نشستی باعنوان “گفتمان صلح و چالشهای پیش روی آن” برگزار شد
سوم مهرماه نشست “گفتمان صلح و چالشهای پیش روی آن” به مناسبت روز جهانی صلح توسط انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.
نشست “گفتمان صلح و چالشهای پیش روی آن” با حضور اساتید و دانشجویان جامعه شناسی با پخش فیلم مصاحبه با فدریکو مایور زاراگوزا، مدیر کل یونسکو آغازشد؛ کسی که بنیاد فرهنگ صلح را، که مقر اصلی آن در دانشگاه مادرید در اسپانیاست، تاسیس کردهاست.
در ابتدای نشست حسن امیدوار دانشجوی دکترای گروههای اجتماعی دانشگاه آزاد، به ارائه ی بحث خود در باره ی جامعه شناسی صلح و جامعه شناسی جنگ پرداخت و در نقدی به نگاه منشور یونسکو به پدیده جنگ که آن را امری به هنجار و صلح را پدیده ای فرعی دانسته، از نتایج مطالعات خود در این زمینه سخن گفت:
با مطالعه ی جامعه شناسی جنگ و صلح میتوان به نتایجی رسید از جمله این که که صلح منفی آبستن جنگ است(صلح منفی صلحی است که انصاف و عدالت در آن رعایت نشده است.) نظریات جامعه شناسی صلح میگویند که شرایط طبیعی جامعه، وضعیت صلح است و جنگ یک بیماری و تهاجم است و می توان بدون آسیب به کل ارگانیسم جامعه جنگ را از بین برد. از این رو پدیدهی جنگ در حوزه ی دانش آسیب شناختی قرار میگیرد.
وی در مورد تفکیک دو مقوله جامعه شناسی صلح و نهضت صلح طلبی از یکدیگراظهار داشت:
جامعه شناسی صلح با نهضت صلح طلبی تفاوت دارد. این نهضتها از جهان آروزها برای رسیدن به صلح نشات میگیرد و کار آنها تسکین دهنده است نه درمان کننده. در حالی که در جامعه شناسی صلح ما به دنبال صلحی برگرفته از شناخت هستیم و می خواهیم صلح را به عنوان پدیدهای اجتماعی با ابزارهای جامعه شناختی تحقق بخشیم و ریشه و اشکال و علل و پیامدهای جنگ را شناسایی و برطرف کنیم.
این کارشناس حوزه ی جامعه شناسی صلح اضافه کرد:
پدیده ی جنگ در جوامع بشری ابتدایی ریشه در ترس دارد با سه مکانیسمِ واکنش ستیز، واکنش گریز و واکنش استتار. با پیشرفت جوامع بشری استراتژیهای دیگری چون مذاکره و گفتمان مطرح میشود که فرهنگ صلح به دنبال آن است وبا چهار فرآیند اجتماعی مطرح میشود: رقابت، کشمکش، توافق و همرنگی . با این چهار فرآیند ما به فرهنگ تحمل میرسیم.
بررسی چالش های پیش روی صلح
آنگاه وی در رابطه با چالش های پیش روی صلح در جهان امروز گفت:
امروز آمریکا مانند آشیل قهرمان هومر خود را ابرقدرت دانسته و پتانسیلهای صنعتی اقتصادی و نظامی در اختیار دارد و اینکه به ایران حمله نکرده به خاطر نقاط آسیب پذیریست که دارد. به همین دلیل هم تحریم را به عنوان نوعی اعمال قدرت ثانویه در نظر گرفته است.
عربستان هم از نظر من بر اساس عقده کلوزوپ نگاهی توام با حسادت به کشور ما دارد که با تهیه جنگ افزار، ائتلاف برای روابط قدرتی و استفاده از تبلیغات گمراه کننده سعی در اعمال قدرت بر ایران دارد.
بر این اساس شاید ایران به جای ورود به جنگ بهتر است به مذاکره روی آورد.
