دخترهایی که به مکتبخانه می رفتند
پیش از این که مدرسه های جدید در شهرهای ایران پا بگیرد، تعلیم و تربیت دختران در مکتبخانه ها صورت می گرفت؛ جایی که دخترها هم با سواد و ادبیات آشنا می شدند وهم با راه و رسم زندگی.
هنوز هم در جای جای ایران مادربزرگ هایی پیدا می شوند که سواد مکتبخانه ای دارند و حکای های گلستان را از حفظ برای نوه ها و نتیجه های خود می خوانند. اما این مادربزرگ ها در چه مکتبخانه هایی درس خوانده اند و در آنجا چه چیزهایی یاد می گرفته اند؟
تا صد سال قبل که هنوز مدارس جدید ایجاد نشده بود، مکتبخانه های زیادی در شهرها و روستاهای ایران به امر آموزش و البته پرورش کودکان و نوجوانان کشورمان می پرداختند. گرچه باید در نظر داشت که در دوره های مختلف تاریخ ایران، بسته به شرایط اقتصادی عمومی افراد جامعه و اینکه آیا مردم از یک رفاه حداقلی برخوردار بوده اند یا نه، این مکتبخانه ها رونق یا بی رونقی به خود می دیده اند.
مکتبخانه های سطح یک
در سال هایی که هنوز مدارس جدید ایجاد نشده بود، مردمانی که می توانستند هزینه ای را به معلم مکتب بپردازند، کودکان خود را به مکتبخانه می فرستادند. سن ورود به مکتبخانه برای کودکان زمانی بود که می توانستند از پس شست وشو و طهارت خود بربیایند.
در شهرها و روستاهای ایران مکتبخانه هایی وجود داشت که در سطح مقدماتی آن «ملا» یا «ملا باجی»- خانم معلمی که مکتب را اداره می کرد- کودکان چهار تا شش سال را می پذیرفت و در آن به کودکان سوره های قرآن را می آموخت و علاوه بر آن کمی از مسائل اعتقادی و داستان های حکمت آموز را به کودکان یاد می داد.
اما برای کودکان بالای هفت سال در مکتبخانه ها حروف عربی و الفبای فارسی آموزش داده می شد؛ سپس کودک یک دور به طور کامل قرآن کریم را ختم می کرد و سپس گلستان سعدی را می خواند.
مکتبخانه های دخترانه سطح دو
در مکتبخانه هایی که مشتری های آن فقط دختران بالای هفت سال بودند؛ «ملاباجی» بعد از ختم قرآن، در کنار آموزش رساله و مطهرات، گلستان را به ایشان می آموخت. در ضمن در کنار این درس ها در بعضی از مکتبخانه های دخترانه، آموزشِ ریسندگی، سوزن دوزی و هنرهای دستی به شاگردان هم رواج داشت.
البته در برخی از مکتبخانه های دخترانه که مدیر آن بانوی عالمه ای بود، شاگردانی که دروس مقدماتی را طی کرده بودند، به وسیله خانم استاد املای فارسی و خط تمرین می کردند و صرف و نحو عربی می آموختند، سپس دیوان حافظ می خواندند. کتاب بعدی «صد جمله از حضرت امیر(ع)» بود. این کتاب منتخبی از کلمات قصار نهج البلاغه بود و به وسیله آن نکات اخلاقی را به دختران یاد می دادند. خواندن بهارستان جامی و علم العدد هم از دیگر دروسی بود که دختران پا به سن نوجوانی گذاشته آن را از خانم استاد یاد می گرفتند. حتی دختران نوجوان در دوره های اخیر (اواخر قاجار) کتاب «تربیت البنات» را هم که حاوی نکات اخلاقی و خانه داری و همسرداری بود، می خواندند.
بانوان و تحصیلات عالیه حوزوی
در برخی از دوره های تاریخی بانوانی بودند که در سطوح عالی دروس دینی می خواندند و عالمه بار می آمدند. مانند دختران و زنانی که در دوره صفویه در محضر همسر شیخ بهایی و یا «آمنه بیگم» دختر علامه مجلسی اول و همچنین دختر مولی اصفهانی که شرح لمعه نوشته بود، درس خواندند و تربیت شدند.
و یا مانند «بانو امین اصفهانی» و «بانو کوکب پور رنجبر» که در اواخر قاجار و دوره پهلوی اول به سطوح بالای علمی رسیدند و شاگردان بسیاری را هم تربیت کردند.
منابع:
1-مقاله «تشکیلات آموزشی ایران در دوره صفویه»-مکتبخانه، کتابهای درسی و مقررات انضباطی-، نوشته عبدالکریم گلشنی، نشریه خرد و کوشش، شماره 8، بهمن 1349.ش، صفحات 85 تا 97
2-دانشنامه دانش گستر، جلد 15، چاپ 1389.ش، ص 727
/انتهای متن/