برای زلزله زده ها از این به بعد چه باید کرد؟
بیش از یک هفته از زلزله کرمانشاه می گذرد. در این روزها، زلزله زدگان با حضور بسیار مسئولان، تجمع امکانات و نیروهای امدادی و تماشاگر بالاتر از میزان معمول، مواجه شده اند. کمک های نقدی و غیرنقدی از سوی مردم و مسئولان همچنان در جریان است. اما این، همه ماجرا نیست… جامعه شناسان و روان شناسان حرف های مهمی در مورد ادامه ماجرا دارند.
جامعهشناسان فاجعه معتقدند رویدادی مانند زلزله به دلیل ماهیت پیچیده آن به عنوان یک بلای طبیعی و به دلیل عدم امکان جلوگیری از بروز آن، بیشتر یک پدیده اجتماعی تلقی میشود تا یک پدیده فیزیکی.
بیش از یک هفته از زلزله کرمانشاه می گذرد. در این روزها، زلزله زدگان با حضور بسیار مسئولان، تجمع امکانات و نیروهای امدادی و تماشاگر بالاتر از میزان معمول، مواجه شده اند. کمک های نقدی و غیرنقدی از سوی مردم و مسئولان همچنان در جریان است. اما این، همه ماجرا نیست. این پدیده، موجب خشم مردهایی شده است که از شدت سختی و مصیبت به ستوه آمده اند و خشونتی که به جان زنان زخم میزند و گاه که حلقه تحمل تنگ تر میشود، کودکان هم تحت فشار خشونت خانواده قرار می گیرند. در چنین شرایطی که اضطراب و تنش میان خانواده ها رو به افزایش است و غم از دست دادن عزیزان بر ریشه جان شان چنگ می زند، چه باید کرد؟ در این خصوص با دکتر امان الله قرایی مقدم، دکترای جامعه شناسی و استاد دانشگاه خوارزمی، پروفسور منوچهر آشتیانی، دکترای جامعه شناسی و متخصص حوزه جامعه شناسی شناخت و آرزو نیک نام دانشجوی دکترای روان شناسی به گفت و گو نشستیم تا برای روزهای پس از زلزله و روزهایی که باید کاری کرد برای غلبه بر حس حرمان و مصیبت زدگی در زلزله زدگان.
مردم جامعه ربات و ماشین نیستند
دکتر قرایی مقدم، نويسنده كتاب “مباني جامعه شناسي”، عقلاني فكر كردن و تفکر ادراكي و منطقي را راهی برای هدایت احساسات و عواطف ملی در روزهای پس از حادثه به سوی افزایش سرمایه اجتماعی عنوان می کند و می گوید:
“از آنجا که جامعه ما کماکان یک جامعه سنتي است، به طور کامل مدرن نشده و از سوی دیگر معنویات و رفتارهای خداپسندانه در میان افراد و در حالات روحی آنها وجود دارد، وقتي اتفاق مهمی در نقطه اي از سرزمين مان رخ می دهد، اولين اتفاقي كه مي افتد برانگيخته شدن احساسات است. تمام جامعه در مقابل بروز این پديده به حركت درمي آيد. حالا مي خواهد اين پديده جنگ باشد يا زلزله، سيل و … آنچه مهم است احساس همدلي، وابستگي و اتحادي است كه ميان افراد جامعه ایجاد می شود و اين، یک واکنش کاملاً طبيعي است. چراكه افراد جامعه ما خودشان را يك پيكره واحد مي دانند؛ ماشين و ربات نيستند كه نسبت به هم بي تفاوت و بي احساس باشند و كمك رساني را وظيفه دولت، مسئولان يا ماليات بگيران بدانند. اين پيكره واحد دانستن يعني همدلي و اين همدلي، سرمايه اجتماعي است. به كمك یکدیگر شتافتن و درد ديگران را درد خود دانستن، سرمايه اجتماعي است.”
این احساسات باید هدایت شود
وی ادامه می دهد: “فقط اين حجم از احساسات بايد كاناليزه و هدايت شود. وقتی نظام هاي خدمتگزار مثل هلال احمر، كميته امداد امام خميني (ره) و … كه مورد قبول جامعه هستند دست به کار می شوند و به صورت واحد در کمک رسانی کمر همت می بندند، احساسات افراد به عنوان سرمايه اجتماعي، خودبه خود هدايت داده مي شود و به آنجا که باید، می رسد.”
