چرا زنان توانمند ما پای کار نمیآیند؟
در یک صبح خنک بهاری از روزهای پربرکت ماه رجب در اتاق کار نرگس نوروزی، یکی از دو بانوی عضو شورای شهر بابل در ساختمان شورای شهر در رابطه با مشکلات زنان و دختران شهر به گفتگو نشستیم :
نرگس نوروزی بیش از سی سال از عمر شریفش را صرف تعلیم و تربیت دختران مدرسه کرده و قبل از بازنشستهشدن هم، مدرسهی آموزش از راه دوری را در بابل برای مردان و زنان دایر کرد. درحال حاضر حدود هشت ماه میشود که وارد شورای شهر بابل شده است.
میان مدیرانی که تابه حال برای مصاحبه سراغ شان رفته بودم، تابه حال فقط یک نفرقبل از شروع سوال و جواب ها، میخواست در مورد خودم بداند که “الان چه کار می کنم، کجا زندگی می کنم، همهچیِ زندگیام آیا آرام است؟”. حتی اگر روی صندلی مدیریت پرمشغلهای نشسته باشد، وقتی معلم دوم راهنماییات بوده باشد، حس میکند هنوز دخترش هستی و حقی به گردنت دارد و باید از دلت بداند!
صحبت هایش را با زمینه های شغلی برای زنان شهر بابل شروع می کند.
زمینهی خوداشتغالی برای زنان توانمند فراهم کردهایم؟
سال های اخیر به دلیل مهاجرت مردم روستا به نواحی شهری، حاشیه و حومه شهر بابل از نظر جمعیت، افزایش زیادی پیدا کرده است. متأسفانه بدلیل عدم هدفمندی و عدم ساماندهی جمعیت جدید با برنامه تیدیآر یا “برنامه انتقال توسعه” توسط دولتمردان، با معضلهای اجتماعی و فرهنگی زیادی روبرو شدهایم. که همین امر مسبب غافلماندنمان از زنان و دختران حاشیهنشین و محلات شهر بابل شده است. مثلا در فراهمآوری امکانات فرهنگی، ورزشی و آموزشی به این نواحی خیلی عقب افتادیم. بخش زیادی از این جمعیت را هم زنان و دختران شامل میشوند که خیلی از زنان این مناطق که از روستا به شهر آمدهاند، برای خودشان صاحب حِرَف و تخصص بودهاند. برای این زنهای هنرمند، چهقدر بازارچههای محلی تدارک دیدهایم؟ چقدر زمینهی خوداشتغالی را برای زنان توانمند فراهم کردهایم؟ درحالیکه این زنان در خیلی از رشتهها میتوانستند رشد کنند و انتقال تجربه داشته باشند و بالفعل شوند.
بسیاری از مسائل امنیتی اجتماعی ما برمی گردد به عدم اشتغال جوانان و به تبع، مشکلات اقتصادی. بخش زیادی از دختران ما تحصیل کردهاند ولی در خانه نشستهاند و هیچ ایدهای ندارند که از تخصص و توانایی ذاتی و علمیشان استفاده کنند. چون نتوانستیم بستر مناسبی برای تخصصشان فراهم کنیم. امکانات کشور که برای شغل اداری خیلی از بیکاران ما فراهم نیست. پس میطلبید که حوزهای را در فعالیتهای اجتماعی فعال کنیم.
خیرین کارآفرین برای توانمندسازی زنان به میدان بیایند
درمورد نقش خیرین می گوید: ببینید اگر خیرین مدرسهساز وارد عرصه نمیشدند، آیا آموزش و پرورش به تنهایی میتوانست بحث آموزشی را در این سطح از موفقیت داشته باشد؟ آیا مدیریت شهری نمیطلبد که موج خیرین کارآفرین در شهر بابل داشته باشیم؟ با ورود خیرین کارآفرین میتوانیم شاهد انقلاب درونشهری در صنایع دستی و خانگی زنان و دختران شهرمان باشیم. توانمندسازی زنان هنرمند به موج خیرین کارآفرین نیازمند است! وقتی درِ فقر بسته شود، بسیاری از مشکلات ازجمله اعتیاد، بزهکاریهای اجتماعی و حتی طلاق از دامن خانوادهها برداشته میشود.
