خانم مدیر خانه! متشکریم…

خانم خانه دار کیست؟ ستون خانه؟ ناخدای کشتی خانه؟ سربازگمنام و مرزبان بی ادعای مرزهای خانواده؟ کارگردان خانه؟ سرآشپز ماهر؟ معلم سرخانه؟ مشاور تغذیه، مشاور بهداشت و نظافت و… چه کسی از او تقدیر می کند؟ نکند فراموشش کنیم؟

2

 ما در یک کشور 80 میلیونی زندگی می کنیم، با نظری به شعر معروف سعدی، 80 میلیون انگشت هستیم در یک دست، 80میلیون ستون به یک خانه، 80 میلیون عضو بر ییکره ای واحد. زندگی فرد فردما و خدماتی که به میهن مان ارائه می دهیم به رفاه وخوشبختی تک تک افراد جامعه ،مرتبط است. نیمی از این جمعیت را زنان تشکیل می دهند و اگر خانواده ها را به طور میانگین چهار نفره در نظر بگیریم ، 20 میلیون خانوار و بدون در نظر گرفتن خانم های شاغل، که درواقع خانه دارپاره وقت به حساب می آیند ،در نهایت15 میلیون خانم ، تمام وقت ، عمر و جوانی خود را وقف امورخانه کرده اند . ما فراموش کرده ایم که این زنان در پشت صحنه اقتصاد ملی ، چه خدمت قابل توجهی به اقتصاد ملی می کنند و برحق همه افراد جامعه حق دارند .

گاه واژه ها در حق صاحبانشان بی مهری می کنند و آنگونه که بایدآنان را به درستی معرفی نمی کنند. گناه واژه ها چیست وقتی نمی توان همه خوبی های یک فرد را تنها در یک کلمه گنجاند؟ تو را به جای واژه خانه دار ، مدیر خانه خطاب می کنم چون همه کارهای خانه و اعضای آن به دست تو اداره می شود . خانم مدیر ! از تو متشکریم .

 

    در این خانه مشترک که نامش وطن است ، شبیه خانه های حیاط دار قدیمی ، ما هر کدام در یک اتاق آن  که  مختص به یک خانواده است ،زندگی می کنیم . در این خانه ، پانزده میلیون زن ، تصمیم گرفته اند تمام عمرشان را صرف رسیدگی به امور اتاق ها کنند. هر روز صبح ، وقتی که در اتاق ها باز می شود و مردها و زن های شاغل به قصد محل کار و فرزندان به قصد محل تحصیل خانه را ترک می کنند، 15 میلیون انسان، برای هدفی والا در خانه می مانند، هدفی مقدس و هنرمندانه و الهی .

    این اتاق ها نه برستون های بتنی و فولادی وگچی و گلی ، که بر قامت استوارتو ، مستحکم وپابرجایند . در این خانه مشترک که نامش وطن است ، تو مانند سربازی گمنام  در تک تک اتاق ها، برپست نگهبانی ایستاده ای وبا سلاح عبادت و دینداری ، ازمرزهای مقدس خانواده حفاظت می کنی . از تو ممنونم مرزبان بی ادعا  .

 

تومانند افسری با ابهت مسئولیت اعضا را تنفیذ و بر حسن عملکردشان نظارت می کنی ،از تو متشکرم فرمانده ! از تو متشکرم ، آن هنگام که زودتر از همه اعضای خانواده از خواب بیدار می شوی ، و آن هنگام که دیرتر از همه به خواب می روی !

 از تو ممنونم  به خاطر همه نقش های متفاوتی که در این نمایش زیبای زندگی بر عهده می گیری و همه را به بهترین نحو اجرا می کنی ولی در نهایت  بی آنکه نام و نشانی از تو باشد به تماشای هنرمندی و موفقیت اعضای خانواده  بر صحنه زندگی می نشینی و تشویق شان می کنی ، از تو ممنونم کارگردان خانه!

 تو که در طول روز، گاهی یک سرآشپز ماهر هستی ، گاهی یک معلم سرخانه دلسوز و فداکار ، گاه مشاور تغذیه هستی، گاه مشاور بهداشتی و نظافت خانه ! همه امورات زیر نظر تو اداره می شود و مسئولیت های خانواده تحت نظر تو، تقسیم کار شده  وبه اعضا ، واگذار می شود . چه واژه ای شایسته تر این که تو “ناخدای کشتی خانه “ای  خانم خانه دار!