زنان مهم ترین قربانیان جنگ و خشونت
در ادامه دکتر عالیه شکربیگی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و جامعه شناس خانواده به سخنرانی در موضوع خانواده، زنان و جنگ این گونه بیان داشت:
جهان امروز از آمریکا و اروپا گرفته تا خاورمیانه همه در آتش قهر، خشونت و تروریسم میسوزند. طبیعتا وقتی که از صلح به عنوان منفعت مشترک بشریت و از ضرورت همبستگی در سایه ی رهایی از خشونت و تبعیض یاد میشود، نمیتوان نقش جمعیت سه و نیم میلیاردی زنان یعنی حدودا ٤٩ درصد جمعیت جهان را نادیده گرفت. زنان به عنوان مبارزان و عاملان جنگ در اقلیت هستند اما به طور فزاینده ای بزرگترین آسیبها متوجه آنهاست. زنان در جوامع جنگ زده با سازمان های خاص و ویرانگر جنگ و خشونت مواجهند که گاه به صورت نظام مند به منظور رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی عمل می کنند.
خشونت علیه زنان به همراه تبعیض و قوانین نابرابر میتواند مانع دسترسی آنها به خدمات آموزشی، مالی و شرکت درسطوح تصمیم گیری و استقرار صلح شود. به همین دلیل خشونت علیه زنان تهدیدی اساسی علیه صلح پایدار در جهان میباشد.
بردگی جنسی زنان نمونه ی اعلای خشونت
نمونه ی این خشونت را امروز شاهدیم که داعشیها علیه زنان ایزدی، سوری ، افغانی و عراقی اعمال میکنند. خشونت در قالب بردگی جنسی زنان وجدان عمومی جهان را به درد آورده است.
به دلیل این مشکلات نهاد زنان سازمان ملل در جولای ٢٠١٠ تشکیل شد تا بتواند صدای قدرتمند زنان و دختران در سطوح بین المللی و منطقهای و ملی باشد.
طبق شواهد موجود در اغلب جنگها حدود ٩٠ درصد تلفات از غیرنظامیان است و بسیاری از آنها زنان و کودکانند. زنان نخستین گروهی هستند که با فروپاشی زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی در نتیجه جنگ و نظامیگری دولتها زیان میبینند. مثلا در کشور ما در هشت سال دفاع مقدس، زنان ایرانی در عین فداکاریهای زیادی که از خود نشان دادند، در نخستین روزهای جنگ، قربانی خشونتهای رژیم بعث عراق شدند، از جمله در بمباران شیمیایی سردشت زنان بسیار آسیب دیدند.
همین جا به عنوان یک زن ایرانی و یک جنگ زده که در این جنگ خسارت دیده، از رسانه ی صدا و سیما و کارگردانانی که در حوزه دفاع مقدس فعالیت میکنند و به هر دلیل نتوانسته اند رشادتهای زنان را به تصویر بکشند، گله ی خود را اعلام می کنم . البته تجربه ی جنگ مخصوص زنان ایرانی نبوده و زنان افغان، بوسنیایی، سوری و .. نیز تجربه های هولناکی از این اقدامات غیرانسانی در جنگ متحمل شدهاند.
نهاد زنان سازمان ملل چه کرده است؟
در این راستا سازمان ملل متحد اقدامات و تلاشهایی را در زمینه آسیب زدایی از زنان در جنگ صورت داده و این تلاشها در جهت کنترل و ممانعت از جنگ و افزایش مشارکت زنان در تصمیم گیری و تصمیم سازیها در فرآیند صلح بوده است.
در سراسر دنیا در کشورهای جنگ زده، زنان قربانیان اصلی خشونت و تجاوز هستند و علاوه بر وضعیت طاقت فرسایی که دارند، از دست دادن عزیزان نیز برای آنها پیش میآید. بیماریها و آسیبهای روانی ناشی از خشونتها به فروپاشی بخش عظیمی از بافت اجتماعی منجر میشود و خشونت جنسی به عنوان معضل اصلی این زنان همچنان مطرح است.
به نظر فوکویاما، ما نیازمند مدیریت زنان در مقامات تصمیم گیرنده در سطح جهان هستیم و از نظر او خشونت علیه زنان برخاسته از مدنیت است چراکه انسانها در ذات خود آرام و صلح جو هستند و خشونت بعدها به وجود آمده. از نظر او اگر جهان به دست زنان باشد میتواند از قوانین متفاوتی تبعیت کند و وقتی زنان قدرت را در دست بگیرند کمتر تجاوزگر و رقابتی و خشن میشوند و در واقع کمتر منشأ جنگ در جوامع انسانی خواهند بود . اما از نگاه بنده جهانی که مردان و زنان روابط تعادل گرا داشته باشند کمتر مستعد مناقشه و براساس همکاری و صلح خواهد بود.
