جای خالی جوانان در مساجد
در تقویم، روز 31 مردادماه، روزی مسجد نام گرفته است. سوال مهمی که خوب است به بهانه این روز از خود بکنیم این است: چرا در مساجد امروز ما جای جوانان خالی است؟آیا مساجد نباید بهترین سنگر در جنگ نرم کنونی باشند؟
آن شب حوالی غروب، وقتی صدای پیشخوانی مسجد محل در کوچه پیچیده بود، همه در پارک کنار مسجد یا نشسته بودند چای میخوردند و یا بازی میکردند و یا در جمع خانوادگیشان حرف میزدند، صدای اذان که بلند شد، انگار هیچکس نمیشنید، پیرزنها و پیرمردها، آرامآرام از انتهای کوچه به سمت مسجد میرفتند، یکی تسبیح در دست داشت و دیگری زیر لب ذکر میگفت، صدای اذان را که شنیدم، به سمت مسجد رفتم، وضو گرفتم و خودم را سریع به صفهای نماز رساندم، البته در آن مسجد صف صندلیها خیلی بیشتر از صف آدمها بود و صفهای مسجد پر بود از آدمهای مسنی که به مسجد آمده بودند و برای اقامه نماز جماعتِ اول وقت از صندلیها کمک میگرفتند، وقتی نماز تمام شد و داشتم چادرنمازم را تا میکردم تا به خانه بروم، یک چرای بزرگ در ذهنم ایجاد شد و آن این بود که چرا در این مسجد و خیلی دیگر از مساجد این شهر و این کشور، جای جوانان و شور و نشاط شان خالی است؟
هفتهای که گذشت، یک روز خاص را در خود داشت، یک روز خاص که شاید خیلیها از کنار آن ساده گذشته باشند و یا شاید در خیلی از تقویمها فراموششده باشد که روز 31 مردادماه، روزی به نام و برای مساجد است.
این روزها دغدغه بسیاری از دستاندرکاران فرهنگی و اجتماعی ما این است که چگونه مىتوان میان جوانى و مسجد پیوند و یگانگی آفرید؛ و چرا در نسلى که به دلیل «زیبا جویى» نمىتواند از کنار هر زیبایى به سادگی بگذرد، اقبال و استقبال و نشاط براى برپایى نماز در مسجد وجود ندارد؟ آیا جز این است که روح حقیقى مسجد هنوز در معرض دید جوانان قرار نگرفته است و روشهاى جذاب برای ایجاد گرایش در جوانان به کار گرفته نشده است.
امروز باگذشت بیش از سی سال از انقلاب اسلامی، کانونهاى دینى و بهویژه مساجد ما متناسب با نیازهاى دینى نسل نوجوان و جوان قدم برنداشتهاند و متأسفانه ما عادت کردهایم که در این ناکامى و بسیاری از ناکامیهای فرهنگی و اجتماعی خود مخاطب را متهم کنیم و به تبرئه خویش بپردازیم.
آیا مسئولین فرهنگی و برنامه ریزان و دستاندرکاران ما در ستاد مساجد، اقامه نماز و نهادهای ذیربط، در این جدایی مشهود میان جوانان و مسجد بیتقصیرند؟
سؤالات بیپاسخ جوانان و تمامی کسانی که این روزها به دلایل مختلف از مسجد، پایگاه محکم امت اسلامی فاصله میگیرند را چه کسانی باید بدهند؟
و بهراستی مسجد بهعنوان اصلیترین پایگاه فرهنگی تا چه حدی در جذب جوانان و فعالیت در حوزه جنگ نرم مؤثر بوده است؟
فعالان فرهنگی مسجد چه برنامههای را برای حضور نوجوانان و جوانان در مسجد انجام میدهند؟
آیا زیبنده است که در یک کشور اسلامی که مرکز بیداری اسلامی است، مسجدها خالی از حضور جوانان و اجرای برنامههای فرهنگی مؤثر باشد.
باید قبول کرد که در این عرصه نیز مانند بسیاری از عرصههای فرهنگیمان آنطور که بایدوشاید کار فرهنگی تأثیرگذار نکردهایم و مساجد ما هرروز خالیتر از قبل میشود؛ و این در حالی است که ما به مساجد بهعنوان سنگرهای جنگ نرم باید بیش از اینها اهمیت بدهیم؛ و فراموش نکنیم که تمامی جانفشانیها، جنبشها و حرکتهای عظیم در انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، از همین دورهمی های جوانانه در مساجد آغازشده است. فراموش نکنیم که این روزها دارد، دستهای مان خالی میشود و جوانان مان دورهمیهای شان از مساجد به پارکها، کافهها و خانهها کشیده شده است
به امید آنکه روزی برسد که صدای رسای مؤذن همه را به یکخانه امن، مسجد، دعوت کند.
/انتهای متن/