امسال برای عید خرید میکنید؟
از مردم، بیشتر خانم ها، پرسیدیم که برای شب عید امسال قصد و برنامه خرید دارید یا نه؛ لباس، وسیله ی پذیرایی و … ؟ جواب ها بیشتر حاکی از این است که خیلی ها با شرایط معیشتی مشکلی که این روزها دارند، به خرید عید چندان رغبتی ندارند مگر در حد خیلی واجب آن.
دقیقه 90 نزدیک سال نو که میشود، هجومی از مردم را در بازارها میان فروشندههایی که بصورت قطار کنار هم بساط پهن کردهاند و مشغول فروشندگی هستند، میبینیم. بچههایی را هم وسط پیادهرو میشود دید که کفش ها و لباس های نوی کوچک شان را به سینه میچسبانند و بالا و پایین میپرند. مردمی را میبینیم که حتی به قصد خرید یک جوراب هم که شده به بازار میآیند. چون اعتقاد دارند دقیقه 90، باعث میشود که برخی از فروشندهها جنس شان را زیر قیمت هم که شده بفروشند و این وسط مشتری میتواند سودش را داشته باشد! دقیقا نکتهای که خلاف برخی نظرات دیگر بود. بعضیها ترجیح میدهند اصلا دقیقه 90، خریدی نداشته باشند به دلیل گرانی! بعضیها بدلیل نوبودن لباس و لوازم خانهی دیگران، احساس معذببودن دارند و میگویند: هوا، هوای خرید لباس نوی شب عید است، چرا نکنیم؟ بعضیها هم برعکس متنفرند از خرید لباس های نو صرفا برای عید و میگویند خز شده است. عدهای هم گفتند کاش به جای نوکردن لوازم منزل و لباس، فکرهای مان را نو میکردیم.
لازم نیست همهی سرتا پای آدم، نو نوار باشد
زهرا که مادر دو فرزند است و خانمی حوزویست، میگوید: ما معمولا هر سال جوری خرید میکنیم که برای عید نیاز جدی به خرید نداشته باشیم. فقط گاهی در حد یک روسری، جوراب یا شلواربرای یکی از بچهها مثلا شاید نیاز شود. دلیلش هم برمیگردد به چند مورد:
1- از بچگی پدرم به ما یاد داده بود که حتما لازم نیست همهی سرتا پای آدم، نو نوار باشد. عید را ما توی رخت و لباس نمیدیدیم.
2- عیدها اغلب اوقات مسافرتیم و فرصت مسافرت را سعی میکنیم از دست ندهیم. در مسافرت هم لباس نو لازم نداریم.
3- عموما در طول سال، حواسم به حراجیها و شوی لباس و نیازهای بچه ها وخودم و شوهرم هست تا خریدی اگر لازم دارم انجام دهم. معمولا مثلا دم عید، لباس های سال بعد بچهها را میخرم. مثل کاپشن یا لباسهای گرم زمستانی که اواخر سال حراج میکنند.
4- از حراجی لباس های زمستانی که بگذریم، عموما قیمت ها پایین نیستند واگر نخواهیم از دستفروش بخریم، باید قیمت بالایی بابت وسایل بدهیم. در بعضی شهرهای توریستی، مغازههایی با قیمت مناسب پیدا میکنیم اما نه همه جا.
فقط معمولا برای عیدی خریدن برای اطرافیان، با مشکل قیمت بالای اجناس روبروییم که نمیتوانیم کاری بکنیم.
اگر بتوانیم پذیرایی متعارفی داشته باشیم، شاهکار کردهایم!
