ازدواج مهم تر است یا تحصیلات دانشگاهی ؟
روز شانزدهم آذرماه در تقویم ها روز دانشجوست و بهانه ای خوب برای این که سراغ چند دانشجوی دختر برویم و از میزان رضایت شان بپرسیم از دانشگاه و رشته تحصیلی و همکاسی و استاد و …
روزگاری دانشگاه و دانشجو شدن برای خودش ارج و قربی داشت و امروز دیگر نه زیاد. البته هنوز هستند دختران و پسرانی که برای یاد گرفتن یا مدرک گرفتن یا … دانشگاه را تنها راه موفقیت می دانند که شاید چندان هم اشتباه نمی کنند.
به بهانه روز دانشجو سراغ چند دختر دانشجو رفتیم و از نظرات شان در باره رشته شان، دانشگاه، ازدواج و … پرس و جو کردیم.
اوایل از انتخابم راضی نبودم
یاسمین پوراسکندر دانشجوی سال اول رشته میکروبیولوژی در دانشگاه علوم دارویی تهران است. او می گوید که همیشه به تحقیقات علمی علاقهمند بوده ولی هیچ تمایلی نسبت به ادامه تحصیل در رشته میکروبیولوژی نداشته است. منتها ظاهراً وقتی مشغول به تحصیل در این رشته شده کم کم به آن علاقه پیدا کرده است.
“میکروبیولوژی رشتهای نبود که برای قبولی در دانشگاه در نظر داشتم. اوایل که مجبور شدم این رشته را انتخاب کنم، به خاطر این موضوع خیلی ناراحت بودم و افسوس میخوردم. راستش صرفاً به دلیل اینکه این رشته راه ورود به رشته پزشکی است آن را انتخاب کردم. ولی بعد از تحقیق و مشورت با افراد مطلع، از انتخابم رضایت پیدا کردم. ضمن اینکه علاقهام به تحقیقات علمی همیشه در پس زمینه ذهنم وجود داشت.”
ادامه تحصیل برایم مهم تر است
یاسمین در مورد ازدواج هم حرفهای جالبی برای گفتن دارد. او میگوید:
“در حال حاضر به این موضوع اصلاً فکر نمیکنم و این مسئله فعلاً برای من گزینه خاموشی است. حتی اگر مورد ازدواجی پیش بیاید که عالی باشد حاضر نیستم درسم را رها کنم. ادامه تحصیل برایم بسیار مهم است و در اولویت برنامههایم قرار دارد.”
اکثر دانشجوها علاقه ای به درس خواندن ندارند
این دانشجوی دانشگاه علوم دارویی تهران در پاسخ به این سوال که چه مشکلی در درس و دانشگاه، ذهنت را درگیر میکند، میگوید:
“ متاسفانه اساتید بسیار بیانگیزه و از سرواکنی درس میدهند و از آنجا که اکثر دانشجوها هم علاقه ای به درس خواندن ندارند و فقط عنوان دانشجو را یدک میکشند بیانگیزگی جمعی بوجود میآید. بنابراین نه معلم و نه متعلم سر جای خود نیستند.”
همین موضوع باعث شده یاسمین دانشگاه را نه به عنوان یک محیط علمی بلکه صرفاً به عنوان یک محیط جدید اجتماعی با مولفه های جدید تعریف کند. او به دخترهایی که قصد ورود به دانشگاه دارند توصیه میکند:
“ خوب است که همه بر اساس علاقهمندی، انگیزه و اهداف شان دانشگاه و درس خواندن را انتخاب کنند، نه از سر هرچه پبش آید، خوش آید.”
فعالیت از نوع نوشتن
این دانشجوی سال اول رشته میکروبیولوژی ظاهراً به نوشتن هم علاقه دارد و قرار است علاوه بر درس خواندن با یک نشریه دانشجویی در زمینه های گرافیک، مطالب اجتماعی و مذهبی همکاریهایی داشته باشد.”
اول مشورت، بعد انتخاب
نسرین عابدی دانشجوی سال آخر رشته آمار، مقطع کارشناسی در دانشگاه علم و فرهنگ است. او به صورت ناپیوسته وارد دانشگاه شده و نسبت به این رشته علاقه زیادی نداشته است.
“زمانی که نتایج را گرفتم همزمان در دو رشته آمار دانشگاه علم و فرهنگ و معماری دانشگاه آزاد هشتگرد قبول شدم. علاقه من بیشتر به معماری و رشته های کامپیوتری بود اما وقتی با چند نفر مشورت کردم متوجه شدم رشته آمار بهتر است.”
در همین رشته ادامه تحصیل نمی دهم
او از میزان علاقه اش به این رشته میگوید:
“علاقهام به این رشته تقریبی است. رشته آمار رو در شرایطی انتخاب کردم که اصلاً به آن علاقه نداشتم. ولی حالا که سال آخر است کم کم به آن علاقمند شدم. با این حال اگر بخواهم ادامه دهم قطعاً در این رشته ادامه تحصیل نخواهم داد و در رشتههای کامپیوتری درسم را دنبال خواهم کرد.”
