اقتصاد مقاومتی: نقش پررنگ زنان، در تولید و مصرف
مفهوم”اقتصاد مقاومتی” از کجا آمده و این مفهوم چگونه می تواند در عمل در کشور پیاده شود؟ نقش زنان در این میان چیست؟
به دخت برای پاسخ به این سوالات با دکتر لیلا سادات زعفرانچی عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشگر اقتصادی در این زمینه گفت وگو کرده است.
در چند سال اخیر و با شدت یافتن تحریم های یک جانبه و غیرانسانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران واژه ی جدید «اقتصاد مقاومتی» به ادبیات اقتصادی کشور اضافه و به فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است.
واژه ای که برای اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال 1389 مطرح گردید و برای این مفهوم و عناصر تأثیرگذار در تحقق آن در همین مدت زمان کم، تعاریف متفاوتی ارائه شده است.
بر همین اساس با دکتر لیلا سادات زعفرانچی عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشگر اقتصادی به گفتگو نشستیم.
تجربه نوار غزه در کشاورزی
برای شروع در خصوص مفهوم واژه اقتصاد مقاومتی توضیح بفرمایید؟
– بحث اقتصاد مقاومتی در کشور ما به فرمایش رهبر انقلاب در دیدار با کارآفرینان در سال 1389 برمیگردد که ایشان به بحث اقتصاد مقاومتی اشارهای کردند و سپس سیاستهای این بحث، در اواخر سال 92 توسط ایشان ابلاغ شد.
معمولاً گفته میشود که اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت نیست، یک استراتژی بلندمدت است. فقط هم در حوزه پدافندی نیست، یعنی فقط حوزه دفاع را شامل نمیشود. همچنین اقتصاد مقاومتی خیلی متفاوت از اقتصاد ریاضتی تعریف شده است. این صحبتهای کلی است که در تفاوت حوزه اقتصاد مقاومتی با سایر حوزههای اقتصادی تعریف شده است، ولی به نظر من اقتصاد مقاومتی مفهومی در اقتصاد سیاسی است و در سال 2005 تجربه نوار غزه در حوزه کشاورزی به همین مسئله برمیگردد؛ یعنی آنجا هم به خاطر حملههایی که میشد، این بحث را در حوزه کشاورزی عنوان کردند و من یک مقاله علمی هم در سال 2011 دیدم که در همین بحث کشاورزی در حوزه نوار غزه نوشته شده بود.
در واقع خود مفهوم اقتصاد مقاومتی ترکیبی از دو واژه اقتصاد و مقاومت است؛ اینکه این اقتصاد چه اقتصادی است، قطعاً در فضای ارزشی کشور ما اقتصادی متناقض با بحث اقتصاد اسلامی نیست، بلکه به نوعی مکمل اقتضایی آن به حساب میآید و اینکه مفهوم مقاومت چه واژهای است، خود قابل بحث است. این قضیه نسبتاً حساسی در جامعه بینالمللی است. تجربه جهانی در حوزه اقتصادی نشان میدهد که کشورها خودشان را تجهیز میکنند که براساس منابع درونزا بتوانند هر شوک بیرونی یا عامل تهدیدآمیز درونی را به راحتی هضم و جذب کنند و اقتصاد را به حالت اولیهاش برگردانند.
بنابراین آن مقاومت هم از این حیث مطرح میشود که به نظر میرسد کشورها یک نوع پیشبینی از مخاطرات جهانی دارند. مثال بارز آن وضعیت اقتصاد ما و مواجهه با بحث تحریم است. بنابراین در حوزه اقتصاد مقاومتی یکی از مهم ترین استراتژی های بلند مدت نظام برای جلوگیری از تأثیر هرگونه شوک بیرونی در حوزه اقتصاد داخلی است و به وسیله تمرکز بر ظرفیت های درون زا اقتصادی است این مفهومی ست که در اقتصاد مقاومتی مطرح می شود.
