چرا زنان از دعوت فعالان زن استقبال نکردند؟
دلسوزي عاقلانه براي زنان بسيار متفاوت از موقعيت متوليگري براي مسايل زنان است. نخبگاني که خود را متولي امور زنان دانسته و خواسته خود و جمعي از زنان نزديک خود را خواسته زنان ايراني ميدانند، در همراهکردن جمع زنان با خود، بايد انتظار چنين پاسخهايي را داشته باشند.
زن ايراني مسايل واقعي دارد که حتي تلاشي براي شناخت اين مسايل نميشود و چنانچه جامعه و مسئولين راهي براي مسايل آنان پيدا نکند، خود زنان اقدام خواهند کرد.
ساعت 24 شب گذشته فرصت ثبتنام در انتخابات مجلس شوراي اسلامي به پايان رسيد. مطابق آخرين اخبار تا ساعت 21 شب گذشته، 11 هزار و 764 نفر براي انتخابات مجلس ثبتنام کردند که از اين تعداد، 1 هزار و 234 نفر زن هستند حدود 10.48 درصد از کل ثبتنامکنندهها. نرخ شرکت زنان در کانديداتوري مجالس جمهوري اسلامي ايران در ادوار مختلف انتخاباتي، مطابق جدول ذيل است:
طي سه ماه گذشته، نرخ رشد زنان به عنوان نماينده ملت مورد توجه قرار گرفته است و جريان دفاع از حقوق زنان و برخي از سياسيون و جريانهاي سياسي در اين مورد اظهارنظر کردهاند و در هفته گذشته که فرصت ثبتنام کانديداهاي انتخابات مجلس بود از زنان دعوت ميشد که در اين زمينه اقدام کنند.
حسن روحاني؛ رييس جمهور، در روز ثبتنام خود در انتخابات خبرگان تأکيد کرد: «خانمها بايد در انتخابات مجلس خبرگان و بهويژه در انتخابات مجلس شوراي اسلامي حضور پيدا کنند. اين ترکيب براي ما در انتخابات اهميت دارد. البته فرقي نميکند نماينده مجلس آقا يا خانم باشد، اما تعداد قابل ملاحظه خانمها از ديد افکار عموميجهان اهميت دارد تا آنها واقعيت اين کشور را درک کنند که هيچ امري در اين کشور بر مبناي جنسيت نيست، بلکه بر مبناي شايستگي است.»
همچنين شهيندخت مولاوردي؛ معاون رييس جمهور در امور زنان و خانواده، علاوه بر تأکيدات متعدد در سخنرانيهاي خود در ماههاي اخير بر لزوم مشارکت زنان در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و لزوم افزايش ميزان زنان نماينده، در آخرين اقدام خود در آخرين لحظات باقيمانده از مهلت ثبتنام انتخابات مجلس شوراي اسلامي در پيامي با تأکيد بر حضور زنان گفت: «در اين فرصت باقيمانده از خانمهايي که داراي شرايط اعلامشده براي داوطلبان نمايندگي مجلس شوراي اسلامي هستند و اين توان و ظرفيت را در خود ميبينند که وارد عرصه انتخابات شوند، انتظار ميرود ترديد و دودلي را کنار گذاشته و با قايلشدن حق ثبتنام براي خود، به تکليفشان عمل نمايند. …روي سخنم با خيل عظيم خانمهاي صاحبنظر و متخصص در تمام ساحات و حوزههاي تخصصي در جامعه امروز ايران است؛ اين فرصت تاريخي را که چهار سال يکبار تکرار ميشود مغتنم شمرده و با پيوستن به حرکتي که براي تشکيل مجلسي همزبان با ملت و همدل با دولت به راه افتاده، دين خود را ادا نمايند.»
همچنين جمعيت زنان نوانديش نيز در بيانيهاي اعلام کرد: «مجلس ايران به عنوان نماد و نهاد قانونگذاري کشور يکي از مقدراتي است که حضور زنان در آن الزامي است؛ درحاليکه ميانگين حضور زنان در مجالس دنيا نزديک به يک دهه است که از مرز 20 درصد فراتر رفته است، بالاترين نرخ حضور زنان ايران در مجلس شوراي اسلامياز 3.4 درصد فراتر نرفته است. دليل آن نيز عدم بهکارگيري راهبردهاي لازم براي افزايش اين نرخ است. تجربهاي که جوامع موفق دنيا سالهاست از آن بهره گرفتهاند. …ازآنجاکه در طول شکلگيري 9 مجلس در ايران همواره نسبت راهيافتگان زن به اين نهاد، تابعي از ميزان افرادي است که به ثبتنام مبادرت نمودهاند و با توجه به موانع موجود، يکي از راهبردها براي افزايش تعداد نمايندگان زن مجلس شوراي اسلامي، افزايش ميزان زناني است که اقدام به ثبتنام نمودهاند. بهويژه آنکه در انتخابات پيش رو، زنان اصلاحطلب توانستهاند موضوع توجه احزاب و جريانهاي سياسي را نسبت به اختصاص 30 درصد به زنان در ليستهاي انتخاباتي نهادينه کنند.»
