بعد از سه سال غیبت …

محبوبه از زنانی است که به راحتی راضی شده که شوهرناصالحش از زندگی اش غایب باشد تا بی دردسر زندگی کند ولی حالا او با ادعای این که می خواهد با زن و بچه اش زندگی کند، برگشته است. محبوبه مانده چه کند؟ خودش از زندگی اش این طور تعریف می کند:

0

از سر کار آمده بودم، خیلی خسته بودم. مادرم که سه سال است من و دخترم را در کنار خود تحمل می کند، با احتیاط اظهارنامه ای را که پشت در خانه افتاده بود به دستم داد. خواندم. فرهاد بعد از سه سال خوشگذرانی و رها کردن ما بدون هیچ تعهد و مسئولیتی، حالا اظهارنامه ای فرستاده بود و در آن اخطار کرده بود که بعد از 48 ساعت از رویت این اظهارنامه باید به خانه برگردی والا ناشزه ای و باید در دادگاه عدم تمکین حضور پیدا کنی. خودش بریده و دوخته بود و محکوم هم کرده و حکم صادر کرده بود. من که در این سه سال هیچ شکایتی از او نکرده بودم و اصلا نمی خواستم در چنین محل هایی حضور پیدا کنم، تعجب کردم که چطور شده به فکر ما افتاده و خواسته من و بچه ام به خانه برگردیم؟ زمانی که من دانشجویی موفق و شاگرد اول دانشگاه بودم، فرهاد یک دیپلمه بود که به واسطه یکی از دوستانم به من معرفی شد. من با پیشنهاد ازدواجش مخالفت کردم ولی آنقدر واسطه فرستاد و رفت و آمد و التماس کرد تا قبول کردم با وی ازدواج کردم. اوایل فکر می کردم مرد خوب و مهربانی است. اما کمی که از ازدواج مان گذشت، رفتارهای خشنش شروع شد؛ مخصوصا در دوران بارداری، چنان لگدهایی به شکم من می زد که بیهوش می شدم و در بیمارستان به هوش می آمدم. مرتب هم اصرار می کرد که برو به مادرت سر بزن. من فکر می کردم دلش برای مادرم که تازه پدرم را از دست داده بود، می سوزد و مرا برای تنها نبودن وی می فرستد. بعدا فهمیدم مرا می فرستد تا برای کارهای خلاف اخلاق و ارتباطات غیر اخلاقی خودش خانه خالی شود. بعد از مدتی دیگر علناً عکس های زنانی را به من نشان می داد و می گفت: این فلانی است و آن فلانی است. آنها به من کمک مالی زیادی می کنند اگر تو هم مثل اینها خودت را درست کنی و سر و صورت خود را مثل اینها آرایش کنی و … تو را نگه می دارم و الا با تو خجالت می کشم و نمی توانم پیش دوستانم معرفی ات کنم!

بعد از این که بچه ام به دنیا آمد، من فقط با امید به بزرگ کردن دخترم پیش مادرم زندگی کردم. الان بعد از سه سال دخترم اصلا پدرش را نمی شناسد و او را به عنوان پدر نمی پذیرد. حالا این آقا بعد از این همه بلاهایی که بر سر من و زندگی ام آورده، اظهارنامه داده است. حالا من می خواهم شکایت کنم.آمده ام بپرسم باید چکار کنم؟

پرسیدم: در این سه سال آیا شکایت نکردید برای نفقه؛ یا مهریه تان را اجرا نگذاشته اید؟ دلیل بیرون آمدن شما از خانه چه بود؟ خودتان خانه را ترک کردید یا همسرتان شما را بیرون کرد؟

پاسخ داد: من دوست نداشتم شکایت کنم زیرا می دانستم شغل و درامد درست و حسابی ندارد و نمی توانم از او چیزی بگیرم. او هرروز مرا به بهانه ای از خانه بیرون می کرد. دفعه آخر بعد از اینکه دخترم به دنیا آمد، به من گفت: برو خانه مادرت. چون سالگرد فوت پدرم بود من هم رفتم و او دیگر نه سراغ من و بچه ام آمد و نه تلفنی زد و نه هیچ نشانی از خود به ما داد. خانه ی مشترک را هم خالی کرد و رفت جایی دیگر را اجاره کرد که من آدرسش را نداشته باشم. وقتی سراغش را از مادرش گرفتم، او با افتخار از پسرش یاد می کرد و می گفت باید از او یاد گرفت که زن دارد و با سی تا زن دیگر هم خوش می گذراند! خودش را گرفتار زن و بچه نکرده! من هم دیدم وقتی مادرش اینطور فکر می کند، من چگونه می توانم با این مرد زندگی کنم؟ حالا برای اقدام قانونی چه کنم؟