اصل کار با دولت است
آیا در عملیاتی کردن این مفهوم تنها دولت و حکومت باید وارد کار شود و یا جامعه نیز می توانند در تحقق آن سهیم باشد؟
– علاوه بر اینکه کل جامعه به عنوان یک فرهنگ و یک باور در حوزه اقتصادی باید به این استراتژی بلند مدت قائل باشند می توانم بگویم که دولت و حکومت نقش مهمی را در تحقق اقتصاد مقاومتی دارند، چرا؟ به دلیل اینکه یکی از فروض لازم برای رسیدن به اصل اقتصاد مقاومتی تعیین اولویت های در فضای اقتصادی است. یعنی تا حکومت و دولت تقسیم مناسبی از مزیت های نسبی کشور در حوزه اقتصاد نداشته باشد و اینکه چه تولیدی در اولویت است و چه صنایعی صنایع استراتژیک داخلی و حکومتی تعریف می شود در فضای اقتصاد مقاومتی، نمی توانیم از ملت و یا جامعه بخواهیم که خودشان راهبردهای اقتصاد مقاومتی را تعریف کنند. بنابراین اصلی ترین وظیفه دولت و حکومت در فضای اقتصاد مقاومتی این است که نقاط آسیب پذیر را شناسایی کند و مزیت های اقتصادی را طرح کند یعنی بدون این دو نکته قاعدتا ما از جوامع و خانواده ها نمی توانیم انتظار داشته باشیم که راهبرد اقتصاد مقاومتی را به درستی ترسیم کنند.
اشتغال زنان منهای ظرفیت دولتی
نقش و اثربخشی زنان در تحقق این امر جیست؟
– قطعا مردم به عنوان بازوهای اصلی فرهنگ سازی وعملکرد در حوزه اقتصاد مقاومتی نقش پررنگی ایفا می کنند. در بحث اقتصاد مقاومتی و تأثیر گذاری زنان دراین حوزه یکی از محورهای بسیار مهم در این حوزه بهبود فضای کسب و کار است که یکی از بارزترین محورهای بهبود فضای کسب و کار بحث کارآفرینی است. به نظر می رسد در حوزه جنسیت و با تمرکز بر بحث زنان در حوزه اقتصاد مقاومتی معنادار است.
با توجه به اصول اقتصادی مثل اصل 44 قانون اساسی که به سمت کوچکسازی و خصوصیسازی دولت پیش میرود، به نظر میآید که اگر به دنبال بهبود وضعیت اشتغال زنان هستیم، حداقل باید نسبت به بخش دولتی و نسبت به فضایی که ممکن است در حوزه اشتغال دولتی برای زنان تهیه و تدارک دیده شود، پیشبینی نسبتاً معقولی داشته باشیم و خیلی دور از منطق هم نیست که فرض کنیم این ظرفیت محدود است. بنابراین باید بحث اشتغال زنان را صرفنظر از ظرفیتهای دولتی و اشتغال دولتی در زمینهسازی مناسب برای بخش خصوصی دنبال کنیم که یکی از اصلیترین ابزارهای آن نه تنها در کشور ما، بلکه در تمام کشورها، بهبود فضای کسب و کار برای زنان است؛ یعنی به عنوان دولت به جای اینکه ایجاد شغل کنید، باید فضای کسب و کار را مدیریت کنید.
همان طور که گفتم در فضای اقتصادی مقاومتی ما دو رویکرد داریم که دولت باید به آن توجه داشته باشد؛ یکی اینکه نقاط آسیب را شناسایی کنیم و دیگر اینکه مزیتها را طرح کنیم؛ یعنی بر این دو نکته باید اهتمام داشته باشیم.
35 درصد کارها دست زنان است
بسیاری از کشورها بحثهای خوداشتغالی و کارآفرینی را به خاطر انعطافپذیری ساعات کار و زمینه متناسب رضایت شغلی زنان در این پستها تجربه کردهاند. من مطالعهای درباره کشور کانادا به عنوان یکی از کشورهای پیشتاز در حوزه کارآفرینی داشتهام. 35 درصد از کارهای کوچک در کشور کانادا که 33 میلیون نفر جمعیت دارد، در دست زنان است. زنان در مجموع 18 میلیارد دلار به اقتصاد این کشور در حوزه کارآفرینی سود میرسانند. از همه مهمتر اینکه متوسط سن زنان کارآفرین در این کشور 41 سال به بالاست؛ یعنی اینطور هم نیست که فضایی که در کارآفرینی تصور میکنیم، منحصر به زنان جوان باشد.
