اگر درمان جدی گرفته شود…
اینیک حقیقت تلخ و دردناک است که در نظام پزشکی ما مسئله درمان و تشخیص یک مسئله کماهمیت و بیارزش تلقی شده است و همین مسئله سبب بیاعتمادی خیل زیادی از مردم جامعه بهنظام درمان و پزشکی کشور شده است.
درمانگاه شلوغ بود، جایی برای نشستن نبود و مردم در حاشیه و کناره دیوارها نشسته بودند، خیلیها در مقابل پذیرش بیمارستان صفکشیده بودند، سؤال میپرسیدند و پول میدادند، یک صندلی خالی شد، خودم را به آنجا رساندم و نشستم، زنی در آنجا نشسته بود و کتابی در دست داشت و میخواند، همینکه نشستم زن رو به من کرد و گفت: هر هفته همینطور است، شلوغ، بینظم، پر همهمه…
گفتم: مگر شما هر هفته اینجا میآیید?
زن درحالیکه نشانهای را لای کتاب گذاشت تا صفحه کتابش گم نشود، کتاب را در کیفش گذاشت و گفت: من زیاد به این درمانگاه میآیم، گاهی برای گرفتن دارو، گاهی برای مراجعه به پزشک و همه از چندین سال پیش شروع شد، نمیدانم چرا ولی این روزها احساس میکنم که دیگر بیماریها درمان نمیشود و شروع یک بیماری کافی است تا تو را مشتری همیشگی بیمارستانها و درمانگاهها و مطب پزشکان کند… این روزها وقتی یکی بیمار میشود نهتنها درمان کاملی برای او حاصل نمیشود بلکه به دنبال آن بیماری و به دلیل عدم نادیده گرفتن عوارض بسیاری از روشها درمانی و تجویز داروها، هرروز و هرروز و هرسال این بیماریها رشد میکنند و مزمن و ماندگار میشود. شاید بتوان گفت که این روزها بخش درمان و اهمیت آن از لیست اولویت پزشکان نظام درمانی حذفشده و نتیجه آن شلوغی همیشگی درمانگاهها، بیمارستانها و مطب پزشکان است.
حرفهای آن زن من را به یاد مادر جان و پدر جان انداخت، پدر جان و مادر جانی که الآن سالهاست که روزها و ساعتهای بسیاری را در مطب پزشکان و در درمانگاهها و بیمارستانها سپری میکنند.
اینیک حقیقت تلخ و دردناک است که در نظام پزشکی ما مسئله درمان و تشخیص یک مسئله کماهمیت و بیارزش تلقی شده است و همین مسئله سبب بیاعتمادی خیل زیادی از مردم جامعه بهنظام درمان و پزشکی کشور شده است.
البته ثمره بیاهمیتی درمان تنها بیاعتمادی افراد جامعه بهنظام پزشکی و درمانی کشور نیست، بلکه عدم توجه به تشخیص درست و درمان اصولی، جامعه ما را به یک جامعه بیمار، کمتوان و ناامید تبدیل کرده است، بیاهمیتی مقوله درمان سبب شده که بیماریهای کوچک به دردهای مزمن تبدیل شوند و سن بیماریها و ناتوانیها روزبهروز و سالبهسال کمتر شود.
هرچند که مردم باید تصمیم بگیرند و سبک زندگی سالم و درست را انتخاب کنند اما مسئولین در نظام پزشکی و دانشگاهها و دانشکدههای پزشکی باید به پزشکان ما این نکته را بیاموزند و گوشزد کنند که در امر طبابت، تشخیص و درمان از بالاترین اهمیتها برخوردار است.
اگر روند درمان در جامعه پزشکی ما جدی گرفته شودt شروع یک درد و بیماری، ادامهاش تا پایان عمر به درازا نخواهد کشید و افراد جامعه ما پویاتر، سالمتر و باانگیزهتر بهروزهای آتی زندگیشان فکر خواهند کرد.
اگر به روند درمان در جامعه پزشکی ما اهمیت داده شود، دیگر درمانگاه، مراکز درمانی و مطب پزشکان مملو از بیمارانی نیست که ناامیدی از بهبودی در چشم شان دیده میشود.
اگر درمان جدی گرفتهش,د، پزشک وجودش پناهگاه امنی میشود تا دردها را تسکین دهد.
/انتهای متن/