یک چک پول تقلبی و این همه دردسر؟

گاهی  آدمها به خاطر غفلت و یا ندانستن و بی توجهی کارهایی می کنند که عواقب و پیامدهایش با منافع و سودش قابل مقایسه نیست. خرج کردن پول تقلبی یکی از این کارهاست.

0

خانم دشتی خسته و عرق کرده از راه رسید. موقع ورود خیلی عصبانی بود و پریشان و بی قرار به نظر می رسید. معلوم بود که فشار مشکلات فراوان گذشته بر روی او خیلی تاثیر گذاشته و با پیدا شدن یک مسئله جدید همه خاطرات سخت سابق هم  زنده شده و به سختی او را آزار می دهد.

خانم دشتی از زمین و زمان گله داشت. از زندگی اش این طورتعریف کرد:

سال هاست دارم تنهایی بار زندگی را به دوش می کشم. پنج تا بچه قد و نیم قد داشتم که شوهرم فوت کرد و من ماندم و این پنج بچه، بدون هیچ کمکی. مجبور بودم آنها را به در و همسایه بسپارم و سرکار بروم تا مخارج زندگی را تامین کنم. تا بچه ها یکی یکی بزرگ شدند و خودشان کار کردند. با بزرگتر شدن بچه ها ولی زحمت من نه تنها کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد. سه تا پسر دارم و دو تا دختر. دخترهایم را شوهر دادم و یک پسرم هم ازدواج کرده است ولی دوتای دیگر هنوز در خانه اند.سختی زندگی بر من و بچه هایم اثر گذاشته است. بی قرار و عصبی هستیم و هرکجا برای زندگی خانه اجاره می کنم، با در و همسایه مشکل پیدا می کنیم.

الان آمده ام تا از شما یک سوال بپرسم. از هر کسی این سوال را می پرسم یک جور جواب می دهد که به درد من نمی خورد.

من چند سال پیش از صندوق قرض الحسنه خانگی که پیش دوستان و همکاران قدیمی راه اندازی کردیم، مقداری وام گرفتم. چون نوبت خودم نبود نوبت یکی از دوستانم را گرفتم و پولی را که دریافت کرده بود و لازم نداشت به من داد. چون خبر داشت که چقدر گرفتارم. این مقدار پول نقد را دوستم به یک نفر دیگر چند روزه قرض داده بود. بعد از برگشت پول،همان را به من داد. چند روز بعد که برای خرید به مغازه رفتم، مغازه دار گفت که چک پول پنجاه هزار تومانی که به او داده ام تقلبی است. من تعجب کردم و ناراحت شدم. با خودم گفتم: این فروشنده جوان است و به من بیخود می گوید.

رفتم به مغازه دیگری و بعد از برداشتن مواد غذایی که لازم داشتم، همان چک پول را دادم و خودم گفتم: آقا این پول تقلبی نیست؟

 گفت: خیر، درست است و بقیه اش را به من داد و من رفتم. بقیه پول را برای اطمینان بردم بانک و نشان دادم. دربانک معلوم شد که یک پنجاه هزار تومانی دیگر هم تقلبی است. به متصدی باجه گفتم: به من برگردانید تا آن را به صاحبش برگردانم.

گفت: نه می روید و خرج می کنید، دردسر می شود.

چک پول را سوراخ کرد و به من داد.

البته من خیلی ناراحت و عصبانی شدم که دوستم که 30 سال است مرا می شناسد چرا نارو زده و پول تقلبی به من داده؟ چرا با من که دوستش هستم و می داند چقدرگرفتارم، این کار را کرده؟

در این فکر بودم که پول را ببرم و با گله مندی به دوستم برگردانم که متوجه شدم در مغازه ای که با یکی از این چک پول ها خرید کرده ام، دعوا و جروبحث است و خریدار به فروشنده اعتراض می کند که چرا پول تقلبی به من دادی؟ مغازه دار که مرا در خیابان دید، شناخت و گفت: این خانم پول تقلبی به من داده و من مقصر نیستم. خلاصه دعوا بالا گرفت و زد و خورد شد و پلیس را خبر کردند که ماموران آمدند و صورت جلسه کردند و دو نفر از مجروحین را هم به درمانگاه بردند و مرا هم که باعث و بانی دعوا بودم، به کلانتری بردند و گفتند فردا بیایید تا به دادسرا بروید.

خلاصه بعد از رفت و آمد های زیاد دادگاه مرا محکوم کرد به سه میلیون تومان خسارت مغازه و دونفری که زخمی شده بودند و برای خرج کردن پول تقلبی مرا بازداشت کردند. باید کسی سند می آورد تا من از بازداشت بیرون بیایم.

از کلانتری به مادرم زنگ زدند که سند بیاورد و بنده خدا مادرم از ترس سکته کرد. دو و نیم میلیون تومان هزینه مادرم کردم تا حالش روبراه شد و از بیمارستان بیرون آمد.