پاسخ دکتر فرزانه اژدری :

  • شما می توانستید در این سه سال درخواست نفقه برای خود و فرزندتان بدهید و او را محکوم به پرداخت آن نمایید. البته این در صورتی است که از او آدرس دقیقی داشته باشید و اثبات کنید که او شما را بیرون کرده است. حالا هم می توانید هم نفقه معوقه و هم نفقه حال خودتان و بچه تان را درخواست کنید. ضمنا می توانید دادخواست دریافت مهریه هم بدهید.
  • قبل از این کارها برای اینکه بتوانید ثابت کنید که همسرتان شما را از خانه بیرون کرده، می توانید در پاسخ به اظهارنامه او و یا به صورت یک اظهارنامه مستقل، اظهارنامه ای برایش بفرستید و درآن عنوان کنید که با خدعه و نیرنگ شما را از خانه بیرون کرده است. در این اظهارنامه باید ارتباطات غیراخلاقی شوهرتان را تا آنجا که بتوانید اثبات کنید و تهدید و فحاشی های وی را که با پیامک برای شما فرستاده و ضرب و شتم های مکررش را که بابت آن هیچ گاه شکایت نکردید و حکمی از دادگاه هم علیه او ندارید و نیز مصرف مشروبات الکلی و همه آنچه را که برای شما کتبا با پیامک فرستاده، بنویسید که بتوانید از این اظهار نامه در دادگاه مستنداً استفاده کنید. به این طریق هم می توانید حقوق از دست رفته تان را اثبات و احیا کنید و هم به دلیل رفتار خارج از اخلاق و شئونات وی با شما و خانواده تان، عدم صلاحیتش را در دادگاه اثبات کنید تا نتواند دخترتان را پیش خودش ببرد. چون در کنار این پدر، دخترتان را خطرات زیادی تهدید می کند.
  • شما باید خیلی زودتر قبل از اینکه همسرتان ادعا کند شما ناشزه هستید، از او به دادگاه برای بیرون کردن از خانه و عدم پرداخت نفقه شکایت می کردید. حالا هم اگر علیه شما شکایت کرد و درخواست تمکین داد حتماً در دادگاه حاضر شوید و به قاضی اظهار کنید که او خود به میل خود و به اصرار، شما را از خانه بیرون کرده و دیگر اجازه برگشت نداشته اید و به قاضی بگویید که اگرهمسرتان خانه و زندگی تهیه کند و اگر مددکاران دادگاه بعد از بازرسی از خانه ای که تهیه کرده، تشخیص دادند که در شان شما و فرزندتان هست، حاضرید تمکین کنید با او زندگی کنید. در دادگاه تمکین شرط دیگری نگذارید و حرف تان را به قاضی در مورد ارتباطات و خوشگذرانی های غیراخلاقی او در حاشیه بگویید ولی شرط برای برگشت به خانه مشترک نگذارید که درآن صورت قانوناً قاضی نمی تواند رای به نفع شما بدهد. در محضر قاضی اعلام کنید که برمی گردید. شما حق دارید تا وقتی خانه تهیه نکرده و به دادگاه اعلام نکره، همراه او نروید. حتی اگر تمایل ندارید، آن زمان هم می توانید بر نگردید. آن وقت فقط نفقه شما قطع می شود ولی حقوق دیگر برای شما می ماند.
  • بعد از درخواست نفقه اگر همسرتان پرداخت نکرد و قاضی حکم به پرداخت داد و باز هم پرداخت نکرد، حق دادخواست طلاق به دلیل عسروحرج برای شما به وجودمی آید، که در این صورت قاضی غیر از صدور حکم عدم امکان سازش، خود شما را طلاق می دهد و نیازی به حضور زوج در دادگاه و در دفترخانه طلاق هم نیست.

/انتهای متن/

درج نظر