این «حسن و محبوبه» فرق دارند

در تاریخ دوران مبارزه مردم مسلمان ایران با رژیم پهلوی، نام زوجی انقلابی بر صفحه تاریخ ثبت شد : «حسن و محبوبه». اما در تاریخ انقلاب این حسن و محبوبه به مسیری غیرانقلابی رفتند و در عوض «حسن و محبوبه» ای دیگر از متن انقلاب روییدند.

1

آن روزی که مرحوم دکتر علی شریعتی قصه عشق دو مبارز مسلمان و اسطوره ای اش را نوشت، خبر نداشت که این زوج مبارز انقلابی، دیری نمی گذرد که از انقلاب اسلامی می بُرند. دکتر شریعتی در وصف این زوج عاشق کتاب «قصه حسن و محبوبه» را نوشت…

 

«حسن و محبوبه» ی سازمان

حسن آلادپوش متولد 1321ش. بود. در تهران و در خانواده ای مذهبی متولد شده بود. او دیپلمش را در دبیرستان علوی گرفت و بعدها رشته مهندسی معماری اش را تا مقطع فوق لیسانس در دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) ادامه داد. از همان دوره دانشجویی عضو سازمان مجاهدین خلق شد و مبارزه با رژیم پهلوی را آغاز کرد.

محبوبه متحدین متولد 1329ش. بود. او هم در خانواده ای بسیار مذهبی و در شهر مشهد به دنیا آمده بود. در نوجوانی به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و بعد از گرفتن دیپلم، درس خواندن را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد. در همان دوران دانشجویی دو اتفاق مهم زندگی اش شکل گرفت. اول اینکه با شروع فعالیت های مبارزاتی اش تدریس را در مدرسه دخترانه «رفاه» شروع کرد و دوم اینکه به وسیله دکتر شریعتی به حسن آلادپوش معرفی شد و در سال 1350ش. با او ازدواج کرد.

در سال 1352ش. حسن و محبوبه توسط ساواک شناسایی شدند و این شناسایی به دستگیری، شکنجه و شش ماه زندانی شدن هردو منجر شد. پس از آزادی ارتباط حسن و محبوبه با اعضای سازمان مجاهدین خلق بیشتر شد و در مقابل، ارتباط هر دو، روز به روز با روحانیون و علمای مبارز مثل شهید مطهری، شهید مفتح و… کمتر شد؛ اتفاق نامبارکی که باعث شد ایمان حسن و محبوبه به تدریج از بین برود.

در واقع وقتی رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (چه آنها که در زندان بودند مثل رجوی و چه آنها که در بیرون بودند مثل تقی شهرام) در سال 1354ش. تصمیم گرفتند مشی سازمان را از اسلام به «مارکسیسم-لننیسم» تغییر دهند، حسن و محبوبه قبول کردند که اسلام ناکارآمد است و باید فقط با ایدئولوژی مارکسیستی به جنگ رژیم شاه بروند!

به این ترتیب وقتی حسن‏آلادپوش در تاریخ 14 شهریور 1355 توسط عوامل ساواک در درگیری کشته شد، دیگرخود را مسلمان نمی دانست. محبوبه متحدین هم همین شرایط را داشت. او البته بعد از کشته شدن حسن با تقی شهرام ازدواج سازمانی کرد و دست از اسلام و حجاب و اعتقاداتش کشید. محبوبه متحدین هم در اواسط بهمن ماه سال 1355ش. در تهران توسط عوامل ساواک دستگیر و سپس کشته شد.

متاسفانه چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، حتی تا سال 1360ش. جز اندکی از مبارزان مسلمان، بیشتر افراد مانند مرحوم دکتر شریعتی از تغییر مشی سازمان مجاهدین از اسلام به مارکسیسم – لنینیسم خبر نداشتند. اما بعدها با انتشار اسناد و بیان اعترافات برخی از اعضای این سازمان و چاپ خاطرات مبارزان مسلمانِ مطلع، جامعه متوجه شد که حسن و محبوبه با تغییر ایدئولوژی سازمان همراه شده اند و از اسلام برگشته اند.

 

«حسن و محبوبه»ی انقلاب اسلامی

از بطن انقلاب اسلامی در سال 1357 هم زوجی دیگر، «حسن و محبوبه»ای دیگر، روییدند.

