رفتن به بهارستان فقط با سه روز تبلیغ!
انتخابات در جاهای مختلف کشور جلوه های جالبی داشته است. خبرنگار ما از یکی از شهرهای شمالی گزارش جالبی از روند انتخابات و نحوه رأی دادن مردم به یک کاندیدای تازه وارد دارد که می خوانید:
البته دیدگاههای مردم درانتخابات، متفاوت است. توده مردم معمولا به کسی رأی می دهند که نسبت به او شناخت بومی داشته باشند و بتواند با حرفهایش آنها را راضی کند. اقشار تحصیلکرده هم که خودشان اهل تجزیه و تحلیل اند ، معمولا با تفکری که به آنها نزدیکتر است، ارتباط برقرار میکنند. عدهای هم به عملکرد کاندیداها نگاه میکنند و درصورت راضیبودن از سوابق آنها، انتخاب خود را انجام میدهند.
در جامعه ما چون احزاب قدرت کافی ندارند، همیشه موقع انتخابات نقش اشخاص و افراد، پررنگ ترمی شود. خیلی وقت ها افراد با تفکر خاصی که دارند، وارد عرصه می شوند. اینها چون ممکن به جایی هم پاسخگو نباشد و مشورت هم نگیرند و به اصطلاح، مستقل باشند، طرفداران خاص خودشان را هم دارند. ولی در دیدگاه بیشتر مردم شهرما، وقتی فردی از حزبی کاندیدا میشود، یک عقبهای از تفکر حزبی را که در اتاقهای فکر کار شده و به شور گذاشته شده، دارد و به همین دلیل راه انتخاب این کاندیداها از طرف مردم آسان تر می شود.
کاندیدای غریبه
حالا که نماینده بهارستان در شهر ما یک فرد اصلاحطلب شده است، باید بگویم که اصلا فکر نمیکردیم با وجود کاندیداهای آشنایی که داشتیم، این فرد غریبه که درآخرین روزها وارد شهر شد، رأی بیاورد. باید دید واقعا چرا این نماینده در شهرما پیروز شد؟ در سال گذشته شورای اصلاحطلبانی در همین شهر بوجود آمده بود اما اینها اصلا حضور پررنگی در فعالیت های شهری نداشتند و کاری نکرده بودند که به چشم بیاید و دردی را از مردم دوا کند.
اما این نامزد که آخرین روزها یک دفعه پیدا شد، با عکس تبلیغاتی بزرگی که از خودش در کنار یک مسئول مهم کشوری ارائه کرد، توانست نظر مردم را کاملا جلب کند. ظاهرا این آقا اول قرار بود در تهران کاندیدا شود ولی مثل این که در آخرین لحظه به صلاحدید دوستان خود ترجیح داد برای انتخابات مجلس به زادگاهش بیاید. این درحالی بود که در شهر ما از قبل کاندیدای اصلاحطلب دیگری هم بود ولی بخاطر ثابت قدم نبودنش عملا نتوانست رأی مردم را جلب کند و به جای او نامزد لیست امید رأی آورد و به بهارستان رفت.
قبلا اسمش را هم نشنیده بودند
در همین روزهای شلوغ قبل از انتخابات، من دیدم که حتی باشگاه ورزشی خانم ها هم از حرف و حدیث های انتخاباتی بی بهره نبود. خانمهای توی باشگاه همین طور که ورزش می کردند، از مردی حرف میزدند که قبلا حتی یک بار هم اسمش را نشنیده بودند ولی با همین یکی دو روزی که از آمدنش می گذشت، چنان از او تعریف میکردند که انگار کلی وقت است می شناسندش و میگفتند رأیشان را برای او مینویسند.
مردم با این انتخاب امیدوار بودند که این شخص که سالها سفیرایران در کشوری خارجی بوده، آنقدر چشم ودل سیر باشد که فقط به درد مردم بپردازد، نه اینکه فقط به فکر جیب خودش و دور و بریهای فامیلش باشد و فکر می کردند این فرد نسبت به بقیه کاندیداها بهترمسیر و زیر و بم کارها را می داند. بقیه ممکن است کلی طول بکشد تا راه و چاه را بشناسند ولی این آقا حتما کاردان تر است، پس بهتر است کار را به کاردانش بسپارند.
در واقع مردم با این که این چهره را خیلی هم نمی شناختند به اعتبار این که سابقه کار در سفارتخانه در یک کشور خارجی را دارد و به دولت نزدیک است، به او اعتماد کردند و رأی دادند.
دیر آمدن بهتر بود؟
پای صحبت دو سه نفری از همولایتیهای خودم و این نامزد سابق و نماینده فعلی مجلس دهم که نشستم، به نظر می آمد دلیل پیروزی این کاندیدا در وهلهی اول، حضور تصویر بزرگی ازاو و یکی از مسئولان مهم کشوریی بوده به همراه شعار «سفیر امید» مقابل ستاد انتخاباتیاش و دلایل دیگری مثل سخنرانی و حمایت نیروهای اصلاحطلب .
بعضی ها هم میگویند که این خودش یک درد است که فردی در عرض سه روز بتواند بدون گرفتن میتینگ و همایش و رفتن به محله ها، رأی اول را بگیرد. نه خودش چک و چونهی خاصی زد و نه مردم برای شناختنش کار خاصی کردند. مثل این که خود «دیرآمدن» باعث و «بهتردیدهشدن» شد.
اشتباه بزرگ برخی از نامزدهای مجلس دهم در شهر ما مثل خیلی از شهرهای دیگر که باعث رأی آوردن رقبای شان شد این بود که به زیرآبزدن رقیب ، لابیکردن برعلیه او و … خیلی بها دادند که جزو کارهاییست که به دیدهشدن بیشتر رقبا و انتخاب شدن شان منجر می شود.
چطور مطمئنیم؟
در نهایت باید بگویم این که مردم در انتخابات نه برای منافع شخصی بلکه برای تغییرات مهم به کسی رای می دهند خیلی ارزش دارد. اما راستی چطور می شود مطمئن شد که یک غریبه که فقط دوسه روز است به شهر ما آمده و تنها یک عنوان و یک سابقه از او سراغ داریم و یک عکس از او همراه با یک مقام مهم مملکتی را به ما نشان داده، بتواند همه تغییراتی را که ما انتظار داریم برای ما بوجود آورد؟
/انتهای متن/