در نتیجهی بحثم باید بگویم که در واقع تلاش نهاد زنان سازمان ملل این است که زنان را توانمند کند تا خودشان را باور کنند، چون زنان جهان سوم خودباوری کافی را ندارند و این نهاد برای استقرار صلح در جهان به توانمندسازی زنان توجه دارد.
همچنین این ایده که زنان جهان اول مورد خشونت نیستند، اشتباه است. چون خشونت در هر جایی از جهان به شکلی میباشد و نسبی است. البته صدای زنان آسیب دیده در خاورمیانه به دلیل سلطه ی رسانهای جهان غرب کمتر شنیده شده میشود.
در مجموع جنگ پدیده ی خوبی نیست و ما تلاش داریم بسترهای ایجاد کننده جنگ را شناسایی و از آن به هر نحوی جلوگیری کنیم.
جنگ و صلح دو روی یک سکه اند؟
دکتر خلیل میرزایی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد سخنران سوم این نشست در زمینه ادبیات جنگ و صلح اظهار داشت:
وقتی ما ادبیات صلح را در سطح جهان مرور میکنیم متوجه میشویم حتی در ٩٠ درصد موارد وقتی در مورد صلح صحبت میکنیم، حرف از خشونت و جنگ است. بعضی جامعه شناسان جنگ و صلح را دو روی یک سکه می دانند . برخی نیز معتقدند که صلح میتواند منجر به جنگ شود.
پس در اینجا پرسشی مطرح است؛ آیا صلح پدیده ای است قائم به ذات یا قائم به پدیدهای به نام جنگ و خشونت؟ در اینجا بسیاری فرهنگ شدن پدیده ی صلح و گفتگو را مطرح میکنند. ما جامعه شناسان معتقدیم که یک پدیده فرهنگ نمیشود مگر در یک فرآیند تدریجی اجتماعی شدن. بعضیها معتقدند که انسانها به واقع، واقف به ارزش صلح و گفتگو نیستند. برخی معتقدند که انسانها پی به این ارزش بردهاند اما سود و منفعتی که از جنگ حاصل میشود از صلح حاصل نمیشود. بنابراین همیشه قدرت طلبان به ویژه در کشورهای مطلقگرا سود خود را در پدیده ی جنگ جستجو کردهاند تا پدیده صلح و گفتگو. پس در این دیدگاه این قدرتمندان هستند که تعیین میکنند جنگ یا صلح وجود داشته باشد.
تکنولوژی در خدمت جنگ
دکتر میرزایی اضافه کرد:
در فرهنگ صلح برخی معتقدند صلح معطوف به فناوری است. جهان به آن اندازه که به سوی فناوری و مادیات توسعه یافته، در بخش معنوی فناوری توسعه نیافته است . این افراد میگویند انسان در زمینهی مادی متمدن شده اما در زمینهی معنوی متمدن نشده!
برخی نظریه پردازان هم میگویند امروزه تکنولوژی در خدمت ویرانی و نابودی نوع بشر حرکت می کند و خدمتی که تکنولوژِی به کشتار جمعی کرده به هیچ چیز نکرده است.
بسیاری بر این باورند که جنگهای گذشته صحبت از کشتههای میلیونی نبود حتی ما تئوریای تحت عنوان “گردونه خرد کننده مدرنیته” داریم. میگوید فناوری یک گردونه ی بزرگ در اختیار بشر قرار داده که هر آن امکان دارد از کنترل انسان خارج شود و وقتی خارج شود هرچه در سر راهش است، از بین خواهد برد یعنی وقتی جنگی رخ میدهد پرسیده نمی شود آیا بیگناه کشته میشود یا گناهکار؟
ما اعتقاد داریم صلح و گفتگو پدیدهای قائم به ذات خود است اما باید ایجاد و نهادینه شود .
الان ما در خانوادههای ایرانی با خشونتهای گوناگون روبرو هستیم .همه ی اینها حاکی از این است که صلح و گفتگو تبدیل به ارزش نشده حتی گاهی اوقات میبینیم آدم ها در پشت فرمان یا در هنگام قدم زدن با خود میجنگند!