اگر فاصله طبقاتی زیاد نباشد
پروفسور آشتیانی صحبت هاي خود را در مورد زلزله اين گونه آغاز كرد:
“زماني كه در آلمان زندگي مي كردم زلزله اي رخ داد. در آن زمان حتي هتل ها هم اتاق هاي خود را به صورت رايگان در اختيار مردم قرار دادند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا تنها آلام جمعی می تواند انسجام ملی را تقویت کند یا می توانیم به همبستگی ملی در سایه شادی ها هم بیاندیشیم، می گوید:
“وقتي مردم يك كشور در حد معمول از رفاه نسبي برخوردار باشند و ٩٠درصد درآمد در اختيار ١٠درصد جامعه نباشد، شفقت و مهرباني ميان شان بيشتر مي شود و بدين ترتيب در شرايط مختلف به كمك هم خواهند شتافت، اما وقتي فاصله طبقاتي زياد باشد مردم نسبت به هم بي اعتنا مي شوند و مشكل ديگران برايشان اهميتي نخواهد داشت. در جامعه ما که مردم به هنگام بروز مشکل اینگونه به فریاد هم می رسند قطعاً همبستگی ملی در بروز شادی ها نیز ایجاد خواهد شد.”
کمک رسانی یعنی ما تنها نیستیم
دکتر قرایی مقدم، مولف کتاب “انسان شناسي فرهنگي” در پاسخ به این سوال می گوید: “قطعاً باید همین گونه باشد. اين انسجام و همبستگي ملي نوعي پيوند، وحدت و وابستگي میان مردم ایجاد می کند. جامعه ما را همين وابستگي و پيوستگي نگه می دارد. كمااينكه همين مردم كردستان و كرمانشاه در هشت سال دفاع مقدس در مرزهاي ما محكم ايستادند و مانع حضور دشمن شدند حالا نوبت مردم سایر نقاط است که در شرایطی که برای آنها بوجود آمده همبستگي اجتماعي خود را حفظ کرده و ارتباط درون گروهي، برون گروهي و عمومي را استحكام بخشند. مردم كردستان، قصر شيرين و… وقتي كمك رساني مردم را مي بينند، ديگر احساس تنهايي نمي كنند و همين امر منجر به انسجام اجتماعي شده و ميان مردم وحدت ايجاد مي شود.”
مشاركت مردم نیاز به پرورش و طراحی دارد
دکتر قرایی مقدم نویسنده کتاب “جامعه شناسي آموزش و پرورش”، مشاركت اجتماعی در تمام نهادهاي اجتماعي را به عنوان طرح جامع برای نهادینه کردن مشارکت مردم و حمایت حکومت در چنین رویدادهایی پیشنهاد می کند و می گوید:
“مشاركت وقتي صورت مي گيرد كه مردم در برنامه ريزي مسائل ملي، مسائل منطقه اي خود شركت داده شوند و از آنها نظرخواهي شود. مشاركت اجتماعي هم از درون خانواده شروع مي شود. وقتي مادر از رنگ لباس گرفته تا تعويض دکوراسیون منزل و… از بچه ها نظرخواهي كند اين بچه ها نظر دادن و نظر درست دادن را ياد مي گيرند تا زماني كه وارد اجتماع شوند. جامعه هم بايد همين گونه باشد. مشاركت نياز به پرورش و طراحي دارد. در طول تاريخ شاهنشاهي هيچ وقت مردم مشاركت داده نمي شدند و هميشه فرمانبردار بودند. اما با برقرار شدن جمهوری اسلامی شرایط به گونه دیگری پیش رفت و مردم در انتخاب سرنوشت خود و جامعه شان دخالت داده شدند.”
مشارکت باید زیربنایی باشد نه موقتی
پروفسور آشتياني بهبود مناسبات سياسي، اجتماعي، اقتصادي از زيربنا را پاسخ این عنوان می کند و می گوید:
“وقتي این مناسبات از زيربنا درست نشده باشد و كارها صرفا از روبنا انجام شوند صرفا حالت يك مسكن دارد. موقتي و كوتاه مدت است و تاثير ماندگاري ندارد. در واقع حكايت همان ماستماليزاسيون در مدرنيسم کاذب است كه پروفسور كاتوزيان مطرح كرده اند.”
دردهای زلزله زدگان به راحتی التیام نمی یابد
دکتر امان الله قرایی، نویسنده کتاب “انسانشناسی فرهنگی” حمايت هاي ملي و مردمي را از اولین کارهایی می داند که برای بازسازی روحی آسیب دیدگان زلزله می توان به کار بست. اما معتقد است که در این زمینه کار اصلی به عهده روان شناسان، مددكاران اجتماعي و مشاوران است. وی می گوید:
“كساني كه در اين زمينه تخصص دارند بايستي جلسات جمعي تشكيل دهند. مددكاران اجتماعي و مشاوران به صورت درمان گروهي از فشار روحي و رواني که بر زلزله زدگان وارد شده بکاهند اما بايد بدانيم اين اتفاق به راحتي التيام بخش نخواهد بود و اين واقعه ساليان سال در اذهان مردم آن منطقه و حتي در تاريخ ايران ثبت خواهد شد. همان طور كه بم و منجيل مانده، اما به هر حال برنامه هاي تلويزيوني و همچنين حضور مددكاران بعد از سامان گرفتن اولیه مردم قطعا موثر خواهد بود به شرط آنكه به همين دو سه ماه كه مردم گرم هستند محدود نشود و يك پروسه درازمدت باشد.”