حسن اجاره دار در سال 1329ش. در تهران به دنیا آمد. چون در خانواده و محیطی مذهبی رشد کرده بود، به محافل مذهبی رفت و آمد زیادی داشت. برای همین خیلی زود و با شروع دوره جوانی وارد کارهای مبارزاتی علیه رژیم پهلوی شد. حسن اجاره دار در سال 1353ش. در رشته اقتصاد وارد دانشگاه شد و یک سال بعد هم به استخدام وزارت اقتصاد و دارایی درآمد؛ اما نتوانست محیط کارش را، که آلوده به انواع مفاسد مالی و اخلاقی بود تحمل کند و پس از سه ماه استعفا داد. او بعد از آن علاوه بر کار در بازار به مبارزه و همکاری با آیت الله شهید بهشتی مشغول شد؛ مبارزه ای که در سال 1355ش. به دستگیری اش توسط ساواک انجامید. بعد از آزادی از آنجا که توسط شهید بهشتی با آقای دانش آشتیانی آشنا شده بود، به خواستگاری «محبوبه» دختر متدین و مومن این روحانی انقلابی رفت و پس از چند جلسه، بله را از خانواده دانش آشتیانی گرفت و رسما نامزدی آن دو اعلام شد.

محبوبه دانش آشتیانی در سال 1340ش. در تهران به دنیا آمد. پدرش هم روحانی بود و هم معلم و مادرش بانویی مومن و خانه دار. به غیر از محیط مذهبی خانه به خاطر تحصیل در مدرسه رفاه روحیه انقلابی و مبارز داشت. از طرف دیگر محبوبه از شروع نوجوانی اش در کلاس های تفسیر قرآن خانم «منیره گرجی» به شکل مرتب شرکت می کرد. این آموزه ها باعث شده بود که محبوبه به همراه چند تن از دوستانش گروهی تشکیل دهد و برای بچه های فقیر جنوب شهر کمک جمع کند و برای آنها مایجتاج زندگی و کتاب ببرد.

این شیوه زندگی محبوبه حتی بعد از نامزدی اش با حسن ادامه داشت؛ مطالعه، اعلامیه نویسی، بحث های سیاسی با دوستان مدرسه، شرکت در تظاهرات ها جزو کارهای هر روزه محبوبه شده بود.

اما صبح روز 17 شهریور 57 یعنی همان جمعه سیاه معروف که رسید، اول صبح با منزل نامزدش حسن اجاره دار تماس گرفت تا خبر بدهد که اعلام حکومت نظامی شده. اما دیر شده بود و محبوبه با دوستانش نیم ساعت قبل به میدان ژاله رفته بودند ؛ ژاله ای که برای او معبری شد برای آسمانی شدن…آن روز محبوبه دانش به جمع شهدای هفده شهریور پیوست.  

اما حسن اجاره دار با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت های انقلابی اش چند برابر شد و در اسفند 57 به عضویت حزب «جمهوری اسلامی» درآمد. پس از «محبوبه» با اینکه بارها دختران متدینی را به حسن معرفی کرده بودند ولی حاضر به ازدواج نشد.

حسن اجاره دار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هرکاری که از دستش برمی آمد برای پیشبرد اهداف امام و نظام انجام می داد. او علاوه براینکه سردبیری یکی از مجلات حزب جمهوی اسلامی را به نام «عروة الوثقی» برعهده داشت، صورت جلسه نویسی در جلسات شورای مرکزی حزب را هم به عهده داشت. کارهای مختلفی را قبول کرده بود مثلا تعمیرات وسایل و یا ماشین های خراب و…

بالاخره سه سال بعد از شهادت محبوبه، حسن در جلسه هفت تیر سال 60 که همان جلسه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی بود، به همراه پدر محبوبه و بقیه یاران شهید بهشتی شربت شهادت نوشید.

و این فرجام کار این زوج بود که امام خود را خمینی بزرگ می دانستند. حسن و محبوبه ی انقلاب اسلامی با مرکب شهادت با هم راهی آسمان شدند.

 

منابع:

1-«شرح تاریخچه و مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران»، احمدرضا کریمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1384ش.

2-«حسن و محبوبه»، دکتر علی شریعتی، نشر فرهنگ و جامعه(تهران)، چاپ 1356ش.

3-«ژاله، میعاد پرواز»- گذری بر زندگی شهیده محبوبه دانش- فریبا انیسی، مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، چاپ اول 1387ش.

4-«روزنامه ایران»، شماره 4540، مورخ 9 تیر 1389.ش، ص 12 – مصاحبه با اسدالله بادامچیان درباره حزب جمهوری اسلامی و شهدای 7 تیر

/انتهای متن/

 

 

 

نمایش نظرات (1)