جنگ بر سر خاک، آب، نژاد و ایدئولوژی
بنابراین آنچه باعث میشود جنگ در ادبیات جهان بر صلح پیشی بگیرد منفعتی است که از آن برای پدیده قدرت بدست میآید .
علت جنگها در طول تاریخ بر چند محور بوده است: اول بدست آوردن خاک و قلمرو، گفته شده جنگهای آینده ممکن است برای آب شکل بگیرد. اما انسانها یاد گرفتهاند این دو پدیده را از طریق حقوق شهروندی حل و فصل کنند.
محورهای دیگر نژاد پرستی است. انسانها این مسأله را هم یاد گرفتند تا حدودی حل کنند.
اما یک عامل اساسی که باعث جنگهای امروزی شده، جنگ بر سر ایدئولوژی است. ایدئولوژی و سیاست دو روی یک سکه اند.
دکتر میرزایی در زمینه پیشینه تاریخی صلح در ایران اضافه کرد:
ما در ایران بنیادهای اسطوره شناختی زیادی از صلح داریم؛ جایی که از فرهنگ پهلوانی و گذشت صحبت میکنیم، بسیاری از داستانهای پارسی حاکی از این است که بسیاری از پهلوانهای ما در برابر رقیب خود نیز از زور خود استفاده نمیکردهاند و ما در ادبیات خود هم اشعاری را مبتنی بر صلح و گفتگو داریم .
انسان قرن ٢١، انسانی متشنج
در آخردکتر سید جواد میری، دانشیار پژوهشکده مطالعات اجتماعی سخنانی در رابطه با موضوع نشست ایراد کرد:
آیا بدون در نظر گرفتن حالات درون، میشود از صلح حرف زد؟ در گفتمان اوایل قرن بیستم از انسان مضطرب حرف میزنند یعنی انسانی که به این دنیا پرتاب شده، این انسان تبدیل به انسانی با ذهن بیخانمان شده است. بعد از جنگ جهانی دوم و وارد شدن به قرن ٢١ ما با انسان مضطرب روبروهستیم. چون این انسان آرمانها و ایده آلهایی در پس ذهنش دارد. البته این ایدهآلها از حالت قدسی به حالت سکولار درآمده اما انسان پست مدرن امروز انسانی متشنج است که چارچوبهای ایدئولوژیک هم در به مانند انسان مدرن ندارد.
حقیقتا در جهان امروز که متشنج است آیا اساسا ایده ی صلح امکان پذیر است و ما کدام مفهوم صلح را مدنظر داریم؟ صلح یعنی آتش بس؟ آیا عدم جنگ مساوی با صلح است؟
برای بررسی وضعیت جنگ و صلح در چشم انداز جهانی امروز باید بدانیم که اساسا چه پارادایمهایی میتواند انسان را از تشنج خارج کند؟ به نظر میرسد ارزشها در جای خود نیست. در اواخر قرن بیست و یکم برخی مفاهیم مانند دولت – ملت و حاکمیت در جای خود نیستند. به نظر میرسد وضعیت عمومی جهان و ذهن افراد در وضعیت مناسبی نیست.
وی افز ود: ما در منطقهای قرار گرفتهایم که شاهد تغییر و تحولات بسیاری هستیم. یعنی تقریبا در تمام مرزهای ما به معنای واقعی جنگ است؛ سوریه، عراق، افغانستان و عربستان حالتی متشنج دارند.
در کل وقتی صحبت از گفتگو و صلح میکنیم، باید بدانیم در چه حالت و وضعیتی هستیم تا بفهمیم چه چشم اندازی برای ما رقم خواهد خورد. باید بدانیم که با چه الگویی میخواهیم در ایران گفتگو کنیم. مثلا رابطه ی کنونی ایران و عربستان، خطر پیش روی ماست و شاید منجر به جنگ هم شود، پس در ارتباطات خود باید ببینیم چگونه باید عمل کنیم.
متأسفانه چون در ایران اساسا دیالوگ در بین افراد و خانوادهها صورت نمیگیرد و گفتگوها به سرانجام نمیرسد، در نتیجه دنیای درون منسجم نبوده و دنیای بیرون نیز به سمت صلح و آشتی و تعامل نخواهد رفت.
جلسه با پرسش و پاسخ حاضرین از اساتید سخنران به پایان رسید.
/انتهای متن/