مصاحبه/ با برنامه ریزی و تحمل می شود همه چیز را با هم داشت
دکتر فاطمه منتظر لطفالهی غیر از اینکه پزشک و جراح ماهری است در زندگی خانوادگی نیز زن موفقی است. او از راههایی میگوید که دخترها می توانند طی کنند برای رسیدن به موفقیت؛ همان راه هایی که خودش برای موفقیت پیموده است.
دختران ما باید چه کنند که حال شان خوب باشد و خوب زندگی کنند؟
- دخترها اول از همه باید کاری را انجام دهند که به آن علاقه دارند و به عنوان یک انسان مستقل کار خودشان را با جدیت دنبال کنند اما در کنار آن حتما مسائل عاطفی و ازدواج را هم توجه داشته باشند. منتها اینطور نباید فکر کرد که بعد از ازدواج قرار است که همهچیز راحت شود و همهی کارها بیفتد به گردن همسر و زن قرار است فقط خانمی کند و هیچ مسئولیتی نخواهد داشت. وقتی زن تصمیم میگیرد هم شاغل باشد هم ازدواج کند باید بداند که کارهای بیرون را دارد و در ضمن باید کارهای خانه را هم انجام دهد؛ حالا به هر طریقی که میتواند؛ یا همکاری شوهر را جلب کند یا همکاری مادر را، یا اینکه خودش بیشتر سختی بکشد. اینطور نیست که بتوانی یکی از وظایفت را کنار بگذاری. سختی را باید تحمل کنی تا به لذتهای بعدش هم برسی. کسی که نمیخواهد این سختیها را بکشد، از لذتهای بعد از آن هم محروم میماند چه در فعالیتهای اجتماعی، چه در زندگی خانوادگی. حالا ممکن است یک خانمی علاقهی خودش را توی خانهداری پیدا کند؛ این باید دنبال همین را خوب بگیرد. اما اگر کسی علاقهاش در فعالیت اجتماعی است، باید دنبال علاقهاش را بگیرد. آن وقت بهتر است همسری انتخاب کند که همکارش باشد یا بتواند او را درک کند؛ تا بتواند هم کارش را انجام بدهد، هم زندگی کند.
سختی ها را به جان خریدم تا عقب نمانم
از این که ازدواج کردید، راضی هستید؟ بچهداری همراه درسخواندن و رفع و رجوع کردن زندگی سخت نبود؟
- خدا را شکر از اینکه ازدواج کردم خیلی راضی هستم. البته خیلی در این راه سختی کشیدم. اوایل نتوانستم هیچ لذتی از ازدواج و بچهدار شدنم ببرم؛ چون همراه شد با شروع کارم. دورهی تخصص من چهار سال طول کشید. در کل پزشکی، رشتهی سختی است، تخصص ارتوپدی هم حقیقتا سخت است و خیلی از مردها از ادامهی آن انصراف میدهند، چه برسد به من که زن بودم و موانع بیشتری سر راهم بود، هم تازه ازدواج کرده بودم هم تازه بچهدار شده بودم. حتی در آن زمان خیلی استفاده از پوشک باب نبود و من هم مثل همه برای فرزندم از کهنه استفاده میکردم. شستوشوی کهنه هم به عهدهام بود که البته شوهرم هم کمکم میکرد. برای کسی که در حال خواندن تخصص است و شبانهروز باید کار کند و درس بخواند، همهی اینها، هم فشار روحی دارد هم فشار جسمی. شما فرض کنید در طول یک ماه من 15 شب کشیک بودم. بچهی شیرخواره داشتم و تازه وقتی به خانه میرسیدم باید سوپ و غذا درست میکردم. اما سختیها را به جان خریدم برای اینکه از جامعهام و از زندگی عقب نمانم و الان خیلی نتایج خوبی گرفتهام.
همسرم عاملی بوده برای پیشرفتم
همسر شما چقد در سختیها به شما کمک میکند؟
- خدا را شکر، همسر من همیشه به من کمک کرده؛ همیشه عاملی بوده برای پیشرفتم. خیلی خوشحالم از این قضیه؛ از اینکه ازدواج کردم و شوهری انتخاب کردم که با من همدل بود. اینکه ما هر دو پزشک بودیم خیلی کمک کرد. همشغل بودن با همسر بهخصوص در پزشکی خیلی کمک میکند؛ یک پزشک خیلی از مواقع شبها سرکار است و حتی ممکن است وقتی از سرکار برمیگردد خانه، مجبور شود بلافاصله برود بیمارستان به خاطر مریضها. یا وقتی بعد از یک شیفت کاری سنگین به خانه میآید، نمیتواند سرویسدهی کند شاید حتی نتواند در همان لحظه خوشرو و مهربان باشد؛ اینها همه مسایلی هستند که اگر درک نشود، ادامهی زندگی را سخت میکند.
