مبادا آزادگان در عمل فراموش شوند؟!
روز 26 مرداد روز آزادگان است در تقویم اما آیا در عمل و در صحنه واقعیت هم آزادگان مورد توجه و نیازها، مشکلات و مطالبات به حق شان مورد توجه است؟
آن شب بعد از نماز، مسجد محل یک مهمان خوانده مهربان داشت، یک میهمان که شاید این روزها، خیلی از ما، مردم و مسئولان او و دوستانش را فراموش کرده باشیم . آن شب حاج حسن با همه بغضهایی که در گلو داشت بازهم باافتخار ،از روزهایی گفت، که رنج نبودن، موهایش را خاکستری کرده بود.
آن شب حاج حسن، با آرامش خندههایش، دنیای آرام ذهنم را به همریخت و من فهمیدم که او و همرزمانش، با تمام زخمهایی که بر قلب شان است، هنوز که هنوز است، این خاک و این مردم و این کشور را ناموس خود میدانند
اما ما، جامعه و مردم برای حاج حسنها چه کردهایم؟
آیا ما بهگونهای عمل کردهایم که آثار رنجهای روزهای سخت از خاطر آزادگان مان پاک شود؟
آیا مسئولین مرهمی از توجه را بر روی زخمهای کهنهشده آنها گذاشتهاند یا زمانی که آنها، خواسته ها و مطالبات شان را پیگیری کردند، آنقدر در پیچ و خم های اداری معطل شان نمودند تا خودشان خسته شوند و عملا دیگرحقی را طلب نکنند!
آیا مسئولین پای درد دل آنها نشستند یا بارها و بارها با عملا با بیتوجهی ها و سنگ اندازی ها آنها را از اصل مطالبتات شان منصرف ساختند!
آیا مسئولین گذر روزهای زندگی را بر آنها آسان کردند یا به دلایل واهی مثل نقص در پرونده و …حقوق و مزایای آنان را قطع کرده اند!
روی سخن با بنیاد شهید و همه مسئولانی است که به شکل مستقیم و غیر مستقیم با امور آزادگان سروکار دارند؛ مسئولانیکه میدانند و میبینند که آزاده به دنبال مراحل درماني دردهاي ناشي از اسارت در بیمارستانها سرگردان است و چارهای نمیاندیشند؛ مسئولین نظام پزشکی، دولت، مجلس و جامعه پزشکي بنياد شهيد که میدانند امروز بعد از ۲۲ سال حتي یکبار هم آزادگان، پايش سلامتي نشدهاند و ما امروز به لحاظ درماني، پزشکي و شيوع بیماریها در ميان آزادگان با وضعيت مناسبي روبرو نيستيم و آنها البته دم نمیزنند.
مبادا آزادگان و پاسخگویی مناسب به مطالبات و نیازهای شان در پیچوخم کوچههای سیاست فراموش شود!
مبادا وقتی نوبت آزاده ها و نیز جانبازان می رسد، مسئولین تنها کاری که می کنند حرف و صحبت باشد !
خلاصه مبادا نام آزادگان از ادبیات مسئولان ما کلا حذف شود!
/انتهای متن/