 

    از تو متشکرم خانم خانه دار . واژه ها و اعداد را باید درست در کنار هم قرار داد تا ارزش والای کار تو در خدمت به وطن آشکار شود .  صرفه جویی ، نظارت بر بهداشت ، سلامت و تغذیه خانواده ، آنگاه که در تک تک خانوارهای ایرانی ضرب می شود ، حقیقتی بزرگ را آشکار می کند اینکه :

ستون پنهان اقتصاد ملی

 اعداد برای قابل فهم کردن حرف ها، یاور خوبی هستند ، با کمک گرفتن از اعداد ، می توان  این واژه ” ستون پنهان اقتصاد ملی ” را به ذهن نزدیکتر کرد .اگر برای هرکدام از نقش های تو ، قیمت ساعتی در نظر بگیریم و مدت زمانی را که صرف هرکار می کنی در واحد قیمت آن کار ضرب کنیم به عدد بزرگی می رسیم که بین یک تا سه میلیون تومان (در ماه)مطابق پول امروزی ست . و در ضرب این عدد در تعداد ماه های سال  و مقایسه آن عدد با درآمد نفتی کشور به حقیقتی تکان دهنده دست می یابیم .   تو چیزی  بیش از دو برابر درآمد کل نفتی کشور ، به اقتصاد ملی کمک می کنی .تو و تمام 15میلیون مجاهد راه خدا ،هم هدف، هم آیین تو در سنگرهایی که خانه نام دارند . بابت این فتح الفتوح ، از تو ممنونم ای خانم مدیر خانه .

     خانم مدیر! تو یک کشور را اداره می کنی ، آن هنگام که رئیس جمهور را به سرکار می فرستی و آرامش فکری او از مسئولیت های خانه را سبب می شوی . آن هنگام که دکتر و مهندس و قصاب و نجار و فروشنده و… را به محل کارشان می فرستی و خود به رتق و فتق امور منزل مشغول می شوی. تو کل سیستم آموزش و پرورش و آموزش عالی را دورادور اداره می کنی  ، نه تنها پرورش تک تک اعضای خانواده در دست توست بلکه ،آن هنگام که بر آرامش روان  فرزندانت تاثیر می گذاری و با تغذیه مادی و معنوی ، در آمادگی آنان برای آموزش نیز موثری .

خانم مدیر خانه !خانم خانه دار ،بابت همه شام هایی  که به مثال شاهکاری هنری ،زیبا و دلپذیر بودند اما نمی شد آنها را در هیچ موزه و نمایشگاهی نگهداری کرد و تنها خاطره ای در ذهن افراد باقی ماند از تو متشکرم . تو قدرت خاطره سازی داری ، تو این قدرت را داری که از یک نهار ساده یک تجربه لذت بخش کنار هم بودن را فراهم کنی . از تو بابت همه خاطره هایی که ساختی متشکرم . از همه مزه هایی که خلق کردی ، همه رنگهایی که کنار هم چیدی ، از همه بوهای خوشی که با وسواس وسلیقه تو در فضای خانه پیچید، متشکریم .

      افسوس که برخی مفاهیم آنقدر انتزاعی هستند که  نمی شود آنها را قاب کرد و به دیوار زد، نمی شود عکس گرفت و درشبکه های مجازی منتشر کرد… تا همه آدمها بیش از پیش قدرشان را بدانند.

نمی توان از حس آرامش مردی که خسته از کار به خانه بازمی گردد و بوی عطر غذای تو را در راهرو می شنود، عکس گرفت و بر کوچه و بام ها آویخت. کاش می شد .    

 نمی توان از عمق شادی  طفلی ، که بعد از یک روز پر استرس به خانه برگشته و تو آغوش آرام و آسوده ات را به رویش گشاده ای و غذایی با ادویه عشق وعطر  آرامش برایش آورده ای ، تابلوی نقاشی کشید و بر دیوارهای شهر نصب کرد . ای کاش می شد !
نمی توان از لطافت ، گرمی ، آرامش ، سلامت ، امنیت و … تمام احساسات یگانه ای که به دیگران می بخشی ،مجسمه ای ساخت و در میدانی از شهر نصب کرد . …. در هیچ کجای شهر یادمانی در ستایش خدمات تو به جامعه نیست و تو هرگز  به بزرگداشتی و یادمانی برای این خدمت بی بدیلت درخواستی نکرده ای و شاید توقعی هم نداشته ای . این تشکر حداقل کاریست که از دست ما بر می آید.

از تو متشکریم

                    برای همه آنچه که ارزش معنوی اش آنقدر زیاد است که قابل نوشتن نیست، 

                                                                                                            از تو متشکریم!

/انتهای متن/

نمایش نظرات (2)