طبیعت سرشتی زنانه دارد

به بهانه روز محیط زیست، سراغ مرجان شاکری؛ کارشناس آب و خاک اداره کل محیط زیست استان کرمان و کارشناس ارشد مدیریت محیط زیست رفته‌ایم. شاکری دارای 15 سال سابقه کار در سازمان حفاظت محیط زیست است. قبل از ورود به سازمان نیز در سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی مختلفی فعالیت داشته است.

0

«تحفظوا من الارض فإنها أمکم»؛ از زمین حفاظت کنید، به درستی که آن «مادر» شماست؛ مادری که فرزندانش را سبز می‌خواهد، شاداب و سرزنده.

به بهانه روز محیط زیست، پای حرف‌های  کسی نشسته‌ایم که در انتهای مصاحبه، دقیقا همین آرزو را برایمان داشت؛ سبزبودن!

 marjan_shakeri

می خواستم انصراف بدهم

در سال 75 در رشته محیط زیست قبول شد و اصلا شناختی از این رشته نداشت؛ طوری‌که در ترم  چهار تصمیم به انصراف از دانشگاه را گرفت. اما آشنایی‌اش با یکی از اساتید دانشگاه بنام آقای هوشنگ ضیایی مسیر زندگی‌اش را تغییر داد؛ کسی که مخلصانه به محیط زیست عشق می‌ورزید. بعد از آن بود که فعالیت‌های سمنی خود را در اولین تشکل مردم‌نهاد کشور به نام “آوای سبز” که توسط دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال به ثبت رسید، شروع کرد.

می‌گوید: وقتی رشته محیط زیست قبول شده بودم، نه تنها خوشحال نشدم، بلکه خیلی هم ناراحت شدم، چون دوست داشتم گیاه‌پزشکی بخوانم. اتفاقا سال اول، گیاه‌پزشکی شیراز هم قبول شده بودم، ولی خانواده‌ام طبق تمام سناریوها، دوست داشتند من یا دندانپزشک شوم و یا داروساز که من هیچ کدام از اینها را قبول نشدم و سال دوم، تنها رشته‌ای که قبول شدم، مهندسی منابع طبیعی، گرایش محیط زیست بود؛ آن هم دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال. برایم خیلی سخت بود، هم دوری از خانواده‌ام که در کرمان بودند و هم بی علاقگی‌ام به این رشته. البته همین رشته را هم به زور قبول شدم. چهار ترم را با بدبختی درس خواندم و طی این  چهار ترم، دو ترم را مشروط شدم. به همین دلیل بعد از انتخاب واحد ترم پنج، تصمیم به انصراف گرفتم؛ دوست داشتم به شهرم برگردم.

 

آلوده محیط  زیست شدم

در گیر و دار انصراف بودم که یک روز که اتفاقا درس بیولوژی حیوانات شکاری را هم داشتم، نمی‌دانم چرا، ولی در راهرو قدم می‌زدم که سرم کج شد و وارد کلاس شدم.

صحبت‌های استادم، هوشنگ ضیایی که در بیولوژیک حیوانات شکاری کار می‌کردند، درباره حیات وحش برایم خیلی جالب بود. طرز صحبت کردنش خیلی به نظرم گرم و نزدیک می‌آمد. صحبت از پرنده‌ای به نام جیرفتی شد و من اسم محلی پرنده را گفتم و استادم پرسید از کجا می‌دانم که گفتم اهل کرمان هستم و در کرمان به این نام معروف است. اینجا بود که فهمیدم استاد هم اهل کرمان است. بعد از کلاس، کلی صحبت کردیم و همانجا من تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و حتی همان روز موضوع پایان‌نامه‌ام را هم انتخاب کردم و آلوده محیط زیست شدم و تازه فهمیدم چه خبر است. دیگر درس می خواندم، حتی ترم های تابستان.

 

زنان تحمل آسیب‌ به طبیعت را ندارند

از او درباره نقش زنان در محیط زیست پرسیده بودیم، گفت: زنان در حفظ محیط زیست، نقش بسزایی ایفا می‌کنند. بعنوان هسته مرکزی خانواده و الگوی رفتاری کودکان می‌توانند نقش آموزشی بسیار خوبی داشته باشند و این فرصتی است در جامعه تا بتوان از این پتانسیل بالقوه استفاده کرد. بالطبع در مباحث محیط زیست، جلب مشارکت‌های مردمی جزء لاینفک حفاظت از آن محسوب می‌گردد. در سیاست که به نظر می‌رسد بیشتر به بازی مارپله شبیه است، احتمال آسیب‌رساندن به افراد وجود دارد که آسیب‌رسانی از خصوصیات اخلاقی یک زن محسوب نمی‌شود. زنان قدرت و تحمل آسیب‌ به طبیعت ندارند. برعکس، روحیه محفاظ بودن به دلیل مادربودن در زنان بسیار پررنگ است. بنابراین زن‌ها اکثرا ترجیح می‌دهند وارد دنیای سیاست نشوند. و یا ما زنان بیشتری را در فعالیت های محیط زیستی نسبت به فضاهای دیگری چون سیاسی و اقتصادی شاهد هستیم. زنان در فعالیت های محیط زیستی با وجود تمام محدودیت‌های موجودی که در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی دارند، در تشکیل و ریاست و پیشبرد این دسته از سازمان‌ها به خوبی ظاهر شده‌اند. نمونه‌اش سرکار خانم ابتکار است که لقب قهرمان زمین را به خودش اختصاص داده بود. ما در ایران زنان قهرمان زیادی را در حیطه زمین و محیط زیست داریم. قهرمان زمین، نام دیگر زنان است.