الان پرونده من هنوز برای این دو چک پول تقلبی باز است.

الان  دادگاه مهلت داده که اگر مقصر اصلی را بتوانم پیدا کنم و اثبات کنم که پول تقلبی مال من نبوده، پرونده را ببندد و الا مرا به علت خرج کردن آن پول ها جریمه می کند. این همه خسارت دیدم و پول خرج کرده ام، حالا باید جریمه هم بپردازم.

از دوستم پرسیدم و او گفت که نمی دانسته است. او این پول را اول به کسی قرض داده بود و بعد از آن به من داده است. یعنی  دوستم از تقلبی بودن پول اظهار بی اطلاعی کرده و قبول نمی کند که مقصر است.

بدتر از همه این که دوستی سی ساله من با  دوستانم قطع شده چون همه آنها اطلاع داشتند و سر من کلاه گذاشتند.

اصلا این چه قانون و رویه قانونی است که باعث  این قدر ظلم به من می شود؟

الان هم می خواهم بدانم من باید الان باید کل پول وام را به دوستم پس بدهم یا مقدار پول تقلبی را کم کنم؟ من این همه هزینه و جریمه شدم بخاطر این پول های تقلبی.

حالا باید چه کار کنم؟

 

پاسخ دکتر فرزانه اژدری :

به خانم دشتی توصیه کردم:

  • شما باید همه وامی را که گرفته اید به صندوق برگردانید و بعداً اگر توانستید ثابت کنید که کسی که به شما پول را قرض داده، از تقلبی بودن آن اطلاع داشته است.
  • ضمنا این مبلغ نسبت به مبلغی که وام گرفته بودید، خیلی نبوده که شما به خاطر آن دوستان تان را از دست بدهید. قبول کنید که آنها هم به احتمال زیاد نتوانسته بودند تشخیص بدهند که بین پولی که به شما دادند پول تقلبی وجود دارد، خود شما هم اگر بودید تشخیص نمی دادید. همان طورکه فروشنده مغازه هم که دائماً با پول سروکار دارد تشخیص نداده. پس از دوستان تان چه انتظاری دارید؟
  • وقتی که شما اطلاع ضمنی از تقلبی بودن پول پیدا کردید چرا آن را هزینه کردید؟ چون اولاً این کار شرعا حرام است که پول بی ارزش را در بازار به جریان بیاندازید. ثانیاً کاری غیر قانونی است که اگر کسی هم متوجه نبود، خود شما نباید انجامش می دادید.
  • باید همان وقت که متوجه شدید که ممکن است پول تقلبی باشد، به جای خرج کردن آن، به بانک مراجعه می کردید و مثل آن یکی چک پول، این را هم از چرخه پول خارج می کردید، هرچند که مقداری متضرر می شدید. در عوض باعث دعوا و زد و خورد، دادن هزینه های زیاد برای مصدومیت آنها و حتی بیماری مادرتان نمی شدید. یک لحظه غفلت شماعملا باعث شد که چند برابر پولی را که وام گرفته بودید، صرف کنید.
  • حالا هم باید بتوانید در دادگاه ثابت کنید که شما از تقلبی بودن پول بی اطلاع بودید و نیز اثبات کنید که دوست شما که به شما وام داده از تقلبی بودن اطلاع داشته که این خیلی آسان نیست.

 

خانم دشتی پس از شنیدن پاسخ، با دلخوری و ناراحتی در حالی که هیچ راضی از پاسخ شان نبودند و هیچ از ناراحتی و پریشانی شان کم نشده بود، رفتند. در طی صحبت با ایشان، هرچه کوشش کردم که آرام شوند، موفق نشدم. سختی های تامین زندگی  و اداره و تحمل رنج های بزرگ کردن پنج فرزند، کار کمی نیست. هر کسی جای ایشان بود، ممکن بود با کمتر از این مشکل از کوره در برود.

شاید اگر برای کمک به  مادران تنها که  سرپرست خانوار هستند، تدبیر مشخصی در جامعه ما بکار می رفت و قرار نبود همه زحمت ها را به تنهایی  به دوش بکشند، این زنان این قدر در فشار خستگی و تحمل سختی ها قرار نمی گرفتند و بهتر می توانستند بار سخت اداره خانواده و بچه ها را بر دوش بگیرند. در این صورت اشتباهاتی از این قبیل که برای خانم دشتی پیش آمده، کمتر برای این مادران پیش می آمد.

در هر حال این زنان صبور و زحمتکش  اگر با توکل به خدا و ایمان و اعتقاد به لطف و محبت و نظارت او زندگی کنند، قطعا مشکلات شان کمتر و توفیق شان در پرورش فرزندان و اداره زندگی بیشتر خواهد بود.

/انتهای متن/

درج نظر