با پدر بداخلاقم چه کنم؟
پدر سرپرست فرزندان دختر است قبل از ازدواج و وارد شدن به زندگی جدید، منتها این سرپرستی خود تابع شرایط و ضوابطی است که اگر نقض شود، قانون می تواند با اعمال نظارت در جهت حفظ مصالح و وحقوق فرزندان دخالت کند.
قبل از مراجعه، آقای بهرامی چند بار تماس تلفنی گرفته و اصرار داشت که به خاطر امر فوری و مهمی که دارد، سریعا به او وقت مشاوره داده شود.
زمانی که مراجعه کردند دیدیم ً جوانی کم سن و سال است که به اتفاق خانمی جوان مثل خودش مراجعه کردند ،طوری که اول فکر کردیم شاید خواهر و برادر باشند. بعدا متوجه شدیم که زوج جوانی هستند که دوسالی است ازدواج کرده اند. خوشبختانه خودشان مشکلی با هم نداشتند و در واقع برای مشکلی که پدرآقای بهرامی برای خواهرانش بعد از فوت مادرش و ازدواج مجددش ایجاد کرده بود، راهکار می خواستند.
آقای بهرامی تعریف می کرد:
حدود دو سالی است که ازدواج کرده ایم و در شهرستان زندگی می کنیم. قبل از ازدواجِ ما، مادرم که تازه وارد دهه پنجم زندگی شده بود، بدون هیچ عارضه قبلی سکته و فوت کرد. من ماندم و دو خواهرم نرگس و نیلوفر که 10 و 15 ساله اند و پدری که همه عمر با ما بچه ها هیچ رابطه صمیمی و گرمی نداشت. رابطه پدرم با خانواده مادرم هم بسیار بد بود و حاضر نبود حتی نام شان را بیاورد. همه این اختلافات بر سر ارثی بود از طرف پدر آنها به مادرم رسیده بود. اعضای خانواده مادرم به احترام مادرشان نمی خواستند اموال شان را تقسیم کنند ولی پدرم اصرار داشت که سهم زن من را بدهید، که این دخالت بی جا و بی ربطی بود که پدر من در این قضیه داشت.
من قبل از فوت مادرم من با سمیرا خانم نامزد شده بودیم که در اثر بدخلقی های پدرم، یک بار کارمان به طلاق رسید و نزدیک بود جدا شویم که با کمک مشاور الحمدلله زندگی ما خراب نشد و حالا با هم زندگی می کنیم. اگر رفتارهای پدرم اجازه بدهد، من وسمیرا خودمان با هم هیچ مشکلی نداریم و با هر سختی هم که در زندگی داشته باشیم، می توانیم کنار بیاییم.
بعد از فوت مادرم، خواستیم یک مراسم عروسی بگیریم تا زندگی مشترک مان را شروع کنیم.من به پدرم گفتم: چقدر می توانید درهزینه عروسی به ما کمک کنید که ما برای دعوت از مهمان روی آن حساب کنیم. پدرم به ما گفت: اگر همه چیز، سالن و خریدهای شما و لباس عروس و مهمان ها، همه با نظر من باشد، من کمک می کنم والا اگر یک نفر از خانواده مادرت هم دعوت شوند، من هیچ کمکی به شما نمی کنم و فقط در عروسی تان مثل یک مهمان شرکت می کنم و می روم.
البته من نمی توانستم این شرط را قبول کنم. بنابراین با هزینه خودم و با دعوت از فامیل همسرم و خانواده مادری ام مراسم عروسی را برگزار کردیم.
دراین میان قبل از اینکه ما عروسی بگیریم پدرم ازدواج کرد و همسرش را هم به خانه ای آورد که من و دو خواهرم زندگی می کردیم. من که در شرف ازدواج و رفتن از خانه بودم، مشکلی نداشتم. ولی برای نرگس ونیلوفر نگران وناراحت بودم. به هر حال ناچار پذیرفتیم و آن خانم هم ظاهراً سعی می کرد برای خواهرانم مادری کند.