زلزله زده ها در شوک هستند
آرزو نیکنام دانشجوی دکترای روان شناسی در پاسخ به این سوال که چه راه هایی برای بازسازی روحی آسیب دیدگان زلزله وجود دارد، می گوید:
“در این روزها روانشناسان و مددکاران بیشترین نقش را میتوانند ایفا کنند. افراد زلزله زده به خاطر شدت و سرعت وقوع حادثه شدیداً در شوک هستند و نمیتوانند مراحل سوگواری یعنی “انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش” را طی کنند و در مرحله انکار باقی می مانند و اصلاً چون درگیر تهیه مواد اولیه زندگی هستند حتی نمی توانند سوگواری کنند. بنابراین پیشنهاد اول برای افرادی که قصد دارند برای کمک رسانی از نوع بازسازی روحی زلزله زدگان به صورت داوطلب حاضر شوند، این است که از روز دهم به بعد در این مناطق حاضر شوند، چراکه شهرهای زلزله زده معمولاً روزهای اول مملو از داوطلباند و روزهای بعد خالی از غمخوار است.”
وعده دروغ ندهید
وی در ادامه به داوطلب هایی که با مردم زلزله زده در ارتباطند، توصیه می کند:
“تسلی واهی، امید و وعده دروغ ندهید. از گفتن عبارات کلیشهای مثل مرگ حق است، همه چیز درست میشود، مثل اولش میشود و… خودداری کنید. درواقع اگر حرف مفیدی ندارید، اشکالی ندارد که سکوت کرده و تنها در کنارشان حضور داشته باشید. حتی اگر خوشان رضایت داشتند و اذیت نمی شدند آنها را در آغوش گرفته یا دست شان را بگیرید.”
مراسم سوگواری مهم است
نیکنام اضافه می کند:
“داستانها و خاطرات آنها در مورد عزیزانشان رو حتماً بشنوید و حتی اگر ارتباط صمیمانه ای میان کمک رسان و زلزله زده ایجاد شد از آنها بخواهید در مورد عزیزان شان حرف بزنند. تعریف داستان و قبول مرگ مرحلهای از سوگواری است. دیدن جسد، رفتن به سر مزار، دیدن یادگاریهای عزیز ازدست رفته میتواند به انجام یک سوگواری ذهنی و پذیرش و باور مرگ عزیزان شان کمک کند. بنابراین سعی کنید برای عزیزان آنها مراسم سوم و هفتم، مخصوصا به شکل دستهجمعی بگیرید، بدون اینکه از گریه کردن آنها جلوگیری کنید.”
احترام، نه ترحم
این دانشجوی دکترای روانشناسی می گوید:
“فراموش نکنیم افراد زلزله زده در وهله اول انسان هستند و بعد زلزلهزده. به آنها احترام بگذارید و احساس ترحم در آنها ایجاد نکنید. احترام به آنها و حفظ شخصیتشان کمک بیشتری میکند و اثر بسیار بلندمدتی روی این افراد خواهد گذاشت. بچهها و سالمندان نیز بیش از هر فردی آسیب پذیرند. مواظبت از این افراد نه تنها احساس خوبی به این افراد خواهد داد که از بار ذهنی بزرگ ترها کاسته خواهد شد. در این راستا افراد داوطلب حتماً همراه خود عروسک و اسباب بازی و همچنین دارو و وسایل بهداشتی داشته باشند. به سر و وضع آدمها و محیط شان توجه کنید. سعی کنید به محیط این افراد “زندگی” را برگردانید. شانه کردن موهای یک بچه یا صاف کردن یک تابلوی کج شده می تواند این احساس را در افراد ایجاد کند.”
از خشم شان ناراحت نشوید
وی در پایان ضمن تأکید به منع از عکس گرفتن از ویرانه های آنها، می گوید: “روان شناسان معتقدند خشم نشانه ای است از نیاز فرد به توجه بیشتر. بنابراین افرادی که خشمگین تر هستند به توجه و کمک بیشتری نیاز دارند. این قبیل افراد را بیشتر دریابید بدون آنکه از خشم و عصبانیت آنها ناراحت شوید. خلاصه مطلب اینکه با هرنوع اعتقادی که این افراد دارند، کنار آنها و همدرد و همدل آنها باشید.”
/انتهای متن/