داستـان/ تجــــربــه

دقیقاً جلوی پایم ترمز کرد. شیشه تا نیمه پایین آمد. خم شدم. سی و هفت، هشت ساله بود. موهای شقیقه­اش جو گندمی شده بود. صورتش را صبح نتراشیده بود. بوی عطر آزورا از شیشه دوید بیرون. ضبط خاموش بود. چشم­هایش مستقیم و بی­واهمه نگاهم می­کرد.…

داستـان/ تجــــربــه 2

بعد از کلی وقت بالاخره سوار یک ماشین بی ام دبلیو 530 ای، مشکی شد. تو کافی شاپ که نشستند د هصحبت سر قیمت شد و این که شوهر دارد یا نه. او هم پرسید که شما زن داری؟ بعد هم پرسید که اصلا چه اهمیتی داره شوهر داشتن من. و او گفت که دوست نداره به…

داستان / رفت و برگشت

سمیه سلطانپور به صورت حرفه ای، نوشتن را از سال 1390 با کلاس های داستان نویسی دفتر تبلیغات قم آغاز کرد. داستان دو قسمتی به نام "یک تجربه" از او پیش از این در سایت به دخت منتشر شده است.