پدرم بعد از عروسی ام با من قطع رابطه کرد و اصلا دیگر مرا خانه اش راه نداد. من حتی اجازه ندارم برای دیدن خواهرانم به آن خانه بروم و آنها نیز حق تماس با من را به هیچ وجه ندارند. هر اتفاقی هم بیفتد، خانمش به پدرم گزارش می دهد و روزگار بچه ها را سیاه می کند. دو خواهر بیچاره ام حق ندارند به من تلفن بزنند، حتی با موبایل خود . یک بار که این کار را کردند، پدرم موبایل بچه ها را شکست و سیم کارت شان را هم از آنها گرفت.
من حتی نمی توانم به مدرسه نرگس و نیلوفر هم بروم و آنها را ببینم. پدرم به مدیر مدرسه گفته که این بچه ها با هیچ کس نباید حرف بزنند و حق ندارند با کسی بیرون بروند و اگر برادرشان با آنها ملاقات کرد، باید به من خبر بدهید. هرچه با مدیر در این مورد صحبت می کنیم، فایده ندارد و اجازه نمی دهد که من خواهرانم را ملاقات کنم. الان بیشترین ناراحتی من، خواهرانم هستند که در واقع در حبس به سر می برند.
از آقای بهرامی سوال شد: بعد از فوت مادرتان، درخواست انحصار وراثت داده اید؟
پاسخ داد: بله ولی همه مدارک پیش پدرم است و اصلا به ما نشان نمی دهد. مادرم معلم بود و حساب پس انداز و بیمه عمر داشت. مستمری مادرم به دو خواهرم می رسد که پدرم همه حساب های مادرم را خالی کرده و به ما هیچ سهمی نمی دهد. اگر سهم من از پس انداز مادرم را می داد، هزینه مراسم عروسی من تامین می شد. او کارت خواهرانم را که مستمری به حساب شان واریز می شود، گرفته و برداشت می کند و تابه حال یک ریال هم برای آنها باقی نگذاشته است. مادرم دو تا خانه در شمال و شهرستان خودمان دارد که هردو وام بانکی دارد و بارها از بانک اخطار آمده که اقساط وام عقب افتاده و زیاد شده و در نهایت خانه به مزایده گذاشته می شود. ولی پدرم اجازه نمی دهد خانه ها را اجاره بدهیم تا از درآمد آنها، اقساط بانکی را پرداخت کنیم. من و سمیرا مانده ایم که چطور به دو خواهرم کمک کنیم که هم بچه ها را نجات بدهیم و هم حق و حقوق شان را حفظ کنیم. همه ما در شهرستان زندگی می کنیم. آیا می توانیم در تهران اقدام کنیم برای کارهای حقوقی مان؟ چون پدرم کارمند دادگستری است و شاید اعمال نفوذ کند. البته خانواده مادری من تحصیل کرده اند و آنها هم در کارهای حقوقی هستند و برای خواهرزاده های شان نگران هستند. ولی پدرم با خشونت همه را رد می کند.
در ضمن صحبت کردن آقای بهرامی، همسرجوان ایشان، بسیار با احساس و پرشورتر از شوهرش اظهارنگرانی وهمدردی و چاره جویی می کرد و همه حرف های شوهرش را تایید می کرد و مشخص بود که واقعا دنبال این است که راهی برای مشکل خواهران شوهرش پیدا کند. در درجه اول به ایشان پیشنهاد شد که چون تازه به این خانواده وارد شده و ممکن است اختلافات خانواده همسرش به زندگی مشترک او کشیده شود و رابطه اش با همسرش مخدوش شود، ار دخالت و حضور مستقیم دراین قضایا خودداری کند و کافی است که دورادور به همسرش کمک کند و به او در مسیر حل مشکل دلگرمی بدهد.