زهرا دانشجوست. همسرش هم بصورت قراردادی در بانک کار میکند. او که این روزها برای کمکردن هزینههای نوروزی و کمک به شوهرش، مشغول دوختن مانتو و سارافون برای خودش است میگوید: رشد اقتصادی و مخارج در کشور اصلا با هم همخوانی ندارد. در زندگی ما دو نفر که چهار سال از آن می گذرد، رشد اقتصادی و بودجه دولت، رابطه معکوسی با هم دارد. هزینه شهریه و کتاب های من، اجارهی ماهانه خانه، قسط ماشین و یک سری قسطهای دیگر باعث شده است که در خرج و مخارج خورد و خوراک دونفرهمان لنگ بمانیم و حتی گاهی به مخارج واجب زندگیمان هم نرسیم. دولت باید خیلی بیشتر حامی خانوادهها باشد. هزینهها را کاهش بدهد تا در زندگیای که فقط مرد خانواده شاغل است، بتواند از عهدهاش بربیاید.
با وجود این مشکلات و با اینکه همسرم بعد از تعطیلشدن از بانک، با ماشینش هم کار میکند، برای عید فقط مجبوریم که به نیازهای واجبمان مثل شال و شلواری برای خودم و پیراهن و شلواری برای شوهرم برسیم. اصلا نمیشود خرید کاملی داشت. بماند فعلا دغدغهی اصلی من و همسرم این است که از لوازم پذیرایی دید و بازدیدها بربیاییم. اگر بتوانیم پذیرایی متعارفی داشته باشیم، شاهکار کردهایم!
وقتی وضع ما این است، وای به حال بقیه مردم!
مهدیه که ساکن قم است و علاوه بر شوهرش، خودش نیز شاغل، میگوید: برای عید خرید خاصی نمیتوانم داشته باشم. چه برای خودم، چه همسرم. چون حقوق من فقط برای قسطها میرود. حقوق همسرم را هم با تلاش زیاد سعی میکنیم کمی پسانداز کنیم تا بتوانیم با وام و قرض، خانهای بخریم. در زمینه وام خودرو، به لطف دولت، بهمان ثابت شده است که دولت اصلا به فکر مردم نیست و فقط هوای جیب سرمایهدار را دارد که هنوز درگیر قسطهای ماشین هستیم. ما میترسیم وقتی میگویند میخواهند مسکن را از حالت رکود دربیاورند، این یعنی کاری شبیه به خودرو که قرار است مردم زیرش له بشوند. ما خودمان را خفه میکنیم که بتوانیم یک خانه بخریم که اقلا بابت اجارهها متحمل فشار نباشیم. دیگر چیزی برایمان نمیماند که به خرید لباس نوروزی بپردازیم.
ولی نظرم این است که قیمت پوشاک به ثبات رسیده است. فقط بهنظرم همه یادشان رفته است تورم که آمد، با درآمد مردم متناسب نبود که بااینکه در دوران ثبات قرار داریم، همچنان دوان دوان هزینههای زندگی هستیم.
من و همسرم وقتی به بچهآوردن فکر میکنیم، از این میترسیم که مبادا نتوانیم کاری از پیش ببریم و قرض و قسطهایمان روزبهروز بیشتر شود. این دغدغه را هم امسال نداریم. در این دو سالی که زندگی مشترکم را شروع کردم، همین دغدغه باهامان همراه بوده است. باوجود اینکه من و همسرم برنامهنویس هستیم که طبق نظر دیگران، خیر سرمان باید وضع مان خوب باشد. وقتی وضع ما این است، وای به حال بقیه مردم.
نظارت دولت بر بازارهای نزدیک عید کم میشود
سحر که شوهرش کارمند است و یک فرزند دارد میگوید: هیچوقت خرید لباس و وسایل مورد نیاز خانه را برای شب عید یا آخر سال نمیگذاریم. چون اصولا دم عید، همهی وسایل گرانتر میشود. درحالی که در طول سال، در زمان های حراج فصل، لباس مورعلاقهمان را میتوانیم با قیمت خوب بخریم. برای همین ترجیح میدهیم هر چه را که لازم داریم را در روزهای دیگر سال تهیه کنیم. فقط میوه و آجیل و شکلات را شب عید میخریم حتی اگر گرانتر بشود.