همچنين لاله افتخاري؛ نماينده مجلس شوراي اسلامي، از قول علي لاريجاني؛ رييس مجلس شوراي اسلامي گفت: «گفتوگويي با رييس مجلس داشتم که ايشان نيز بر افزايش تعداد بانوان در مجلس تأکيد داشتند، منتهي خانمهاي متعهد، کارآمد و خوشسابقه که توانايي پذيرش چنين مسئوليت سنگيني را در کنار انجام مسئوليتهاي زندگي شخصيشان داشته باشند. در همين راستا در تلاشيم تا از بانوان با ويژگيهاي لازم براي ثبتنام در انتخابات دعوت کنيم.»
چرا عليرغم اين همه تبليغات با نرخ رشد ثبتنام زنان در مجلس شوراي اسلامي مواجه نشديم؟
به نظر ميرسد اين درجه از مطالبات براي عامه جامعه حتي زنان تحصيلکرده و نخبه نيز به رسميت شناخته نميشود؛ درحاليکه نخبگان خود را متولي تصميمگيري و ارايه راهکار براي مسايل و مشکلاتي ميدانند که با خواسته حقيقي بدنه جامعه تفاوت عميق دارد، انتظار چنين عکسالعملي دور از انتظار نيست.
درحاليکه مسئله زن و جامعه ايراني، وجود دختران و پسراني است که از سن ازدواج و تشکيل خانواده آنها گذشته است؛ در موقعيتي که وخامت وضعيت اقتصادي کشور و آمار بيکاري سير صعودي دارد؛ درحاليکه وضعيت محيط زيست کشور در موقعيت بحران است و امکان پيشبيني و کنترل آلودگي کلانشهرها به اولويت چندم مسئولان تبديل شده است و… زنان چطور ميتوانند تنها راهکار حل مسايل خود را در ثبتنام نمايندگي مجلس ببينند؟!
اگر شعار متوليان حوزه زنان اين است که مسئله زن، مسئله جامعه است و زن ايراني را به دليل تحصيلکردهبودن داراي آن ميزان بالايي از شعور و عقل جمعي ميدانند، بايد متوجه باشند که مسئله جامعه نيز مسئله زنان است و آنان بهخوبي اين وضعيت را درک ميکنند. تا زماني که زنان به اين باور نرسند که بودن در مناصب در حل مشکلاتشان مؤثر خواهد بود، انتظار براي پاسخ پرشور به نداي درخواست همکاري از جانب زنان، بيثمر است و براي رسيدن به اين باور زناني که در منصب تقنين و اجرا قرار ميگيرند، بايد عملکرد مناسبي از خود به يادگار بگذارند و در حل مشکلات مؤثر باشند.
مهرخانه بارها و بارها اعلام کرده است که دلسوزي عاقلانه براي زنان بسيار متفاوت از موقعيت متوليگري براي مسايل زنان است. نخبگاني که خود را متولي امور زنان دانسته و خواسته خود و جمعي از زنان نزديک خود را خواسته زنان ايراني ميدانند، در همراهکردن جمع زنان با خود، بايد انتظار چنين پاسخهايي را داشته باشند. زن ايراني مسايل واقعي دارد که حتي تلاشي براي شناخت اين مسايل نميشود و چنانچه جامعه و مسئولين راهي براي مسايل آنان پيدا نکند، خود زنان اقدام خواهند کرد.
اگر از زنان خواسته ميشود به مشارکت سياسي اقدام کند، شايسته آن است که به خواسته و نگراني بر حق او در مورد مسايل واقعيشان، خانواده و فرزندانشان، موقعيت اقتصادي و… نيز توجه شود. اگر اين تعامل و ديالکتيک ميان بدنه زنان و نخبگان شکل نگيرد، جامعه به مسيري رفته و نخبگان نيز به راهي ديگر و ازآنجاکه غلبه تعداد با بدنه زنان کشور است، ناکام اين ميدان نخبگاني خواهند بود که خود را متولي امور زنان ميدانند و نه زناني که براي حل مسايل خود از خلاقيت و شور و اشتياق همسري و مادري استفاده ميکنند.
منبع: مهرخانه /انتهای متن/