به نظر شما چرا بیشتر خانم ها در زندگی شان بعد از یک مدت دچار روزمرگی میشوند؟
- به نظر من آنهایی که فقط یک فعالیت ساده را در خانه انتخاب میکنند، حوصلهشان در زندگی سر میرود و بعد از مدتی نمیدانند چه کنند و از زندگی خسته میشوند اما کسانی که فعالیت اجتماعی هم انجام میدهند، برنامه دارند و برای هر کاری زمان کافی میگذارند بدون اتلاف وقت؛ مثلا من در فاصله بین نیم تا یک ساعت غذا را آماده میکنم و به نظرم بیشتر از اینها لازم نیست برای غذا پختن وقت گذاشت. اما اگر کسی برنامهریزی نداشته باشد و وقت آزادش بیش از اندازه باشد، به بطالت میافتد.
با تعامل و برنامه ریزی از خیلی تنش ها دور می مانیم
خیلی از خانم ها عقیده دارند که نمیشود کار بیرون و زندگی را با هم داشت.
- به نظر من میشود همهچیز را با هم داشت و به تعامل خوب با همه کس و همه چیز رسید. زندگی هر شکل و سطحی که داشته باشد، هنر تعامل است؛ تعامل بین تو و افراد و حتی بین تو و وسایل و ابزار. کسانی که میگویند حالا که کار میکنم، نمیتوانم بچه داشته باشم یا از روی تنبلی این حرف را میزنند یا اینکه نمیدانند میشود با برنامهریزی و کمی تحمل سختی به همهی این کارها رسید. کار و فعالیت باعث میشود که از خیلی تنشهایی که بیهوده در زندگی پیش میآید دور بمانیم؛ چون کسی که کار و فعالیت با برنامه دارد، دیگر وقت این را ندارد که به حرفهای جاری و مادرشوهر بال و پر بدهد و برای خودش مشکل درست کند. باید در زندگی دنبال یاد گرفتن بود و دنبال پیشرفت.
شما خودتان الان چطور برای پیشرفت خودتان برنامه ریزی می کنید؟
- در حال حاضر با اینکه به قول معروف سنی از من گذشته، باز هم دنبال یاد گرفتن هستم. مثلا دو سال پیش یک دورهی فلوشیپ مفصل ران را پیش یکی از اساتیدم گذراندم. در کل به نظر من یکجا ماندن هیچ فایدهای ندارد و آدم را مثل مرداب میکند. باید همیشه در هر زمینهای دنبال یاد گرفتن بود، چه در زمینهی شغلی، چه در خانواده و بچهداری و حتی خانهداری.
عاشق کشاورزی و کارهای هنری هستم
علایق دیگری هم غیر از پزشکی دارید؟
- بله من عاشق کشاورزی هستم. کارهای هنری را خیلی دوست دارم؛ گلدوزی، خیاطی، قالیبافی. تقریبا بیشتر کارهای هنری را من تجربه کردهام. مثلا در دورهی نوجوانی تابستان که بیکار بودم، رفتم قالیبافی یاد گرفتم. شاید در همه کار متبحر نباشم اما به همه کاری آشنایی دارم. حتی بچه که بودم کارهای ظاهرا مردانه ای مثل دریلکاری و برقکشی هم انجام میدادم. به فرزندانم هم همین روش را توصیه کردهام. الان پسر 21 سالهی من آشپزی بلد است؛ برنج دم میکند البته فقط به عنوان تمرینِ یک مهارت؛ اینطور نیست که این وظیفه را به او داده باشم. کارهای فنی را هم یاد گرفته و انجام میدهد. یا با دخترم خیاطی کار کردم تا موقع نیاز بتواند لباسهایش را خودش ترمیم کند و در کارش وانماند. این کارها هم دست آدم را پرورش میدهد هم ذهنش را. همین خیاطی بلد بودن من باعث شده است که در کار پزشکیام هم روش خاص خودم را داشته باشم که هیچکدام از همکارها انجام نمیدهند. مثلا آثار بخیهای که من روی بدن بیمارها میزنم خیلی کم باقی میماند که کار جراحی پلاستیک را هم انجام میدهد. این هنر را از خیاطی دارم.
الان خودتان را یک فرد موفق میدانید؟
- بله بله. قطعا. خدا را شکر هر سختیای که کشیدم نتیجه داده است. خدا کمک کرده و هر چیزی که برایش تلاش کردم به دست آوردهام. البته زندگی هیچکسی بیدغدغه نیست؛ هرکسی به نحوی درگیریهایی دارد اما خب من عقیده دارم که همهی این مسایل قابل حل شدن هستند؛ با خوشبینی و صبر همهی مشکلات حل میشوند. خیلی نباید سخت گرفت. گذشت زمان خیلی از مشکلات را حل میکند.
با سپاس برای وقتی که به ما دادید با وجود کار و مشغله زیاد.
قسمت اول (از رشته ی ارتوپدی می ترسیدم چون به نظرم رشته ای مردانه بود)
/انتهای متن/