درمجموع حتی زمانی که خانهی پدری بودهام، خرید لباس را به ماه آخر سال نمیسپردیم. درواقع به حرفهایی مثل “خرید شب عید شگون دارد” اصلا اعتقادی نداریم. چون آخر سال، آنقدر برای کارهای خانه و میزبانی و مسافرت، استرس پیش میآید که با خرید لباس، مضاعف میشود. برای همین در طول سال، هر چه را که نیاز داریم، میخریم. فرصت هم داشته باشیم به غرفههای بهاری سر میزنیم. بعضی از اقلام خوراکیاش بد نیست، قیمت و کیفیتش هم.
اصولا وقتی براساس فصل، خریدی داشته باشیم، ضرر میکنیم. حتی تعمیر و تعویض وسایل خانه را هم میشود در طول سال انجام داد، نه ماه آخر سال. متاسفانه فروشندهها و بازاریهای ما، سودشان را از طریق شب عید بدست میآورند. بنابراین کسی که ضرر میکند، مشتری است. نظارت دولت هم بر بازارهای نزدیک به عید کم میشود.
بنظر من خانوادههایی که با درآمد متوسط و زندگی کارمندی زندگی می کنند، نیابدخریدشان را دم عید بگذارند چون بهشان فشار میآید. اگر در طول سال، خریدشان را انجام دهند، میتوانند با عیدیهایی که خواهند گرفت، به مسافرت کوتاهی هم بروند.
قید خریدهای اورژانسی را می زنیم
آقای جوانی که در ابتدای راه فیلم سازیست و جدای از خانوادهاش زندگی میکند، درجواب به سوال مان گفت: فکر کنم جواب این سوال تان را نتوانم صریح بدهم. به هر حال، من باید حساب جیبم را هم بکنم؛ در نتیجه اگر تخفیفهای نوروزی در کار باشد، خریدهایی که البته ربطی به عید ندارد ولی همزمان با آن شده است را احتمالا انجام بدهم. مثلا مردها تا مدتها، نیازی به خرید پوشاک ندارند. وگرنه اگر قرار باشد که اجناس مثل سالهای قبل گران بشود و کسی فکری به حال جیب ماها نکند، بیخیال خریدهایم میشوم.
اگر گشایش اقتصادی حاصل نمی شود…
به هر حال وضعیت رکود روی کار ما هم آثار شدیدی داشته و تنظیم دخل و خرج قدری سخت شده است. با روند فعلی که میبینم هم بعید به نظر میرسد که این رکود درمان بشود. به خصوص که آن چه در عمل دیده می شود، بیشتر از آنکه سامان دادن به بازار داخلی و تولیدکنندههای داخلی باشد، حاکی از وضعیت نامناسب کالاهای وارداتی است. شاید طبقهی مرفه از این چیزها خوششان بیاید ولی امثال من، اینطور نیستیم و اینجور مواقع، آدم مجبور میشود مدتی قید خریدهایی که اورژانسی نیستند را بزند تا آبها از آسیاب بیافتد. به علاوه این که اظهار نظرهای بعضی از دولتمردان هم که مدام ضد و نقیض است و باعث التهاب بازار میشود.
حداقل انتظار می رود اگر میدانند گشایش اقتصادی به این زودیها حاصل نمیشود، صادقانه با ما مردم در میان بگذارند. بعید میدانم مردم همراهی نکنند با دولتی که صادقانه- هم صداقت در قول و هم عمل البته! نه این که بگویند نمیشود ولی از آن طرف شاهد خرجهای دیگری باشیم که ناامیدتر بشویم!- رک و راست اعلام کمک میکند.
دولت را مردم از خودشان میدانند به هر حال، با رأی خودشان آوردهاند دولت را. مردان اقتصادی دولت هم صادقانه به ما بگویند که اصلاً میتوانند کاری کنند یا نه؟ یا اگر قرار است گشایشی بشود، واقعا کی رخ می دهد؟
/انتهای متن/