نبض اصلی عفاف و حجاب در دوره دبستان می تپد
“نقش استاد و روش های تربیتی موثر در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب” موضوعی بود که در روز دوم همایش ملی عفاف و حجاب در دانشگاه الزهرا(س) در حضور صاحبنظران، اساتید و علاقمندان به مباحث تربیتی برگزار شد.
در نشست “نقش استاد و روش های تربیتی موثر در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب” در دانشگاه الزهرا اساتید حوزه روانشناسی و علوم تربیتی ، حجاب و عفاف را از بعد تربیتی مورد تحلیل قرار دادند و بر نقش الگو دهی والدین، مربیان و اساتید در محیط های آموزشی و دانشگاهی تاکید کردند.
آشنایی با حجاب از دوران کودکی باید شروع شود
دکتر حسن ملکی استاد دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانش از منظر تربیتی حجاب را مورد تحلیل و بررسی قرار داد:
” عفاف بعد درونی دارد و حجاب بعد رفتاری. اما برای تقویت فرهنگ عفاف و حجاب در میان نوجوانان و جوانان چه بکنیم؟ از دوره کودکی ابتدا والدین و خصوصا مادر در بار آوردن فرزندان با حجاب و عفیف دختر نقش مهمی دارند بعد هم مربیان مهمند. در این مورد وزارت علوم وآموزش و پرروش باید ارتباط تنگاتنگی با هم داشته باشند. از آنجا که هسته ی تربیت، ارزش ها هستند نه رفتارها، باید ارزش عفت در وجود افراد نهادینه شود تا رفتار درست صورت گیرد. نمی گویم در بزرگسالی در زمینه حجاب و عفاف اصلا نمی توان کاری کرد اما واقعا سخت و کم تأثیر خواهد بود. نبض اصلی و بنیادی داشتن جامعه عفیف و با حجاب در دوره کودکی و دبستان می تپد. اگر این کار را کردیم دانشگاه های با طراوت و مناسب و غنی در امر حجاب و عفاف خواهیم داشت.”
بدحجابی در دانشگاه معلول است
دکتر محسن فراهانی استاد فلسفه تعلیم و تربیت و عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد نیز نقش تربیتی اساتید را در سه نقش الگویی ، مشاوره ای و نظارتی خلاصه کرد و گفت:
” طبق بیانات مقام معظم رهبری بحث “شاگرد پروری” بسیار مهم است یعنی دانشجو در کلاس جز فراگیری علم از استادش، مسائل دیگری از جمله اخلاق و تربیت را نیز از او یاد می گیرد. در مورد حجاب در دانشگاه ها با دو موج مواجهیم یکی اینکه بحث بدحجابی را به تهاجم فرهنگی ارتباط می دهند و دوم موج های تخریبی هستند که می خواهند کارهای عجولانه در مورد حجاب انجام دهند، در حالی که کار در حوزه حجاب نیاز به تدریج و استمرار دارد. در این ارتباط پیش فرض هایی مطرح می شود؛ هرچه آگاهی دانشجو بالاتر میزان رعایت حجاب و عفاف بیشتر خواهد بود،لازمه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در دانشگاه نیاز به درونی شدن دارد و بدحجابی در دانشگاه معلول است و باید دنبال علل بگردیم.”
دانشجویان تاکتیک اقناعی را بیشتر قبول دارند
وی افزود:
” حجاب بر عقل ورزی مبتنی است. تا در حوزه ی فکری نوجوان و جوان تحولی ایجاد نشود در مورد عفاف و حجاب نمی توان از او انتظاری داشته باشیم. در تحقیقی که در این حوزه انجام شد، چهار تاکتیک برای تشویق حجاب و عفاف در دانشگاه در نظر گرفته شد: تاکتیک اقناعی، ترغیبی، تسهیلی و اجبار و دانشجویان تاکتیک اقناعی را بیشتر از همه پذیرفته بودند که بر عقلانیت مبتنی است. بعلاوه به جز ارتباط کلامی بین استاد و دانشجو باید دنبال ارتباط غیرکلامی هم رفت. تحقیقات نشان می دهد انتقال پیام ٦٥ درصد از طریق غیرکلام مانند نوع ظاهر، ژست بدنی و میزان فاصله گیری صورت می گیرد. در آخر چند راهکار در محیط دانشگاه در خصوص تقویت عفاف و حجاب پیشنهاد می دهم: تدوین منشور اخلاق دانشجویی که در آن حوزه عفاف و حجاب بیاید، به تصویر کشیدن زنان نمونه صدر اسلام، ارائه محصولات فرهنگی و تقدیر و معرفی نمونه های عینی از زنان و خانواده های موفق و پایبند به حجاب.”