اساتید جواب سوالهای ما را نمیدهند
نسرین عابدی ظاهراً نسبت به دانشگاهش هم دل خوشی ندارد:
“این رشته و دانشگاه چیزی نبود که آرزویش را داشتم. در واقع شرایط باعث این انتخاب شد؛ به خصوص که در دانشگاه هم برای ما که به صورت ناپیوسته وارد شدیم، ارزش چندانی قائل نیستند.”
این دانشجوی رشته آمار از دانشگاه و اساتید گلایه می کند و می گوید:
“بیشترین مشکل ما با اساتید است. ما دانشجوهای ناپیوسته تعدادمان کم است. در حدود چهار پنج نفر هستیم. شاید به همین دلیل است که کارشناسان دانشگاه توجهی به ما ندارند. اساتید جواب سوال های ما را نمی دهند. من درس های ریاضی ام را با برادرم می خوانم. وقتی به دانشگاه می روم بچه ها سوالهای شان را از من و من از برادرم می پرسند. اساتید یا جواب نمی دهند یا اشتباه جواب می دهند. من از جزوه های اساتید خیلی اشتباه درآوردم که اصلاً قبول هم نمی کنند و به جبران اشتباهی که از جزوه شان گرفتم برخورد نامناسب کرده یا من را در درس شان می اندازند.”
او از اساتید انتظار دارد با دانشجوها مثل بچههای دبیرستانی برخورد نکنند.
“اساتید ما معمولاً بین بچهها فرق میگذارند. دوره این مسائل تمام شده است و چنین رفتارهایی آن هم در دانشگاه، زشت و قبیح است.”
یادگیری درسهای علمی، در کنار درسهای زندگی
نسرین، دانشگاه را به عنوان مکانی برای ساخته شدن افراد معرفی می کند و عقیده دارد در این مدت در کنار درس های علمی، درسهای زندگی هم یاد گرفته است. او به دخترهایی که پشت کنکور هستند، توصیه میکند:
“آن قدر تلاش کنند تا در رشته ای که دوست دارند، قبول شوند. اگر یک درصد هم رشته ای را که قبول شدند، دوست ندارند از انتخاب آن صرفنظر کنند. حتی اگر قبولی در رشته مورد علاقه شان چند سال طول بکشد بنظرم بهتر است صبر و تلاش کنند.”
وقت برای درس خواندن زیاد است
دانشجوی سال آخر رشته آمار با اینکه به درس خواندن بسیار علاقه دارد ولی این موضوع باعث نشده نسبت به آیندهاش بیاهمیت باشد. او به ازدواج و تشکیل خانواده هم فکر میکند و در مورد خواستگارهایش با دید باز تصمیم میگیرد.
“به نظر من ازدواج مهمتر است. چون به هر حال سرنوشت افراد را تعیین میکند. اگر شرایطی برای من پیش بیاید که با ازدواج مجبور باشم قید درس خواندن را بزنم در مقابل آن شرایط مقاومت نمیکنم. بنظرم وقت برای درس خواندن زیاد است.”
سواد معلم یا استاد فقط به مدرک محدود نمیشود
مادر نسرین عابدی که در کنار او حضور دارد، به دخترش در جواب دادن کمک میکند. در پایان صحبتهای دخترش هم حرفهای جالبی میزند :
“متأسفانه اساتید امروز برخلاف گذشته از آگاهی کافی برخوردار نیستند و این موضوع فقط شامل حال اساتید دانشگاه نمیشود که معلمهای مدرسه را نیز دربرمی گیرد. سواد معلمها محدود می شود به یک دوره مقطعی که آموزش و پرورش برای معلم ها برپا میکند. سواد معلم یا استاد فقط به مدرک او محدود نمیشود. معلم به عنوان شخصی که آموزش و تربیت عدهای را برعهده دارد مهم است که چقدر از فرهنگ، برخورد صحیح اجتماعی، نوع رفتار و واضح تر بگویم از ادب و شخصیت برخوردار است. آداب اجتماعی ساده از طرز نشستن و خوردن گرفته تا موضوعات دیگر را چقدر میداند و رعایت میکند.”
اثری از آداب اجتماعی بظاهر ساده نیست
این خانم نسبتاً سالخورده ادامه میدهد:
“شما برخی دخترخانمهای امروز را میبینید، سطح فرهنگ و ادب آنها را میبینید، یک مثال ساده بزنم؛ زمان ما میگفتند صبر کن صحبت بزرگتر تمام شود، بعد کوچکتر شروع به صحبت کند. در صحبت همدیگر و به ویژه بزرگتر نپرید. ولی در این دوره زمانه چقدر این آداب بظاهر ساده رعایت میشود.”
معلمهای زمان ما علاوه بر مدرک، سواد داشتند
او ادامه میدهد:
“در حال حاضر مدرک گرفتن خیلی راحت شده است. دیگر مثل قدیم نیست. معلمهای زمان ما علاوه بر مدرک، سواد هم داشتند. معلم قرآن دبستان من به قدری با آگاهی در کلاس حاضر می شد که به جرأت می گویم اساتید قرآن ما چنین اطلاعاتی ندارند. عمده اطلاعات قرآنی من به عنوان یک خانم 54 ساله از همان سن هفت هشت سالگی است که آن معلم به من آموزش داد. الان معلمها و اساتید ما در کنار مطالعه درسی مخصوص رشته خود چقدر مطالعه غیردرسی دارند تا به شاگردان خود انتقال دهند؟”
/انتهای متن/