 

زن‌ها با طبیعت حسابگری نمی‌کنند

وقتی برای بازدید به کارخانه‌ای می‌روم، وقتی مدیرمحیط زیست کارخانه، یک خانم است، کاملا می‌بینم که در رفتارش خیلی بیشتر مقید و حساس است و حواسش به یک قطره روغن هم هست که بر زمین نریزد اما مردها در همچین مواقعی روحیه حسابگری‌شان گل می‌کند و می‌گویند جای این دو سه قطره روغن، این سودها را هم داشته‌ایم، پس ضرری نکرده‌ایم. زن‌ها اما، با طبیعت حسابگری نمی‌کنند.

خودم نیز از وقتی که مادر شده‌ام، حس حفاظت را بیشتر از قبل درک کرده‌ام. زنان در مرکز یک خانه‌ قرار دارند. به‌طور کلی آسیب‌رساندن به محیط زیست هم از زمانی شروع شد که به مصرف روی آورده‌ایم. مصرف در زندگی و مدیریتش در خانه هم تا حدود زیادی بعهده‌ی زنان است. مثلا دقت کنید اگر مادری عدم استفاده از بسته‌های نایلونی را در خانه نهادینه کند، یا حتی به زباله‌های تر و خشکش اهمیت دهد. چه اتفاقی می‌افتد؟ مثلا فرزندان خودم گاهی یک نی شیر را آنقدر در دست نگه می‌دارند تا برایش تعیین تکلیف شود که آیا به طبیعت برمی‌گردد یا نه و برای این منظور در کدام نوع از زباله‌ها باید قرارش دهند.

 

نان را لگد نکنیم و آب را آلوده!

اگر یادتان باشد در گذشته، به نمک قسم می‌خوردند، می‌گفتند نان را لگد نکنید و آلوده کردن آب را گناه می‌دانستند. ما هم مثل مادران مان می‌توانیم از مسائل خیلی کوچک شروع کنیم. عدم تخریب طبیعت در گردش‌های خانوادگی را یادآوری کنیم، حواسمان به محافظت از گل و گیاه خانه و محیطمان باشد. حتی در قالب بازی‌های کودکانه، می‌توانیم آموزش قوانین محیط زیست را در فرزندان نهادینه کنیم. مثلا در استفاده از آب برای دوش‌گرفتن، بالشخصه به فرزندانم گفتم اگر قبض آب‌مان از این مقدار کمتر شود، با هزینه‌ باقی‌مانده‌اش کتاب بیشتری می‌خریم. یا در قلک می‌اندازیم تا وسیله‌ای که نیاز دارید را تهیه کنید. همه اینها می‌تواند جزو آموزش‌های ابتدایی یک مادر به فرزندش باشد.

از آنجا که طبیعت سرشتی زنانه دارد و زن نسبت به مرد به طبیعت نزدیک‌تر است، زن مرتبط با طبیعت و تجسم‌بخش آن تلقی می‌شود. از لحاظ ساختاری هم بین زن و طبیعت تشابه زیادی وجود دارد؛ ازجمله امکان زایش داشتن. از همین روست که واژه‌هایی مانند مادر زمین در مباحث محیط زیست رایج است. حتی دولتمردان هم می‌دانند که امروزه مردم بدلیل حضور در شبکه‌های اجتماعی و تلگرام، اطلاعات بیشتری نسبت به محیط زیست پیدا کرده‌اند. با یک نگاه به این شبکه‌ها می‌بینید که فعال‌ترین افراد در این گروه‌ها را زنان تشکیل می‌دهند.

 

طرح های سبز زنانه

طرح‌هایی که برای زنان در رابطه با محیط زیست تعریف می‌شود مانند «زن و ورزش و محیط زیست» و یا توجه به نقش زنان در برنامه‌های مدیریتی و صرفه‌جویی منابع آب و برق، وجود سایت‌های تخصصی برای بانوان و تأسیس سازمان‌های مردم‌نهاد که موسسین آنها زنان بوده‌اند، نشانه رشد روند ملی اقدامات برای نقش‌آفرینی زنان در حوزه محیط زیست می‌شود.

طرح‌هایی هم با نام‌های “ازدواج سبز”،” سبزنوشت” ، “ساختمان سبز” داشته‌ایم اما به‌نظرم این طرح‌ها در همه‌ی مناطق کشور، یک جواب را نخواهد داد بلکه باید براساس شرایط آب و هوایی، طرح‌ها را پیاده کنیم. مثلا طرح ساختمان سبز برای شهری مانند کرمان که گرم است و نیاز به استفاده از آب بیشتری دارد مناسب نیست. اتفاقا باید در کرمان، ساختمان‌ها سفالی باشد تا گرمای کمتری وارد شود. یا در ازدواج سبز، مهریه‌های کاشت درخت یا درست‌کردن چند آبشخور برای یوزپلنگان داشته‌ایم که باز به نظرم در اجتماع ما این موارد ملموس نیستند و اشاعه‌ی فرهنگی نخواهد داشت. به جایش باید از نقش زنان در صرفه‌جویی منابع انرژی استفاده بیشتری داشته باشیم.

/انتهای متن/

درج نظر