در واقع مشکلات جهانی کارآفرینی زنان بیشتر در حوزه کسب منابع سرمایه و جذب منابع مادی است، اما ما تجربه کارآفرینی زنانمان هنوز بالغ نشده است و کمتر از 10 درصد کارآفرینان ما زن هستند. این نشان میدهد که زنان هنوز نه برای شروع به کارشان خیلی آماده اند و نه برای تداوم کارشان؛ یعنی حمایت مالی از آنان اگرچه بهجای خود قابل تأمل است، ولی مشکل این است که انگیزه آنان بالغ نشده است و فرد اصلاً نمیداند میخواهد چهکار کند و هنوز مقررات حقوقی اولیه اشتغال و کارآفرینی؛ مثل دسته چک و… را نمیشناسد.
دغدغهها در اقتصاد دانشبنیان، فراتر از جنسیت است
بحث دیگر در حوزه اقتصاد مقاومتی بند 2 است که به پیشتازی اقتصاد دانشبنیان عنایت خاصی دارد. تا سال 1995 دنیا هیچ شاخصی برای اینکه بگوید این اقتصاد دانشمحور است یا خیر، نداشت. از سال 1995 تقریباً یکسری فرمولها کمک کردند تا ما بتوانیم اندازهگیری کنیم و براساس آن بگوییم که آیا این اقتصاد دانشمحور است یا خیر. باید ببینیم این شاخصها کجا در روایت جنسیت مصداق پیدا میکند. مثلاً سازمان همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (اپک) تقسیمات چهارگانهای را برای اقتصاد دانشبنیان معرفی کرده است که از خلق دانش شروع میشود و تحصیل و یادگیری دانش، انتشار دانش و کاربرد دانش را دربرمیگیرد. شاخصههای اندازهگیری خلق دانش عبارتاند از: ابداعات ملی، درصد R&D[1]
از GDP )تولید ناخالص ملی) ، سرانه محققان و سرانه ثبت اختراع. در شاخصههای تحصیل و یادگیری دانش، توسعه منابع انسانی، واردات فنآوری از کل واردات، ملاک قرار میگیرد. شاخصههای انتشار دانش شامل IT و ICT است و نهایتا ًشاخصههای کاربرد دانش، شامل آن میشود که برآورد کنیم که نیروی کار متخصص (knowledge worker) ما چند درصد نیروی کار را تشکیل میدهند.
با توجه به آنچه گفته شد در حال حاضر چند درصد از متخصصین ما وارد بازار کار میشوند؟! دغدغههای ما در حوزه اقتصاد دانشبنیان، فراتر از جنسیت است. از طرف دیگر بحث انتشار دانش در بحث درصد مخارج ICT از GDP هم سنجیده میشود و این شاخص، شاخص نگرانکنندهای در اقتصاد ایران است. این شاخص در کشورهای در حال توسعه
6 تا 10 درصد است و سهم ایران کمتر از 1/5 درصد است. در این قضیه زنان در کجاها توانمند هستند و کجا احتیاج به بحث در حوزه جنسیت وجود دارد.
در بحثهای خلق دانش، بحث بودجه پژوهش دست و پاگیر بوده و برای هر دو جنس قابل تأمل است. سرانه محققان و آمار رسمی اعضای هیئت علمی که به نوعی روایتکننده خلق دانش است، یا اختراعات و ابداعات یا حتی جوایزی که دانشآموزان میگیرند، نشان میدهد که زنان در این مرحله حضور پررنگی دارند.
نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل بالاست
در یادگیری دانش هم ما در حوزه جنسیت وضعیت خوبی داریم. در حوزه انتشار دانش نیز روایت مدیریتی است؛ یعنی زنان مانند مردان از همه زیرساختها استفاده میکنند، اما مسئلهای که دغدغه است این است که نرخ بیکاری زنان فارغالتحصیل بالاست؛ یعنی در حوزه کاربرد دانش نه تنها اقتصاد نمیتواند از نیروی متخصص استفاده کند، بلکه حتی نتوانسته است حلقههای دوم و چهارم اقتصاد دانشبنیان، یعنی تحصیل و کاربرد دانش را، به هم مرتبط کند.