اگر خانواده اهل حجاب باشد
سپس دکتر عبدالله معتمدی، ضمن تأکید بر اینکه آموزش مفاهیم مرتبط با حجاب باید با سطح تحول جسمی، اجتماعی و عاطفی فرد منطبق باشد، اظهار داشت:
“در روانشناسی عوامل رفتاری شامل عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی هستند. من به عنوان روانشناس توصیه می کنم اگر خانم ها می خواهند عفاف و حجاب را به فرزند خود آموزش بدهند، به چهار عامل گفته شده توجه کنند. مطالعات نشان می دهد رفتار ما ابتدا ناشی از عوامل زیستی مانند ژنتیک است و غیر از چهره، خلق و خو نیز به ارث می رود یعنی اینکه با چه کسی ازدواج می کنید و این فرد در چه بستری رشد کرده مهم است چون نیمی از صفات فرزند ما از همسر ما به ارث می رود . وقتی ازدواج انجام می شود تقریبا پرونده وراثت بسته می شود و با تولد کودک او در واقع در یک بستر اجتماعی قرار می گیرد. بعد بخش زیادی از شخصیت ما تحت تاثیر تجربیات سنی بسیار پایین ماست. وقتی فضای ارتباطی خانواده طوریست که حجاب و عفاف رعایت می شود، کودک در این فضا آنطور که ما زندگی می کنیم تربیت می شوند. پس اگر بخواهیم به حجاب اهمیت بدهیم باید به دوران کودکی توجه کنیم چون نوزاد از بدو تولد قدرت ضبط کردن دارد.”
هویت انتخابی نه تقلیدی
این استاد روانشناسی مطرح کرد:
“پس از خانواده، مجامع و فضاهایی دیگری مثل مجالس محرم، مسجد و دیگرفضاهای معنوی باعث تقویت این آموزه ها در کودک می شود. سپس کودک وارد اجتماع می شود و ما در سنین پایین تر فضاهای ارتباطی و انتخاب دوستان فرزندانمان را می توانیم کنترل کنیم چون در کودکی با دوستان او که در نزدیکان، فامیل و همسایه ها هستند ارتباط و رفت و آمد داریم. اما بعد از اینکه سن بچه بالاتر رفت کنترل دوستان و روابط سخت تر می شود. از طرفی قبل از رسیدن به جوانی ما باید کودک را با یک فهم و ارزش گذاری صحیح نسبت به عفاف و حجاب آشنا کنیم. هویت یابی و نظام ارزشیابی نوجوان اگر فقط ضبط شده و تقلیدی باشد نمی تواند در بزرگسالی او را در برابر هجمه ها و انتقادات نسبت به حجاب حفظ کند و امکان دارد او در برابر هر انتقادی عصبانی شود و حتی به بی حجابی روی آورد. بنابراین اگر مرحله ی هویت یابی در فضای انتخاب صورت گیرد و فرد با گزینه های مختلف، نه فقط شیوه رفتار پد ر و مادر، هویت مورد نظر خود را انتخاب کند، مقاومتش در برابر مسائل بیشتر خواهد بود. در بحث عوامل معنوی، اساتید و معلمان باید در نقش مدافع و کمک کننده در مورد حجاب وارد عمل شوند. به اعتقاد من تقویت بحث خداشناسی هم در مسأله حجاب بسیار مؤثر خواهد بود.”
استاد، خودش باید الگوی رفتاری شود
دکتر زهرا جامه بزرگ، استاد تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان آخرین سخنران این نشست در رابطه با روش الگویی در خصوص عفاف و حجاب به ایراد سخنرانی پرداخت:
“در زمینه ی تقویت عفاف و حجاب در جامعه، روش تربیتی الگویی می تواند به کار گرفته شود. در این روش سه مسأله الگوپذیری، الگو پردازی و الگو زدایی برای تربیت معرفی می شود. دلیل استفاده ما از این روش این است که مؤثرترین، سریعترین و پایدارترین نوع یادگیری را ایجاد کنیم و اشتباه در آن کمتر است. چون وقتی انسان ها فردی را به عنوان الگو در حال انجام عملی می بینند، به قابلیت ها ی خود پی برده و آنها نیز اعتماد به نفس برای ورود به آن رفتار را پیدا می کنند. بنابراین اساتید در تربیت الگویی می توانند دو مسأله را مدنظر قرار دهند: یکی اینکه استاد ، روی رفتار درونی و بیرونی خود طوری کار کند که خودش الگوی رفتاری دانشجویانش شود دوم اینکه اینکه دیگران را به عنوان الگو در کلاس معرفی کند. این الگوی معرفی شده یا عینا در جامعه وجود دارد یا در گذشته بوده است. مهمترین مسأله الگودهی جذابیت و اعتبار الگوست. “
باید الگوهای متنوع ارائه شود
همچنین این استاد دانشگاه گفت:
” در بحث الگوپردازی، گاهی الگوها به طور واقعی و عملیاتی در دسترس نیستند اما اساتید می توانند در باب عفاف و حجاب الگوهای تخیلی و فرضی مدنظر رامطرح کنند. الگوزدایی هم یعنی ایجاد دلزدگی نسبت به یک رفتار و الگوی منفی با بیان موارد عینی.
اصول روش تربیتی الگویی این است که اولا افراد با استدلال و منطق، الگویی را انتخاب کنند. دوم برای هر موضوع و خصلت الگوهایی متنوع معرفی شود و افراد بر حسب نیاز به آن دسترسی داشته و برایشان خسته کننده نباشد. سوم ارائه ی الگو تداوم داشته باشد و قلمرو آن به خانواده، مدرسه و هر محیط دیگری گسترش یابد. در زمینه ی آسیب شناسی در روش الگویی نیز باید به عدم هماهنگی بین الگوها، لغزش الگوها و ناهماهنگی بین گفتار و رفتار الگو و گاه نادیده گرفته شدن ابعاد منفی الگو اشاره کرد. “
در این نشست دو تن از دانشجویان نیز مقاله های خود را در زمینه ی عفاف و حجاب ارائه دادند.
/انتهای متن/