ورزش در پارکهای عمومی سخت است
از مشکلات زنان بابلی می گوید: در مرکز شهر بابل، از عمدهترین مشکل زنان و دختران ما، نداشتن مرکز تفریحی و فرهنگسرا است. حواس مان هست که اوقات فراغت دختر ما در کجا پر میشود؟ ما چقدر در تأمین شرایط امنیتی اجتماعی برای دختران جوانمان تلاش کردهایم؟ دختر جوان ما نیاز دارد به جایگاهی که بدون پرداخت هزینهی خاصی برای تفریح به آنجا مراجعه کند. باوجود مشکلات اقتصادیای که خانوادهها دارند، چطور بتوانند هزینهی اوقات فراغت دخترانشان را تأمین کنند؟ در همین بخش هم میتوانیم از خیرین کمک زیادی بگیریم. چرا نیامدیم تیمی را ببندیم تا تمهیداتی را در خود شهر حتی از سالنهای ساختهشده بهرهبرداری کنیم و در اختیار زنانمان قرار دهیم؟ ضمن این که ما نمیخواهیم خیلی آرمانگرا و قهرمانپروری به ورزش جوانان نگاه کنیم. برای خانمها سخت است که در فضای باز و در پارکهای عمومی از وسایل ورزشی موجود در پارک استفاده کنند. آیا درک این موضوع خیلی سخت است؟
ما پارک بانوان داریم اما فعال نیست. میتوانیم از فرصتی که در پارک بانوان داریم، به مناسبتهای مختلف برای برپایی جشنوارههای مختلف و بازارچهها و حتی بعنوان یک مرکز تفریحی استفاده کنیم. ضمن اینکه جشنوارهای را که ایجاد میکنیم، با وجود هزینههایی که برایمان دارد، باید به هدف و نتیجهاش هم فکر کنیم. باید به اقداماتی که انجام میدهیم، با دید فرهنگسازی نگاه داشته باشیم. باید برخی از آموزشهای صنایع دستی را وارد فضای پارک بانوان کنیم. مکانهایی در پارک داریم که درش بسته است و خاک میخورد. باید از این حرفههای خانگی و مکانهایی که دراختیار داریم استفاده کنیم که میشود از همین راه به اقتصاد خیلی از بانوان و خانوادهها کمک کنیم. در بخش توانمندسازی بانوان باید بیشتر از اینها تلاش کنیم که نیاز داریم به بسیجشدن حلقههای صالحین، صندوقهای خانگی زنانه و هیئتهای قرآنی خانگی. بسیاری از کارگاههای صنایع دستی که در خانهها مهجور مانده است را میتوانیم وارد همین پارک کنیم.
کماکان که در جشنوارههای بهارنارنج، حضور پررنگ این خانمهای هنرمند و توانمند را داشتیم که بنظرم باید این جشنوارهها را بصورت فصلی برگزار کرد تا کارهای شان را به نمایش بگذارند و مردم هم ببینند و آموزش ببینند.
زنان میانسال را فراموش نکنیم
در ادامه برای مشکلات زنان شهر اضافه می کند: بخش زیادی از مسائل مبتلابه شهر ما به دلیل فراموشکردن زنان میان سال است! زنانی که عمری را پشت سر گذاشتهاند و تجربههای خوبی از زندگی و مهارتهای زندگی و هنرهای مختلف دارند ولی از این تجربهها استفاده نکردهایم. نتوانستیم بستری برای تجربیاتشان فراهم کنیم تا از خیلی از مهارتهایشان، برای جوانانمان الگوبرداری کنیم. خیلی از این زنان را که به دلیلی از نزدیک سعادت آشنایی با آنها را داشتهام، خیلی از صنایع دستی بومی محلی ما را انجام میدهند که این صنایع دارد رو به فراموشی میرود که ما میتوانیم با برگزاری کلاسهای آموزش این ظرفیت را دوباره احیا کنیم.
میتوانیم از امکانات شهری، اردوهایی برای میانسالانمان با ایدههای مختلف بگذاریم و شادابیای برای شان بوجود بیاوریم. این موضوع یکی از دغدغههای ماست که دنبال برطرفکردنش حتی بصورت قطعی و فصلی هستم. که به زنان میانسال بگوییم فراموش تان نکردهایم. به میانسالان بگوییم شما سرمایههای ما هستید، ما شما را میبینیم و به تجربههای شما نیاز داریم.
به طور کلی هم، در معرفی و شناساندن خانمهای فرهیخته و مذهبی شهرمان هم کمکاری کردهایم. درحالیکه به فراوانی این افراد را داریم. باید این بانوان بزرگ را به دخترانمان بشناسانیم. دختران جوان از وجود چنین منبع های انرژی در سطح شهر بیخبر هستند.
باید به صورت زنجیر به هم متصل شویم
حقیقت این است که شورای شهر ما هنوز نتوانسته است حق مطلب را برای زنان و دختران ما ادا کند. چند درصد از موقعیتهای اجتماعی فرهنگی و اداری ما را خانمها تشکیل میدهند؟ در همین شورای شهر، فقط دو نفر از بین 13 آقا توانستیم راه پیدا کنیم. که برمی گردد به اینکه ما زنان، با قدرت وارد عرصههای اجتماعی نمیشویم و خودمان را دست کم گرفتهایم. اعتمادمان به خودمان خیلی کم است. درحالی که بانوان بسیار مسئولیتپذیرتر هستند اما در نقشهای اجتماعی بسیار کم جلوه دارند که باید ریشهیابی شود. چرا این تعداد از زنان توانمندی که در شهر داریم، پای کار نمیآیند؟ این مسائل مبتلابه بسیاری از خانمهاست. و فکر میکنم هر خانمی که در سازمان های مردم نهاد مختلف شهری تا خانمهای فعال بسیجی و فرهنگی کار می کند ، باید بصورت زنجیر به هم متصل شوند که متأسفانه این حلقه بین خود ما بانوان فراهم نشده است. ببینید چند درصد از شورای محل ما از خانمها هستند؟ در حال حاضر نیاز به متولیای داریم که حلقه مفقودهی این ارتباط و زنجیره را پیدا کند. اگر همه ما زنان با هم همسو شویم، نفعش بیشتر به خود ما بانوان خواهد رسید.
/انتهای متن/