راه حل این مشکل کجاست؟
– چاره این است که اولاً ما ببینیم زنان آموزشدیده اصلاً بر اساس نیاز بازار کار آموزش میبینند یا خیر. ثانیاً اینکه آیا نیازهای بازار را به این منظومههای آموزشی مرتبط کردهایم یا نه. آیا جایی وجود دارد که متقاضیان عامل کار بیایند و اعلام کنند که فلان میزان نیروی متخصص نیاز داریم؟
پس ایران در شاخصScience & Technology Perfect که رشد علم و تکنولوژی است، وضع مناسبی دارد و ما همه به این میبالیم، اما در عرصهKnowledge Economy باید وضعیت را رصد کنیم؛ یعنی نیامدهایم علم را به صنعت ملحق کنیم. در بحث زنان این مسئله خطیرتر است؛ یعنی با جمعی بینظیر از زنان فارغالتحصیل روبهرو هستیم که وارد بازار کار نمیشوند و چارهاش این است که این دو مؤلفه با هم کار کنند.
زنان هم مصرفکننده اند هم مدیر مصرفی خانوار
در خصوص نقش زنان در عرصه تولید در حوزه اقتصاد مقاومتی مطالبی مطرح شد، نقش زنان در عرصه مصرف به عقیده شما چقدر است؟
– من فکر میکنم این که امروز در بحث اقتصاد مقاومتی اصل توجه را بر حضور زنان در عرصه تولید گذاشتهایم، دلیل نمیشود که نقش چشمگیر زنان در مصرف مورد توجه قرار نگیرد. ما بحث مان را از اینجا شروع کردیم که در بحث اقتصاد مقاومتی، باید به اولویتها توجه کنیم. با این پیشفرض باید گفت که ما بر اساس آمار سال 1390 حدود 21 میلیون خانوار داریم؛ اعم از مردسرپرست و زنسرپرست. در این 21 میلیون خانوار، زنان هم به صورت فردی مصرفکننده هستند و هم مدیر مصرفی خانوار به حساب میآیند.
بند 8 این سیاستها به حوزه مصرف و بحث تنظیم و انضباط مصرف اشاره میکند که زنان در این حوزه حضور بیبدیل دارند. بنابراین در کنار بحثهای تولیدی و تأثیرگذاری زنان در حوزه تولید، آن قسمتی که باید نظم و انضباط مصرفی با فرهنگسازی به خانواده ابلاغ شود، توسط زنان است و باید این قضیه پیگیری شود و بخواهیم که هر چه سریعتر به مرحله نهایی برسد و نتیجه دهد.
هدایت مخارج مصرفی خانواده و کل جامعه
توجه داشته باشید زنان همان طور که نظام بین الملل تجربه کرده مخارج مصرفی خانواده و به طور کل مخارج مصرفی جامعه را به نوعی هدایت می کنند. مثلا در کشور انگلیس 80 درصد هزینه های خانوار توسط زنان مدیریت می شود.ا ممکن است در کشور ما وضعیت اثر گذاری زنان در هزینه های مصرفی اینقدر نباشد اما قطعا این تأثیر در حوزه فرهنگی ثابت شده است.
حالا اگر در حوزه اقتصاد مقاومتی ما یک نگاه جدی به بحث پیشرو بودن تولیدات داخلی داریم، به نظر می آید که بحث ایجاد فرهنگ مناسب برای بانوان در حوزه مصرف و اینکه درحوزه مصرف باید به چه مواردی توجه شود، به نوعی نشان می دهد که ما هم در حوزه تولید وهم در مصرف با جمعیت نسبتا مؤثری یعنی زنان روبرو هستیم که اینان هم خودشان مؤثرند در تحقق بخشی به اوضاع و احوال اقتصاد مقاومتی و از طرف دیگر به جهت تأثیری گذاری که بر نهاد خانواده دارند، می توانند بخش اعظم جامعه را باخود همراه کنند.
[1] اصطلاح R&D تحقیق و توسعه (Research and development) عبارت است از رشته فعالیت های مشخصی در یک کسب و کار و به «کار خلاقانهای گفته میشود که به طور سیستماتیک انجام میشود تا به دانش موجود بیفزاید و این دانش را برای ابداع کاربردهای تازه بهکارببرد.
/انتهای متن/