کل دانستن جوانان امروز توسط خود و والدین و هم به دلیل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، پدیده ای به نام طلاق، در فرهنگ جامعه ی کنونی ما دارد امری عادی می شود.
وقتی پدر می بیند که فرزندش موبایل به دست دائما در حال تبادل اطلاعات در رسانه های گوناگون است، طبیعتا یک احساس نقصان در خود خواهد کرد و خواهد گفت این بچه عاقل تر و آگاه تر از ماست، خودش می تواند همسرش را انتخاب کند، اما نباید فراموش کنیم که این انتخاب به خاطر مقتضیات دوران جوانی همراه احساسات است.
فکر می کنید مهم ترین عامل سردی عاطفی و عدم قبح طلاق در بین زوجین امروزی چیست؟
می توان جامعه ی گذشته ما را به باغ سیبی تشبیه کرد؛ شما وقتی وارد یک باغ سیب می شوید دیگر انتظار خوردن میوه دیگری ندارید! تا چند سال پیش همه ی ما در باغ سیب زندگی می کردیم یعنی هر کس سیب خود را می خورد و مشکلی نداشت اما امروز این باغ میوه های متنوعی دارد . در زمان گذشته یک مرد و زن که با هم زندگی می کردند، اصلا خیلی مسائل را نمی دیدند. می توانم به جرأت بگویم بسیاری از زن و شوهرهای قدیمی حتی بدن یکدیگر را کامل ندیده اند! منتها امروزه فناوری های نوین و استفاده های غلط از فناوری نوعی تنوع طلبی را برای جوانان ایجاد کرده و انسان هم ذاتا موجودی تنوع طلب و زیاده خواه است.
از یک طرف نا آگاهی و عدم اعتماد به نفس والدین و عدم دخالت در ازدواج جوانان، از طرف دیگر عقل کل دانستن جوانان توسط خود و والدین و نهایتا به دلیل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، پدیده ای به نام طلاق، در فرهنگ جامعه ی کنونی ما دارد امری عادی می شود.
در روزگار ما جوانان شخصیت تنوع طلب پیدا کرده اند. مثلا اگر در گذشته فرد ماشینی می خرید آن را تا جایی که می توانست استفاده می کرد و به راحتی سراغ ماشین دیگری نمی رفت اما جوانان امروز هر سال ماشین، مبلمان، خانه و …را عوض می کنند و متأسفانه نگاهی که به اشیا دارند به افراد نیز پیدا کرده اند و فرد زندگی شان را هم عوض کردنی میپندارند! جوان امروز قبح طلاق برایش ریخته شده و طلاق دوست و فامیل و همسایه، دیگر برایش غیرعادی و مورد سؤال نیست و حتی این مسأله که چطور یک زن و شوهر مثلا بالای چهل است با هم مانده اند و زندگی می کنند، برایش مسخره و تعجب آور است! یعنی بسیاری از ارزش های اخلاقی، وجدان مندی و تقیدات اخلاقی زوجین گذشته در زندگی مشترک جوان های امروزی دچار چالش شده، البته همه جوانان هم اینطور نیستند خیلی از آن ها هم هستند که خوب انتخاب می کنند و ازدواج می کنند اما در اینجا جامعه ی مورد نظر ما گروه های آسیب پذیر است.
ادامه دارد…
قسمت اول: حل سریع 70 درصد مشکلات خانوادگی
قسمت سوم: زن؛ آبادکننده یا خراب کننده؟
/انتهای متن/