پاسخ دکتر فرزانه اژدری :
راهکارهای پیشنهادی ما به آقای بهرامی اینها بود:
1- برای انجام هر کار حقوقی در رابطه با ماترک منقول و غیرمنقول مادر باید ابتدا گواهی انحصار وارثت را داشته باشید. بنابراین باید با مراجعه به مرجع صادر کننده گواهی (شورای حل اختلاف) یک نسخه آن را دریافت کنید. این نسخه باید رسمی و دارای مهر شورا و کامل باشد. بعد از دریافت گواهی انحصار وارثت، می توانید با دلیل ممانعت پدر از اجاره دادن خانه و استفاده از ماترک و نیز در معرض تضییع بودن اموال غیرمنقول، دادخواست ممانعت از حق به طرفیت پدرتان بدهید. چون ممکن است اقساط بانک هر روز افزایش یافته و بانک خانه ها را درقبال طلب خود به ملکیت خود در آورد و یا به مزایده بگذارد. برای مسدود کردن حساب های مادرتان که در آنها پس انداز خود را نگه می داشته، باید با همین گواهی انحصار وراثت به بانک های دارای حساب بانکی مراجعه کنید و حساب های متوفی را مسدود کنید تا کسی از آنها برداشت نکند. در حال حاضر پدر شما مجاز به برداشت و استفاده شخصی از اموال و ماترک مادرتان قبل از تقسیم نمی باشد.
2- در مورد خواهران تان باید بدانید که هر دو خواهرشما به دلیل رسیدن به سن رشد (9سالگی برای دختر) از حضانت خارج هستند و می توانند نزد هرکس که دوست دارند، زندگی کنند و پدر حق نگهداری به زور آنها را در خانه ای که خودش و همسرش زندگی می کنند، ندارد. آنها اگر بخواهند می توانند نزد هریک از اقوام که مورد اعتماد هستند و یا نزد خود شما بیایند و پدر حق اعتراض ندارد. البته چون در هر حال پدر ولی قانونی و سرپرست دختر به حساب می آید، و به جهت اطمینان بیشتری که پدر نسبت به بقیه افراد برای زندگی با دختران خود دارد، زندگی در خانه پدر برای دختران ارجح است تا به سلامت روح و جسم و اخلاق و تربیت آنها صدمه ای وارد نشود. ولی اگر تحت فشار روحی و تهدید و برخورد فیزیکی قرار دارند، می توانند در آن خانه نمانند. منتها در این مورد می توان این زندگی با پدر را با نظارت و مراقبت مستقیم و غیرمستقیم ناظر قانونی همراه کرد که مصالح و حقوق مالی خواهران تان (هم ارث و هم مستمری شان) هم حفظ شود. برای این منظور شما می توانید به اداره سرپرستی شهرستان خود مراجعه کنید. آنها موظف هستند برای خواهران شما ناظری تعیین کنند که از حقوق مالی آنها حفاظت شود. چون پدر تا زیر 18 سالگی ولایتاً بر مسائل مالی دختران نظارت و حق دخل و تصرف دارد، پول دختران را برداشت می کند وبه ضرر و یا به سود بچه ها هزینه می کند یا این که ممکن است برای شان پس انداز نماید. اداره سرپرستی برای عدم تضییع این حقوق و اموال، فرد امینی را مشخص می کند که اموال بچه ها اگر برداشت و یا تبدیل به احسن می شود، تحت نظارت آن فرد امین صورت بگیرد.
3- باز هم تاکید می شود که دختران در خانه پدر بمانند، امنیت بیشتری دارند، ولی اگر خطری آنها را تهدید می کند، هرکس از این مسئله اطلاع پیدا کند، می تواند به مراجع قانونی خبر دهد که از آنها دفع تهدید و خطر شود.
4- شما نیز اگر مایل به کمک به آنها هستید، سعی کنید مستقیماً دخالت نکنید و از راه های قانونی این کار را پیگیری کنید. در همه کارهای تان سعی کنید با دایی و خاله تان که در جریان مشکلات تان هستند و به علت موقعیت شغلی که گفتید آنها هم در مجتمع های حقوقی کار می کنند، مشورت کنید و از آنها راهنمایی بگیرید.
5- رابطه با پدرتان، به هر ترتیبی که می توانید، با نادیده گرفتن اختلافات و گذشت و احترام و در نظر داشتن حق ولایت و بزرگی پدر، حفظ کنید. هرچند او این رابطه را نخواهد، ولی شما در انجام وظایف تان نسبت به پدر کوتاهی نکنید. حق پدر بر گردن قرزندان زیاد است که البته متقابلاً حق فرزندان هم مهم است. ولی برای حفظ حرمت پدر، تلاش تان را بکنید. در نهایت حتی کار حقوقی خود را در مقابل پدر با احترام به حق و حقوق و حرمت او انجام دهید.
/انتهای متن/