این مسجد، کجا و آن مسجد، کجا؟
در بعضی تقویم ها این روزها را سالروز تاسیس دو مسجد مهم در مدینه می بینیم: مسجد قبا و مسجد النبی. مسجد در آن روزها چه جایی در میان مسلمانان و جامعه اسلامی داشت و امروز چه جایی دارد؟
فرشته میرزا/
1400 سال از روزی که پیامبر گرامی اسلام صلیاللهوعلیهوآلهوسلم در مدینه، شهر محبوب خود، اولین مسجد اسلام را ساخت میگذرد. پس از مهاجرت مسلمانان از مکه به مدینه و چند روز بعد از ورود رسول خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم به محله قبا، درست در همین ایام، ایشان اقدام به ساخت مسجد قبا کرده و با دستان مبارک خود و به کمک اصحاب شان پایههایهای این مسجد را از صخرهها استخراج کردند.
امروزه مسجد قبا هنوز نیز با همان محبوبیت گذشته پذیرای عدهزیادی از زائران حرم امن الهی است. ساخت این مسجد از سوی پیامبر مقدمهای برای افزایش تعداد مساجد در دیگر نقاط زندگی مسلمانان و نیز ساخت مسجدالنبی در همان شهر شد.
نکته جالب این حرکت پیامبر، یعنی ساختن سریع یک مسجد، بلافاصله پس از ورودشان به یک محله، این است که جایگاه مهم مسجد را به امت اسلام نشان دهند، جایگاهی که محدود به عبادات فردی و کنکاش در علوم دینی نیست، بلکه محلی برای مدیریت امور اجتماعی مسلمانان و اتخاذ تصممیات کلان جامعه است. هدف پیامبر این بود که مساجد، مکانی باشند که افزون بر عبادت و تحصیل علم، به مرکزی برای اداره مردم و جامعه اسلامی تبدیل شوند.
اگر بخواهیم مهمترین کارکرد مساجد را بیان کنیم؛ بزرگترین نقش آن، مرکزیت بخشی به عبادت مسلمانان در زمینی پاک و مطهر برای خداوند است. محیطی که فضا و زمینش از هر گونه پلیدی مصون بوده و مرکزی برای یکپارچگی امت اسلامی باشد. البته در فرهنگ دینی و از نگاه پیامبر رحمت، عبادت محدود به نماز و روزه نیست. چه بسا خبر گرفتن از حال برادر مسلمان و گشودن گره کار او در شمار عبادات باشد. دختری که ازدواج نکرده یا مردی که هنوز نتوانسته برای خود تشکیل عائله بدهد، مسافری که غریب است و وارد شهر شده، بی کس وبی جا و …، همسایه فقیری که در محل زندگی می کند و در گذران زندگی دچار مضیقه است و … و بسیاری از مشکلات دیگر اجتماعی که به راحتی در اجتماع نمازگزاران یک محله در مسجد باید شناسایی و حل وفصل شود.
اطلاعات مهم سیاسی و امنیتی هم باید در همین مسجد مطرح شود و به نظر عموم مسلمین برسد و برایش راهکار و چاره پیدا شود.
خلاصه تدبیر همه امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و … در همین مسجد باید صورت بگیرد.
امروزه نیز مسلمانان کشورهای جهان به تبعیت از اسلاف شان، به ساخت مسجد و روشن نگه داشتن چراغ خانههای خدا روی زمین همت زیادی به خرج میدهند. اما متاسفانه هرچه پیش میرویم مفاهیم ارزشگذاری مساجد و کارکردشان با کجرویهای فکری دستخوش تحولاتی شده که استقبال اقشار مختلف مردم برای حضور یافتن در این مکانها را با کاهش چشمگیری روبهرو کرده است. اگر در گذشته مساجد محل اجتماع مردم و کانون تصمیمگیریهای خرد و کلان برای امت مسلمان بود، امروزه این جایگاه تغییر کرده و دامنه حضور در این مرکز مهم، محدود به نماز جماعات و مراسم فصلی و مجالس ختم شده است.
باید بپذیریم که ما نقش مسجد را تغییر دادهایم و آن را به یک مکان دست نیافتنی و دکوری برای مردم تبدیل کردهایم؛ اگر نقش و کارکرد مسجد تغییر کرده است، مقصر آن فقط کلیدداران مُسن مساجد و امامان جماعت و هیئت امنای آن نیستند؛ از طرفی مسجد فقط برای سازمانهای حکومتی هم نیست و نمیتوان فقط از این نهادها اداره مساجد را مطالبه نمود؛ بلکه خود مردم در این زمینه بسیار مقصرند.
وقتی فرزندان مان را از دوران خردسالی فقط برای آیینهای مذهبی به مساجد میبریم و هرگز آنها را با فلسفه نماز هم آشنا نمیکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که آنها برای رتق و فتق امور، مشورت در برنامههای آینده خود و ارتباط گرفتن با مسلمانان دیگر زمانی را در مسجد سپری کند، در بهترین حالت در مراکز فرهنگی و مکانهای عمومی و بدترین حالت در جاهای دیگر وقت میگذرانند. ما جایگاه مسجد را تغییر داده ایم، معماری آن را متحول کردهایم، محوریت آن را کنار گذاشته ایم و کمترین زمان ممکن را در این مکان می گذرانیم و انتظار داریم که مانند عصر آغازین اسلام، این مکان، محلی برای اجتماع مسلمانان باشد، چطور چنین چیزی ممکن است؟
چه کسی باید به تغییر اساسی این جایگاه و کارکرد همت کند؟ امامان جماعت؟ متولیان امور دینی در سطح بالا؟ یا مردم؟
/انتهای متن/