گریه کردن تو کافی شاپ های فرانسه بهتره!
این بار در جلسه مشاوره ازدواج نیلا بلاست که پیشنهاد می ده و البته خودش هم پس می گیره پیشنهادشو!
فریبا انیسی/
- خب از بابات بپرس.
- بابا تا حالا چهار بار ازدواج کرده. اولیش مامان بود که من به دنیا آمدم و داداشم. مامان را طلاق داد به این بهانه که دیپلمه است و به او نمی خوره. دومیش منشی لیسانسه شرکت بود. باهاش رفت آلمان ادامه تحصیل داد. دکترا که گرفت زنش راضی نبود برگردد. طلاق گرفت. آن جا ماند. بابا و دخترش برگشتند. اینجا با یکی از دانشجویانش ازدواج کرد، یعنی مجبور شد ازدواج کنه، بچهاش که به دنیا آمد دختره طلاق گرفت و رفت. بابا بچهها را آورد پیش ما و به مامان گفت: تو بهترین کسی هستی که می تونه مادر بچههای من باشد! مامان هم قبول کرد اما رجوع نکرد. تازه تهدید کرد، بچهها را می ده پرورشگاه که آن وقت حتماً مامان سکته میکرد.
- چرا؟
- از بس که دلرحمه، می گه دلم می سوزه بچهها چه گناهی کردند که این باباشونه. البته اگر هم قبول نمیکرد بابا نفقه ما را قطع میکرد به بهونه خرج بچهها و بیماریشون. آخه خواهر ناتنیام چند وقتی بستری بوده، یک بار هم خودکشی کرد. اون کوچولویه هم تالاسمی پیشرفته داره، دلیل طلاق مادرش هم همین بود.
- بابات الان چه می کنه؟
- آدم موفقی تو کار و دانشگاه هست. میگه دیگه زن نمیگیرم؛ اما خدمتکاری که میاید خونه اش را تمیز می کنه. زن سرایدار ویلاشه، … همون گفته بابا زن داره!
- مادرت خیلی فشار تحمل می کنه؟
- مادرم با این ازدواج و طلاق عملاً از خانوادهاش طرد شد. معلم بود. امسال بازنشسته شده، مشکل مالی به آن صورت نداریم. مشکل عاطفی هم با محبت بی حد مادرم تقریباً حله. مشکل ما خواستگارهای من هستند یعنی هر کی میاید و می گیم بچه طلاقیم سست میشه. یکی میگفت: اینها که پدر مادر بالا سرشونه زندگیشون دوام نداره. وای به حال کسی که الگوی طلاق و فرار از مشکلات هم داره! تازه نمیدونند دو تا از بچهها ناتنیاند … در واقع هر وقت خواستگار میاید آنها را میفرستیم خونه بابا …
دو سه تایی تا حالا به آشنایی رسیدند اما ماجرای بابا را که فهمیدند مادر خانواده پیغام داد که دست از سر پسر ما بردارید، ما با شما وصلت نمیکنیم. فقط یکی پاجفت وایساده!
ماری سرتق با بی حواسی لبخند زنون گفت: خب چه خوب. چی کاره است؟
- شرکت ساختمونی داره، زنش را طلاق داده، بچه کوچیک داره و می گه مادر خوبی میشی برای بچه من. بقیه میگن: تو که می دونی همه مردان یه جوری نامردند پس با یه پولدار ازدواج کن! گریه کردن تو کافی شاپ های فرانسه، خیلی بهتر از گریه کردن تو آشپزخونه های مستاجریه!
نیلا بلا گفت: دلیل طلاقش چی بوده؟
- گفته با همسرم از لحاظ سطح تحصیلات و… تفاهم نداشتیم.
نیلا بلا متفکرانه گفت: پیشنهادم را پس گرفتم از بابات نپرس. فقط خودت را در باتلاقی که دیگران درست کردند نینداز.
/انتهای متن/